امروز یکشنبه 09 اردیبهشت 1403
0

آزمایش اثر آگاهی از نتایج بر عملکرد

در این آزمایش هدف عبارت است از نشان دادن این واقعیت که آگاهی از نتایج، عملکرد را تحت تاثیر قرار می دهد. رفتارهای ما عموماً تحت تاثیر اطلاعاتی قرار می گیرد که در موقعیتهای مختلف فراهم می آید یعنی اگر اطلاعات عوض شود رفتارهای ما نیز تغییر شکل خواهند یافت و از طرفی یادگیری عبارت است از تغییری نسبتاً پایدار در رفتار که در نتیجه تجربه حاصل می شود. از موارد قابل توجه در روان شناسی یادگیری این است که بازخورد از عملکرد موجب بهبود در رفتار و یادگیری می گردد، در حقیقت این سوال مطرح است که آیا آگاهی از نتیجه تغییر در رفتار، در یادگیری موثر می باشد؟

توصیف آزمایش

وسایل آزمایش

سه برگ کاغذ میلیمتری- دو عدد خط کش سی سانتیمتری- یک عدد مداد- یک عدد چشم بند. چشم بند می تواند از پارچه باشد یا عینکی باشد که جلو شیشه های آن کاغذ گذاشته شده است.

خرید و دانلود - 28,800 تومان
0

فهرست مطالب

مقدمه

ابزارهای مالی مشتقه

مهمترین گونه مشتقه ها

قراردادهای سلف

قراردادهای آینده

قراردادهای آینده

قراردادهای اختیار

تحلیل اختیار خرید از دیدگاه خریدار

تحلیل اختیار خرید از دیدگاه فروشنده

خرید و فروش اختیار فروش

قراردادهای فوروارد

قیمت سلف

رابطه قیمت قرارداد آتی با قیمت نقدی

الگوی قیمت قراردادهای آتی

سلف آتی

مهندسی مالی و طراحی ابزارهای مالی جدید

ارتباط ابزارها و بازارها

سیستم اقتصادی کشور

بازار دارایی های مالی


خرید و دانلود - 12,000 تومان
0

1- فرزند اول: به طور کلی مورد توجه زیادی قرار می‌گیرند و در مدتی که او تک‌فرزند است، معمولاً به خاطر اینکه کانون توجه می‌باشد تا اندازه‌ای نازپرورده است. او گرایش دارد به اینکه قابل اعتماد و سخت کوش باشد و در جهت موفقیت تلاش می‌کند. اما وقتی که برادر یا خواهر جدید وارد صحنه می‌شود، او متوجه می‌شود که از جایگاه مطلوب خود برکنار شده است. او دیگر منحصر به فرد یا استثنایی نیست و امکان دارد به راحتی باور کند که این تازه وارد (یا مزاحم) محبتی را که به آن عادت کرده بود می‌رباید. آدلر در این زمینه از "احساس خلع شدگی" سحن می گوید.

2 -فرزند دوم: در جایگاه متفاوتی قرار دارد. از لحظه‌ای که او به دنیا می‌آید، توجه را با فرزند دیگر تقسیم می‌کند. فرزند دوم معمولاً طوری رفتار می‌کند که انگار در مسابقه شرکت دارد و عموماً در تمام اوقات با سرعت کامل پیش می‌رود. به نظر می‌رسد که گویی فرزند دوم تحت آموزش سبقت گرفتن از برادر یا خواهر بزرگتر قرار دارد. این تلاش رقابت‌جویانه بین دو فرزند اول، بر روند زندگی بعدی آنها تأثیر می‌گذارد. فرزند دوم مهارتی را برای پیدا کردن نقاط ضعف در فرزند اول پرورش می‌دهد و سعی می‌کند با کسب کردن موفقیت‌هایی که فرزند اول به آنها دست نیافته است، تحسین والدین و آموزگاران را برانگیزد. اگر یکی از آنها در زمینه خاصی با استعداد باشد، دگیری با پرورش دادن توانایی‌های دیگر برای جلب توجه تلاش می‌کند. فرزند دوم معمولاً متضاد فرزند است. همچنین خلاق و جستجو گر است.
3- فرزند میانی: اغلب احساس می‌کند کنار گذاشته شده است. این فرزند ممکن است نسبت به غیر عادلانه بودن زندگی متقاعد شده باشد و احساس کند فریب خورده است. این فرزند ممکن است نگرش «من بدبخت» را اختیار کند و کودک مشکل‌سازی شود. با این حال، فرزند میانی مخصوصاً در خانواده‌هایی که تعارض دارند، ممکن است بانی صلح شود، کسی که اوضاع را سر و سامان می‌دهد. اگر چهار فرزند در خانواده باشند، فرزند دوم اغلب مانند فرزند میانی احساس می‌کند و فرزند سوم آسان‌گیرتر و اجتماعی‌تر خواهد بود و ممکن است با فرزند اول متحد شود.
4- فرزند آخر: همیشه کوچولوی خانواده و از همه نازپرورده‌تر است. او نقش خاصی برای ایفا کردن دارد زیرا سایر فرزندان از او جلوتر هستند. فرزندان آخر مسیر خود را می‌روند. آنها معمولاً به شیوه‌هایی رشد می‌کنند که هیچ کس دیگر در خانواده به آن فکر نکرده است.
5- تک فرزند: مشکلات خاص خودش را دارد. با اینکه او چند خصیصه مشترک با فرزند اول دارد (یعنی انگیزه پیشرفت زیاد)، امکان دارد یاد نگیرد با کودکان دیگر همکاری کند. او یاد می‌گیرد با بزرگسالان خوب کنار بیاید، همان‌گونه که آنها دنیای خانوادگی اولیه را تشکیل دادند. تک فرزندان غالباً توسط والدین لوس می‌شوند و شاید به یکی یا هر دوی آنها وابسته شود. امکان دارد تک فرزندان بخواهند همیشه کانون توجه باشند و اگر جایگاه آنها به خطر بیفتد آن را غیرمنصفانه می‌دانند.
ترتیب تولد و برداشت فرد از جایگاهش در خانواده با نحوه‌ای که بزرگسالان با دیگران تعامل می‌کنند ارتباط زیادی دارند. افراد در کودکی سبک خاصی را برای برقرار کردن ارتباط با دیگران فرامی‌گیرند و تصویر مشخصی را از خودشان تشکیل می‌دهند که آن را به تعامل‌های بزرگسالی خود منتقل می‌کنند. در درمان آدلری، کار کردن روی پویش‌های خانواده، مخصوصاً روابط بین خواهر- بردارها نقش مهمی را برعهده دارد. گرچه اجتناب از کلیشه‌سازی افراد اهمیت دارد ولی به ما کمک می‌کند تا بدانیم چگونه گرایش‌های شخصیت که در کودکی در اثر رقابت خواهر- برادرها شروع شده‌اند، در سرتاسر زندگی بر افراد تأثیر می‌گذارند.
پس محیط اولیه، شرایط خانوادگی، و چگونگی نوع احساس حقارت، احساسات اجتماعی، و میل به قدرت‌طلبی در تعیین سمت و سوی شیوه زندگی مؤثرند. بدین معنی که شیوه زندگی هر فرد، براساس هدف‌هایش، به طریقی تعیین می‌شود که شخص را در قبال احساس ناامنی ناشی از احساس بی کفایتیش محافظت کند. شیوه زندگی می‌تواند مولد استعدادها و رفتارهای موثر و مفید باشد و یا آنکه به جبران‌های افراطی و ناسالم منتهی شود. به عنوان مثال، شیوه زندگی یک کودک ناخواسته و مطرود با خصوصیاتی چون بدبینی، کینه‌توزی، و روی گرداندن و گریز از اجتماع همراه خواهد بود.
شیوه زندگی آدلر را ارضاء نکرد، زیرا به نظر مفهومی ساده و مکانیکی بود و سرانجام در راه جستجوی اصلی پویاتر به مفهوم «من خلاقه» دست یافت.

0

اگرچه پرلز نظر چندان مساعدی نسبت به تکنیک ندارد ولی می­توان تکنیک‌های گشتالت­درمانی را تا حدودی حول دو محور رفتاری یعنی "قواعد" و "طرح‌ها" تشریح کرد. قواعد، وسیله موثری برای وحدت­بخشی به فکر و احساس به مراجع ارائه می­دهند. قواعد، برای کمک به مشاور تدوین شده­اند تا با استفاده از آنها مقاومت‌ها را از بین ببرد و فرایند بلوغ شخصی را تسهیل کند. قواعد، معمولا ارزش شوک­دهی قابل‌ملاحظه­ای دارند و راه‌های ممانعت مراجع را از به تجربه درآوردن خود و محیط به او نشان می­دهند. قواعد مورد نظر در گشتالت­درمانی به این شرح‌اند:

1. قاعده زمان حال: رفتار و احساسات مراجع در زمان حال و موقعیت جاری مورد تاکید قرار می­گیرد.

2. قاعده من و تو: سعی می­شود مراجع به وجود دو قطب فرستنده و گیرنده پیام توجه کند و در تماس و گفتگوی رسا و بی­واسطه­ای قرار گیرد و به جای آنکه درباره فرد دیگری با درمانگر گفتگو کند، آن فرد را مستقیما مخاطب قرار دهد.

3. قاعده ممنوعیت شایعات بی­اساس و بدگویی: این قاعده، موجب بالا بردن سطح احساسات و جلوگیری از اجتناب می­شود. در این قاعده، مراجع وادار می‌شود تا به جای آنکه درباره فردی که در جلسه حاضر است اظهاراتی بکند، او را مستقیما مخاطب قرار دهد.

4. آگاهی مستقیم: به‌طور ساده می­توان گفت که سوالات مستقیم، بر آگاهی مراجع از حالا و چگونگی تاکید می­کند: چگونه از وضعیت خود آگاهی داری؟ چگونه عصبانی هستی؟ دستان شما چه می­کنند؟

5. شخصی کردن ضمایر: تو، حرف می­زنی یا او، حرف می­زند. از جمله راه‌هایی است که مردم بدان وسیله خود را از تجاربشان مجزا می­سازند. مثلا ممکن است کسی بگوید "مطمئنا اینجا گرم است." یا "تو می­توانستی بفهمی که او واقعا عصبانی بود". مشاور گشتالتی از مراجع می­خواهد که جملات خود را دوباره بسازد؛ "من خیلی گرمم است." "من می­توانستم بفهمم که او واقعا عصبانی بود." در این صورت، مراجع آگاهی بیشتری از تجربیات خود کسب می‌کند و بهتر قادر خواهد بود که آنها را در تجربیات کلی خود یکپارچه نماید.

6. سوال نشود: با دقت گوش دادن باعث می­شود بفهمیم که سوال­کننده به دنبال کسب اطلاعات نیست بلکه از بیان مطالب اجتناب می­کند. مشاور به مراجع پیشنهاد می­کند "جمله­ای را که در پشت آن سوال است" بیان کند. بنابراین مجددا مراجع را رو در روی بخش انکار­شده قرار می­دهد.

7. رویا: براساس نظر پرلز، رویا نوعی فرافکنی شخص است و بخش‌های مختلف رویا نیز نشان­دهنده جنبه­های گوناگون وجود شخص هستند. درمانگر در هنگام کار با رویاها، از مددجو می­خواهد تا رویای خود یا بخشی از آن را با استفاده از افعال زمان حال و آن‌چنانکه گویی هم‌اکنون اتفاق افتاده است، بازگو کند. بعد از آنکه رویا یا بخشی از آن به وسیله مددجو بازگو شد، درمانگر از وی می­خواهد تا بخش‌هایی از آن را به نمایش درآورد و این عمل را با گفتگو بین این بخش‌ها انجام دهد. بعضی از درمانگران هنگام کار با رویاها، از فنون نقش­گذاری روانی (روان­نمایشی) استفاده می­کنند و طی آن، اعضای گروه(متشکل از مددجویان دیگر) مطابق با آنچه مددجویی که رویا دیده می­گوید، رویای وی را به نمایش می‌گذارند. کتاب پرلز تحت عنوان "گشتالت­درمانی" به معرفی کارهای دقیقی که در زمینه رویا انجام گرفته است، می­پردازد.

0

ویلیام شلدون روان‌شناس نامدار در سال 1899 در آمریکا به دنیا آمد و سال‌های اول زندگی را با پدرش، که دانشمند طبیعی بود و به تغذیه و پرورش حیوانات می‌پرداخت، در روستا به سر برد. این سابقه در ذهن او و در نظریه‌اش درباره تأثیر عوامل زیستی و ارثی در رفتار آدمیان آثاری نمایان باقی گذاشت. پس از پایان تحصیلات مقدماتی و نیل به درجات لیسانس و فوق‌لیسانس سرانجام دکتری خود را در روان‌شناسی در سال 1928 از دانشگاه شیکاگو و درجه دکتری خود را در پزشکی در سال 1933 از همان دانشگاه به دست آورد.

شلدون در کنار مدرک دکترای پزشکی، دکترای روان‌شناسی هم گرفته بودوی دو سال برای مطالعه در روان‌‌پزشکی به خارج از امریکا رفت و بیشتر این مدت را در زوریخ (سوئیس) با کارل یونگ (Carl Gustav Jung‏) گذراند؛ ضمناً‌ با فروید (Sigmund Freud) و کرچمر (Kretschmer) نیز تماس و آشنایی پیدا کرد. در بازگشت به آمریکا، در 1936، نخست در دانشگاه شیکاگو و بعد در دانشگاه هاروارد به تدریس و تحقیق پرداخت. در دانشگاه هاروارد با استیونس متخصص روان‌شناسی تجربی همکاری پیدا کرد. در سال 1947 به دعوت دانشکده پزشکی دانشگاه کلمبیا به آنجا رفت و به کار مشغول گردید و مانند سلف خود، جرج‌ درپور که از پیشوایان پزشکیْ‌سرشتی است، به مطالعه ارتباط میان بیماری‌‌های بدنی با چگونگی ساختمان بدن پرداخت.

0

چکیده:

نقش اجتماعی در دید گاههای مختلف جامعه شناسی معانی متعددی دارد. طبق نظر  لوین سون نقش اجتماعی به طور صریح یا ضمنی حداقل در سه مفهوم به کار رفته است: 1- به عنوان اقتضاهای ساختار معین مرتبط با موقعیتهای اجتماعی  2- جهت گیری فکری و عملی فرد به عنوان عضوی از سازمان اجتماعی 3- کنش های فردی اعضاء بر حسب ارتباط آنها با ساختار اجتماعی. در هر سه مفهوم فوق فرض بر این است که ارتباط نزدیکی بین تجویزهای اجتماعی و انطباق فردی وجود دارد. و مکانیسم های این ارتباط، انتساب و اکتساب می باشد.

استعمال متعدد مفهوم نقش در نظریه های جامعه شناسی  در پاسخ به این سوال است که چگونه الگوهای سازمان اجتماعی پدید می آیند؟ و چگونه تغییر یافته و نهایتاً تداوم می یابند؟ در پاسخ به این سوال کارکرد گرایان و کنشگران معتقدند که جامعه انسانی در قالب پایگاهها و نقش ها سازمان می یابد. و از این طریق جامعه از انگیزه ها و نیاز های فردی برای حفظ خود استفاده می کند. اَشکال پایدار تر این سازمان یابی همان چیزی است که از آن به انتظارات نقش یاد می شود. این مفهوم نشان می دهد که چگونه رفتار فردی تحت تاثیر الگو های قاعده مند اجتماعی قرار گرفته،کنش و واکنش افراد قابل پیش بینی می گردد.

طبق رویکرد تعامل گرایی افراد متعلق به یک فرهنگ، جهان پیرامون و بسیاری از موقعیت های اجتماعی را به طور مشابه تعریف می نمایند. زیرا انتظارات مشابهی طی جریان جامعه پذیری برای آنان بوجود می آید  و نقش اجتماعی صورت بارز تعامل های پایدار و  مستمر می باشد.

تفسیر دیگر از نحوه سازمان یابی جامعه ازطریق نقش ها در رویکرد نمایشی منعکس شده است . شکسپیر عبارت معروفی دارد: جهان صحنه نمایش است. و همه مردان و زنان صرفاً بازیگرانند. آنها  از یک در به صحنه می آیند و از در دیگر صحنه نمایش را ترک می کنند و هر فرد انسانی در مدت عمرش نقش های متعددی بازی می نماید.

طبق این رویکرد، انسانها به عنوان بازیگران اجتماعی در زندگی واقعی با رعایت اصول صحنه آرایی و با جلب نظر دیگران تماشاگر به اهداف فردی و گروهی دست می یابند.

نکته قابل توجه در کلیه این برداشت ها این است که  فرض می شود که در واقعیت امر مقتضیات نقش به روشنی معین شده است در حالی که عدم قطعیت کنش مورد انتظار مرتبط با موقعیت های اجتماعی، دامنه تغییر پذیری انتظارات نقش ها، دوپهلویی هنجار های سازنده نقش ها بر حسب مقاصد فردی و یا گروهی، آزادی عمل افراد در حصار ساختار اجتماعی را نشان می دهد و راه را برای پویایی اجتماعی باز می گذارد. در جهان اجتماعی که توسط اورینگ گافمن تصویر می شود، قواعد اخلاقی و همنوایی با آن حافظ سازمان اجتماعی معرفی نمی شود بلکه در کنار آن،کاردانی و رفتار محتاطانه و درایت فردی است که آن را از متلاشی شدن مصون نگه می دارد.

واژگان کلیدی: نقش، پایگاه، انتظارات نقش، تعامل، سازمان جامعه، همنوائی، میان ذهنیت.

0

چکیده:

در این بررسی با توجه به دسترسی به داده ها و اطلاعات مورد نیاز عمدتاً به جنبه های اقتصادی و بویژه جمعیتی نقش آموزش و پرورش بر توسعه کشور پرداخته ایم. هدف این بوده است که در این زمینه ها تاثیر نظام آموزشی بر فرایند توسعه کشور در یک مقطع زمانی را بشناسیم. از آنجا که وضعیت موجود کشور در تامین لوازم کارکردی خود (اعم از درجه قدرت انطباق یافتگی با محیط طبیعی در تامین نیاز های زیستی، حفظ الگو، انسجام و یگانگی، دستیابی به اهدا ف) تحت تاثیر عوامل ، شرایط و زمینه هایی بوده است که در سال های گذشته برکشورحاکم بوده و تعیین شده است و امکان دستکاری عمدی این عوامل و شرایط بر هیچ محقّقی وجود ندارد،لذا نوع تحقیق غیر آزمایشی را بکار برد ه ایم. کشور ایران در سال 1375 را که آخرین سر شماری در آن شده است، را به عنوان جامعه آماری و استان های کشور را بر مبنای  همان سال به عنوان نمونه آماری انتخاب کرده ایم. از آنجا که در تهیه داده های مورد نیاز برای آزمون فرضیه ها از داده های موجود که عمدتاً توسط سازمان مرکز آمار ایران تولید شده است استفاده کرده ایم،در  شیوه گردآوری  داده ها نیزاز  تحلیل ثانوی سود جسته ایم. 

با توجه به گذشته نگر بودن موضوع، برای بررسی رابطه بین متغیر ها و آزمون فرضیه ها،  تحلیل همبستگی و رگرسیون دو متغیره را بکار برده ایم. نتایج تحلیل آماری حاکی از آن است که در بعد اقتصادی، گسترش تحصیلات عمومی با افزایش تولید ناخالص ملّی که  شاخص آن در آمد سرانه است در ارتباط بوده و بر آن اثر نسبتاً قوی داشته است. همینطور آموزش و پرورش توانسته نیمی از منبع انسانی کشور (زنان) را به تدریج آماده ورود به عرصه های اقتصادی نماید. این اثر در مناطق و استان هایی بیشتر دیده می شود که  دارای ضریب درجه برخورداری بالا بوده است. با این حال گسترش تحصیلات  نتوانسته است میزان سرمایه گذاری های خانوار ها را در استان های کشور تحت تاثیر معنی داری قرار دهد.

در بعد جمعیتی آموزش و پرورش بر متغیر های موثر بر کاهش رشد جمعیت که در دهه های اخیر تعادل نظام اجتماعی کشور را تهدید می کرد اثر معنی داری گذاشته و باعث افزایش دادن آگاهی ها، باعث استفاده  بیشتر از وسایل پیش گیری از بارداری و باروری شده است. همبستگی نسبتاًقوی میان باسوادی زنان و میزان استفاده از پیش گیرنده های مدرن و سنتی دلیلی بر این ادعا است. بعلاوه،آموزش و پرورش به سبب نشر آگاهی های بهداشتی و تغذیه ای و کیفیت نگهداری کودک از طریق نظام آموزشی  بر کاهش مرگ ومیر کودکان و بواسطه آن بر افزایش عمر متوسط و امید زندگی در بدو تولد  و کاهش رشد جمعیت در مرحله سوم انتقال جمعیتی اثر معنی داری گذاشته است.

0

مفهوم قشر یا لایه و قشر بندى از زمین‏شناسى گرفته شده و طى آن جامعه به لایه‏هاى زمین تشبیه شده است.همانند لایه‏هاى  Aو B و C در زمین‏شناسى، اعضاى جامعه نیز به لایه‏ها و قشرهاى بالا، متوسط و پایین، طبقه بندى مى‏شوند(رفیع پور، 1372: 440).قشر بندى، در دانش اجتماعى، نظام خاص مبتنى بر نابرابرى اجتماعى و رده بندى گروه‏ها و افراد برحسب سهم آنان از دست آوردهاى مطلوب و حائز ارزش اجتماعى است. (ساروخانی، 1370: 731)

اساس قشربندی جامعه، کمیابی و محدودیت و نابرابری در برخورداری از امکانات مزیت دار و ارزشمند است.هر جامعه متناسب با اعتبار و ارزشى که براى یک پایگاه خاص قایل است، سهمى از مزایا و پاداش‏هاى کمیاب ومقبول و مطلوب همچون قدرت (اقتدار رسمى ناشى از یک موقعیت‏یا توانایى پیشبرد ایده‏ها و اهداف به رغم مخالفت احتمالى دیگران)، ثروت و دارایى (حقوق اساسى یا امکان تصرف فرد در اموال و خدمات)، منزلت اجتماعى (قضاوتى که به موجب آن، جامعه یک پایگاه را بر دیگر پایگاه‏ها ترجیح مى‏دهد و حیثیت، اهمیت‏یا محبوبیت‏بیشترى براى آن لحاظ مى‏کند) و پاداش روانى (عایدى یا واکنش غیر مادى همچون احترام، افتخار، امنیت، استقلال و آزادى عمل که مایه خردسندى و رضایت‏خاطر فرد مى‏شود.) به او اختصاص خواهد داد.

دارندگان سهمیه‏هاى مشابه از این مزایا و پاداش‏ها، على‏رغم پایگاه‏هاى متفاوت، لایه‏ها یا قشرهاى گوناگون یک جامعه را تشکیل مى‏دهند. از این منظر، هر جامعه از قشرهاى متفاوتى ساخته شده است که با نظمى رتبه‏بندى شده، بر پایه سهمیه اختصاصى خود از پاداش‏هاى فوق‏الذکر در یک نظام سلسله مراتبى آرایش یافته است. دارونیست های اجتماعی معتقدند که انسان مانند سایر حیوانات و نباتات باید رده بندی شود و در جریان انتخاب آنهائیکه در مرتبه بالاتری قرار می‌گیرند طبیعتاً بر دیگران ارجحیت دارند. بنابراین کسانی که استعدادهای طبیعی دارند فرمانروا و آنانی که از استعدادهای طبیعی بی بهره‌اند توده‌های کارکن را تشکیل می‌دهند. از نمایندگان مشهور این طرز تفکر می‌توان اسپنسر , باگهموت , کمپلوویج ,راتزنهوفر , فرانگلین وارد, وودبری اسمال و سامنر را نام برد.قشربندى تفاوت:  منظور از تفاوت، تمایز و دسته بندى اسمى است; براى مثال راننده تاکسى با بقال به لحاظ شغلى متفاوتند، ولى از نظر رتبه اجتماعى یکسان تلقى مى‏شوند و از پایگاه اجتماعى برابرى برخوردارند، این نوع تفاوت از موضوع بحث‏خارج است.

انسان‏ها به طور طبیعى از توانمندى‏هاى متفاوتى برخوردارند.در نتیجه نابرابرى نیز طبیعى به نظر مى‏رسد، لیکن نابرابرى همواره به تفاوت‏هاى طبیعى مستند نیست.به قول لنسکى «هر چند قشربندى اجتماعى مى‏تواند در آغاز مبتنى بر کار، توان، استعداد و وظیفه فرد باشد; اما پس از چندى تثبیت مى‏شود و در نتیجه امتیازات بدون توجه به این معیارها و صرفا در نتیجه وضع ثبیت‏شده قشربندى توزیع مى‏شوند» (ساروخانی، همان: 733).

نابرابرى: نابرابری مسئله جداناشدنی از انسان  و جامعه انسانی است و به تمایزاتى اطلاق مى‏شود که صرفا اسمى نیستند، بلکه رتبه‏اى هستند، این تمایزات دو گونه‏اند:  الف) نابرابرى طبیعى: انسان‏ها به طور طبیعى از نظر توانایى‏هاى جسمى و فکرى نابرابرند; براى مثال روان شناسان بهره هوشى، (i. Q) افراد مختلف را داراى مراتب مختلف مى‏دانند(احمدی، 1366: 67).

ب) نابرابرى اجتماعى: عبارت است از تفاوت‏هاى رتبه‏اى افراد جامعه که مستند به پایگاه اجتماعى است و از مناسبات اجتماعى ناشى مى‏گردد، همانند فقیر و ثروتمند.مفهوم قشربندى در این مورد خاص دارای منشا درونی و بیرونی است.

1- نابرابری بیرونی: این نوع نابرابری که از بیرون بر فرد تحمیل می شود از تبعیض آمیزترین نابرابری هاست و به پایگاه محول فرد مربوط می گردد. سن، جنسیت، قومیت، نژاد، رنگ، مذهب، زبان و طبقه  و سایر ویژگی های انتسابی فرد موجب می گردد تا او موقعیت ها و تولیدات مختلف مادی، سیاسی، اطلاعاتی و اجتماعی را به دست آورد یا از دسترسی به آنها محروم گردد.

2- نابرابری درونی،: این نوع نابرابری که بیشتر مختص جامعه مدرن است، ناشی از تقسیم کار اجتماعی و ویژگی های اکتسابی در جامعه است. از آن حیث که استعداد افراد و توانایی آنان و نیز کارکرد و نقش هر کس در جامعه متفاوت است به اقتضای این تفاوت از بهره های متفاوت مادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی برخوردار می گردد. این نوع نابرابری اگر در مسیر صحیح هدایت شود و هر کس بتواند استعدادهای خود را در فضایی سالم شکوفا کند و همگان از حداقل شرایط و مواهب انسانی برخوردار باشند، عین عدالت است و نابرابری است که باید باشد تا جامعه بتواند ادامه حیات دهد.

0

یَا حَبِیبَ مَنْ لا حَبِیبَ لَهُ یَا طَبِیبَ مَنْ لا طَبِیبَ لَهُ یَا مُجِیبَ مَنْ لا مُجِیبَ لَهُ یَا شَفِیقَ مَنْ لا شَفِیقَ لَهُ یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ یَا مُغِیثَ مَنْ لا مُغِیثَ لَهُ یَا دَلِیلَ مَنْ لا دَلِیلَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا رَاحِمَ مَنْ لا رَاحِمَ لَهُ یَا صَاحِبَ مَنْ لا صَاحِبَ لَهُ

[اى دوست آن که دوستى ندارد، اى پزشک آن که پزشکى ندارد، ای پاسخگوى آن که پاسخگویى ندارد، اى یار مهربان آن که مهربانى ندارد، اى همراه بی همرهان، اى فریادرس آن که فریادرسى ندارد، اى رهنماى آن که رهنمایى ندارد، اى همدم آن که همدمى ندارد، اى رحم کننده آن که رحم کننده اى ندارد اى همنشین آن که همنشینى ندارد...]

0

1- دانش آموز فکر نمی کند بمیرد .....امید به زندگی......

2- مرگ را برای پیر – مریض و تصادفات می داند.

3- نگرش مثبت و امید آفرین مطرح شود. فرصت جبران وجود دارد.

برای آموزش بحث معاد پیشنهاد می شود از مثالهای زیر شروع کنید:

 امکان معاد

1- ساختن ماشین و باز و بسته کردن قطعات

2- کوزه گر

3- مثال بازی کامپیوتری

4- مرگ و زندگی در طبیعت با آمدن بهار و زمستان

5- خوابیدن و بیدار شدن آدمیان

6- داستان عزیر پیامبر،اصحاب کهف،زنده شدن چهار پرنده قطعه قطعه شده در تاریخ زندگی حضرت ابراهیم (ع)،معجزه زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی و...