امروز جمعه 27 تیر 1404
0

راهبرد یعنی تعیین جهت حرکت برای رسیدن به اهداف مورد نظر برنامه‌ریزی راهبردی. بنابراین راهبردها باید با تحلیل محیط داخلی سازمان (نقاط قوت و ضعف) و تحلیل محیط خارجی (فرصت‌ها و تهدیدها) در ذیل مأموریت و اهداف بلند مدت و در چارچوب سیاست‌های کلی تدوین گردد.

در مدل SWOT فرصت‌ها و تهدیدهای محیطی و نقاط قوت و ضعف درونی در قالب جدولی ماتریسی تهیه می‌گردد و سپس براساس ترکیب و تلفیق هر یک از عناصر فوق راهبرد مناسب انتخاب می‌شود.
راهبردهای حاصل از این مدل در چهار نوع دسته‌بندی می‌شوند:
1. راهبردهای SO: راهبردهایی هستند که با توجه به فرصت‌های محیطی و نقاط قوت عوامل داخلی تدوین و انتخاب می‌شوند. هدف اصلی از این راهبردها استفاده بهینه از فرصت‌های محیطی در جهت تقویت نقاط قوت داخلی می‌باشد.
2. راهبردهای WO: راهبردهایی که با توجه به فرصت‌های محیطی و نقاط ضعف داخلی تدوین می‌شوند. هدف اصلی از این دسته از راهبردها بهره‌برداری از فرصت‌های محیطی برای جبران ضعف‌های داخلی می‌باشد.
3. راهبردهای TS: راهبردهایی هستند که با توجه به تهدیدات محیطی و نقاط قوت داخلی تدوین می‌شوند. هدف از این دسته از راهبردهای کاهشی اثرات نامناسب تهدیدات محیطی با استفاده مناسب از نقاط قوت داخلی می‌باشد. (اصطلاحاً به این راهبردها، راهبردهای تبدیل تهدید به فرصت هم می‌گویند که فراوان استعمال می‌گردد.)
4. راهبردهای TW: راهبردهایی هستند که با توجه به تهدیدات محیطی و نقاط ضعف داخلی تدوین می‌شوند. هدف اصلی از این دسته از راهبردها کاهش نقاط ضعف داخلی و در امان ماندن از اثرات سوء تهدیدات محیطی می‌باشد. این دسته از راهبردها‌ تدافعی می‌باشد.

مرجع: کمیته علمی همایش بین المللی دکترین مهدویت

مهدی زین العابدین

0

نقد مدلها در علم

نقش مدل‌ها در نظریه‌‌های علمی در اواخر قرن بیستم بسیار برجسته شد و فلاسفه علم پیش‌تر به این نقش، بی‌مهری نشان می‌دادند. پیر دوئم (Pierre Duhem)فیزیکدان و فیلسوف فرانسوی می‌گفت دو نوع ذهن علمی داریم؛ ذهنی که انتزاعی‌، منطقی و نظام‌ساز و هندسی است. این نوع ذهن خاص فیزیکدانان قاره‌ای Continental است و دیگر‌، ذهنی که مجسم‌ساز، تخیلّی و نامنسجم است که خاص فیزیکدانان انگلیسی زبان است. او با این تقسیم می‌خواست تفاوت روحیه فیزیکدانان انگلیسی زبان و فیزیکدانان دیگر کشورهای اروپایی را نشان می‌دهد. فیزیکدانان انگلیسی زبان، دوست دارند به همه چیز تصویر و مدل بدهند، ولی دیگر فیزیکدانان دوست دارند به صورت انتزاعی و ریاضی بیندیشند. دوئم، بر همین قیاس‌، میان دو نوع از نظریه‌‌ها در فیزیک فرق می‌‌گذاشت: نخست‌، نظریه‌‌هایی که انتزاعی و نظام‌مندند‌، و دیگر‌، نظریه‌‌هایی که از مدل‌های مکانیکی آشنا سود می‌جویند. دوئم این تمایز را با اشاره به الکترواستاتیک electrostatics نشان می‌دهد. نظریه‌ی الکترواستاتیک روی هم رفته مجموعه‌ای از ایده‌های انتزاعی و گزاره‌های کلی را فراهم می‌آورد که به صورت زبان دقیق هندسه و جبر فرمول‌بندی شده‌اند. این گزاره‌ها توسط قوانین منطق با هم پیوند یافته‌اند. این مجموعه ذهن فیزیکدان فرانسوی را خشنود می‌‌سازد و با سلیقه او نسبت به وضوح و سادگی و نظم و ترتیب جور در می‌آید. در مقابل‌، اگر به کتاب الیور لاج Oliver Lodge نگاه کنید خواهید دید که نظریه‌‌های نوین درباره الکتریسته را با اشاره به حرکت رشته‌هایی حول قرقره‌ها و غیره نشان می‌دهد.

0

چکیده:

این مقاله به عنوان گزارشی از یافته‌های یک پژوهش گسترده، درصدد است رابطه‌ متغیرهای فیزیکی کلاس درس را با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان مورد بررسی قرار دهد. یافته‌های مربوط به عوامل انسانی کلاس درمقاله جداگانه‌ای گزارش شده است.
به منظور انجام پژوهش، 72 کلاس پنجم به صورت تصادفی طبقه‌‌ای و 2188 دانش‌آموز و معلمان این کلاسها ازمدارس ابتدایی استان اصفهان انتخاب شدند.[1] روش مورد استفاده در این پژوهش کمی و کیفی بوده و ابزار جمع‌آوری داده‌ها، فرمهای پرسشنامه، مشاهده و آزمون پیشرفت تحصیلی بوده است. تجزیه و تحلیل داده‌های کمی پژوهش، با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS صورت گرفته است. نتایج نشان داد که اگر چه رابطه معناداری بین متغیرهای فیزیکی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان وجود ندارد، ولی این متغیرها بر نگرش معلم تأثیرگذار است و نگرش معلم نیز پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. همچنین مشخص شد که فضاهای آموزشی مدارس کنونی ما با ویژگیهای روانی کودکان و نوجوانان سازگار نیست. بنابراین، لازم است در این رابطه اصلاحات لازم به عمل آید. متغیرهای فیزیکی، حتی اگر بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموز نیز هیچ تأثیری نداشته باشد، باید به خاطر حفظ سلامت، بهداشت و امنیت روانی آنان مورد توجه قرار گیرند.
0

چکیده:

این مقاله بحثی است در متدولوژی معرفت شناسی در سطح کلان، و در سطح خاص مبحثی در مورد دو رویکرد یا پارادایم در جامعه شناسی که دارای دو باور متناقض در بکارگیری دو روش متفاوت در مطالعه و تحقیق در باب پدیده های اجتماعی دارند، و رهیافت دیگری که در انتقاد به به این دو رهیافت در بررسی پدیده های اجتماعی پدید آمد. از دیدگاه رهیافت یا پارادایم(پوزیتیویستی)، تفاوتی در روش تحقیق پدیده های طبیعی و پدیده های اجتماعی وجود ندارد. به عبارتی، در جهان یک نوع از پدیده ها وجود دارد وآن هم پدیده های طبیعی است، لذا یک روش تحقیق برای رسیدن به دانش علمی در مورد این پدیده ها وجود دارد و آن روش علمی است. از طرفی پارادایم دیگر(تفسیرگرایی) معتقد است پدیده های فرهنگی و اجتماعی مقوله ای کاملا متفاوت با پدیده های طبیعی است، لذا این تفاوت بنیادی موضوع، مستلزم بکارگیری روش یا روش های متفاوت برای تحقیق است. از تمایزات اساسی ای پدیده ها سیال بودن آن، خلاقیت، آزادی عمل(اختیار) و آگاهی موجودات انسانی است. بنابراین نمی توان انسان ها را مانند پدیده های فیزیکی یا مواد شیمیایی مورد بررسی و تحقیق قرار داد. این گفتار در صدد مقایسه خطوط کلی این دو رهیافت بوده، و در نهایت نشان می دهد امروزه علیرغم دو دیگاه بظاهر متناقض این دو رهیافت، مرز قاطعی میان پارادایم اثبات گرایی و تفسیری، تحقیق کمی و کیفی و جامعه شناسی محض و کاربردی وجود نداشته، و اکنون محققان اجتماعی در تحقیقات خود از روشها و تکنیک های هر دو رهیافت بهره جسته و حتی در این که انفکاک و تمایز میان این روش ها تنها در سطح انتزاعی امکانپذیر است، تردید ندارند.

0

کورت لوین یکی از اندیشمندان مکتب گشتالت با رهاکردن مسائل کلاسیک این مکتب توجه خود را به مبحث تازه ونو انگیزه معطوف کرد.فهرستی از چند زمینه ی تحقیقی که لوین وهمکارانش به تجربه ی آزمایشگاهی کشیدند،چشم اندازی از وسعت بردکارهای آنان را پیش روی ما می گشاید.بررسی پویای حافظه،ازسرگیری فعالیتهای ناتمام،سیری از کار واشباع،سطح توقع وانتظار،رفتار گروهها وتصمیم گروهی همه زمینه های این تحقیقاتند. تعدادزیادی از عباراتی که به نام لوین قلم خورده وجزءواژگان معمول روان شناسی اجتماعی شده اند عبارتند از:فضای زیست،والانس،جابجایی،وضع تداخلی،ساختار شناختی،کنش جستجوگرانه.

انتخاب این عبارات که رنگ وبوی علوم فیزیکی دارد به معنای آن نیست که لوین فرایند های روانی را همانند فرایندهای فیزیکی فرض کند.زاویه ی دید او کاملا روان شناختی ومفاهیمی راکه در مورد انگیزه به کار گرفته به نیاتی مربوط می داند که در پس رفتارهای انسانی نهفته است وبه هدفهایی مربوط می شود که جهت رفتارها به سوی آنها یا دوری از آنهاست.لوین از منطق پویا پیروی می کند ومعتقد است که این منطق در تمامی علوم مشترک است.لوین در مبحثی تحت عنوان " علم تطبیقی علوم "فکر فلسفی واهی "علم جهانشمول واحد"که براساس آن توجیهات روان شناختی به شکل فیزیکی ممکن می نمود را دور انداخت.هدف وی این بود که به وجوهی دست پیداکند که توجیه یکسان در علوم مختلف را امکان پذیر سازد،البته با این اعتقاد که هریک از این پدیده های روان شناختی وفیزیکی را درفضای خاص خود مورد تبیین قراردهند.

0

هربرت اسپنسر در 1820 در دربی انگلیس به دنیا آمد خانواده او دیدگاهی فرد گرایانه داشتند کتاب او «‌ایستایی اجتماعی» که افکار مطرح شده در قلمرو حکومت شایسته رابط داده بود و کتاب دومش «اصول جامعه شناسی» بود و سپس مقالات متعدد عمده اطلاعات او از طریق گفتگو با دیگران به وجود آمد و چون در کلاس درسی شرکت نکرده افکار قالبی در او ریشه نگرفته است او به بهداشت مغزی و فکری معتقد بود.

اسپنسر اصطلاح های «‌جامعه شناسی» و «بشردوستی» یا «‌وفاق اجتماعی» را از کنت گرفته بود و خود را مدیون این آموزش کنت می دانست که:«اصول سازمانی در میان جوامع بشری و جانوران مشترک اند و تکامل ساختارها ازعام به خاص پیشرفت می کند». داروین اسپنسر را در نظریه تحول پیشکسوت خود معرفی می کند اما درست نیست که اسپنسر را دارونیسیم اجتماعی بنامیم زیرا آیین اصلی اسپنسر پیش از این که داروین اثری درباره تکامل انتشار داده باشد ساخته پرداخته شده بود.

او از جامعه شناسان تطور گرا می باشد که با الهام گرفتن از زیست شناسی و نظریات داروین «‌تظور اندام واره ای» را به عنوان پیشرفت تدریجی زندگی اجتماعی از اشکال ساده به اشکال پیچیده ‌، از همسانی به ناهمسانی فزاینده مطرح کرد. قیاس های زیست شناختی در میان استدلالهای جامعه شناختی اسپنسرجای ممتازی را به خود اختصاص داده بود و از جایی که او یک فردگرای پروپا قرص بود قیاسهای ارگانیک او را دچار دشواریهای فلسفی و جامعه شناختی کرده بود ‌، حاصل کاربرد قیاس های ارگانیک اسپنسر رسیدن به این مفهوم بود که رشد تکاملی در ساختار و کارکردهای هر واحدی دگرگونیهایی را پدید می آورند که موجب افزایش در حجم و در نتیجه تمایز بیشتر اجزای آن می شود.

0

به اعتقاد پارسونز نظریه عبارت از یک سلسله مفاهیم انتزاعی خاصی است که تنها منعکس کننده بخشی از واقعیت اجتماعی است. از دیدگاه وی نظریه چیزی است که ساخته می شود و دارای خصلت ارادی است. پارسونز جبری بودن کنش اجتماعی را رد می کند و نظریه خود را با توجه به ماهیت ارادی کنش معرفی می کند. منظور وی از ارادی بودن کنش به هیچ وجه آزادی مطلق در رفتار انفرادی نیست.

ساخت کنش اجتماعی: عنصر موردنظر پارسونز کنش اجتماعی است. در تحلیل نهایی فرد همواره راهی را در پیش می گیرد که منطبق با خواست نظام اجتماعی است. به عبارت دیگر انگیزه های فردی با ارزش های موجود نظام اجتماعی انطباق می یابد و به همین دلایل نظام اجتماعی پایدار می ماند. در عین حال کنش اجتماعی جنبه عقلانی دارد و افراد همواره غایت و هدفی را در رفتار خود دنبال می کنند. کنش بر خلاف رفتار اساساً ارادی است. از دیدگاه پارسونز کنش های اجتماعی تحت تأثیر چهار خرده نظام عمل می کنند:

1- نهاد دینی (مسئولیت ثبات اخلاقی) 2- نهاد حقوقی (تنظیم هنجار ها و قوانین اجتماعی) 3- نهادهای اقتصادی (انطباق با محیط) 4- نهاد های سیاسی (مراقبت از هدفهای عمومی جامعه) براساس آنچه گفته شد کنش اجتماعی داوطلبانه است لیکن در یک قالب اجتماعی انجام می گیرد و شرایط مختلفی کنش فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. بنابراین فرد نقش اجتماعی خود را ایفا می کند و هنجارها تعیین کننده کنش رفتار او هستند. کنش یک پارچه در نظر پارسنز عبارتست از کنش فرد در یک موقعیت فرضی، که بیان کننده مدلی است متشکل از تلاش ها، هدفها، ابزارها و نرمها، این کنش دارای بخش های عینی و ذهنی است.

0

جامعه‌شناسی شهری در اصطلاح کلی به معنی مطالعه جامعه‌شناختی شهرها، زندگی شهری یا شهرگرایی است.[1] جامعه‌شناسی شهری درباره برخورد و تماس زندگی شهری در اعمال اجتماعی، روابط اجتماعی، نهادهای اجتماعی و هر نوع ساخت اجتماعی که بر پایه اشکال شهری زندگی متکی باشد، بحث می‌کند. جامعه‌شناسی شهری مطالعه ویژه‌ای است از تأثیر انسان بر محیط طبیعی و ایجاد محیط‌های مصنوعی که عمده‌ترین آن‌ها شهرها می‌باشد.[2]

مفاهیم مرتبط با جامعه‌شناسی شهری[3]

1 شهر (Urban)؛ شهر به محلی اطلاق می‌شود که علاوه بر داشتن تراکم و تمرکز جمیعت، نیروی کار آن درگیر فعالیت کشاورزی نیست و اقتصادش مبتنی‌بر تجارت، تولید صنعتی و ارائه خدمات است. همچنین شهر دارای فرهنگ خاص خود -در مقابل فرهنگ روستا- است.

2 شهرنشینی (Urbanization)؛ شهرنشینی یعنی تغییر در نسبت جمعیت ساکن در مناطق شهری و فرایند انتقال جمعیت به شهرها، که به صورت درصدی از کل جمیعت کشور، که در شهرها ساکن هستند گزارش شده و آغاز و پایانی دارد.

3 شهرگرایی (Urbanism)؛ مفهوم عامی است که شامل جوانب مختلف شیوه زندگی شهری (سیاسی، اقتصادی و اجتماعی) می‌شود. به‌عبارتی شهرگرایی یعنی جنبه‌های روان‌شناسی اجتماعی زندگی شهری، الگوهای شخصیت شهری و انطباق رفتاری در شهر.

4 مطالعات شهری (Urban Studies)؛ مفهومی عام و دربرگیرنده است و در واقع حوزه چند رشته‌ای است که مورخان، جامعه‌شناسان، جغرافی‌دانان، روان‌شناسان اجتماعی، اقتصاددانان سیاسی، مردم‌شناسان، معماران و برنامه‌ریزان شهری هر یک در آن نقش دارند.

0

سکونت در "شهر" آثاری بر زندگی فردی و جمعی انسان‌ها می‌گذارد که از حدود دو قرن پیش تاکنون، موضوع تأمل اندیشمندان اجتماعی بوده است. چند وجهی بودن این اثرات و نیز فرایندها و جریانات موجود در درون اجتماعات شهری، متفکران بسیاری را از علوم مختلف به خود مشغول داشته است.

جامعه‌شناسی شهری از جمله شاخه‌های معرفتی است که صرفاً و اختصاصاً "شهر" را بعنوان یک "محیط مخلوق" و به عنوان یک "محصول اجتماعی"، کانون توجه و مطالعه خود قرار می‌دهد.
از منظر این علم، "شهرنشینی" مرحله گذار از اجتماع مبتنی بر علقه‌های خونی به جامعه سازمان یافته مبتنی بر قراردادهاست. شهر تولیدکننده فرهنگ است. چون محیط شهری شیوه‌های خاصی از زیستن، کارکردن، رابطه برقرار کردن و مصرف کردن را بر ساکنانش عرضه می‌کند. از این رو جامعه‌شناسی شهری پاسخ دهی به پرسش‌هایی را وظیفه خود می‌داند که برخی از آنها چنین‌اند:
- رشد و توسعه شهرها تابع چه متغیرهایی است و آیا گسترش شهرها از الگوی واحدی تبعیت می‌کند؟
- عناصر بنیادی سازمان شهر کدامند؟ و این عناصر چگونه تحت تأثیر رفتار کنشگران تغییر می‌کند؟
- صورت‌های فضایی متفاوت چه تأثیری بر انسجام گروه‌های اجتماعی ساکنان شهر دارد؟
- فضاهای شهری و عناصر بنیادین آن چگونه مایه تحکیم یا تضعیف روابط گروه‌های اجتماعی ساکن در شهر می‌شوند؟
- چه رابطه‌ای میان خصوصیات یک شهر به لحاظ کالبدی و اقتصادی (شیوه تولید) و طبایع افراد ساکن در آن وجود دارد؟
- شهرها را چگونه می‌توان اداره کرد به گونه‌ای که هم منافع جمعی و هم در عین حال منافع فردی ساکنانش توأمان تأمین شوند؟
- سازمان قدرت در شهرها چگونه است و کدام گروه‌های اجتماعی سیادت دارند؟
نباید از یاد بُرد که "فقر شهری" و نابسامانی‌های ناشی از کجروی و وقوع انواع جرائم در شهرها بود که نخستین دستمایه‌های مطالعات جامعه‌شناسی را فراهم ساخت. اما این علم بمرور، مسائل و موضوعات پیچیده‌تری را مورد تحلیل قرار داد که همگی بر محور زندگی شهری استوارند. مسائل و موضوعاتی چون جنبش‌های شهری، هویت شهروندی، وجود و گسترش مناطق جرم، مشارکت شهروندان و نهایتاً حکمرانی شهری از جمله مسائل متأخر در این علم‌اند.
برای تبیین مسائل پیش گفته، رویکردهای نظری متعددی ارائه شده‌اند که هر کدام جنبه‌هایی از واقعیت زندگی شهری را پوشش می‌دهند. دو رویکرد عمده در جامعه‌شناسی شهری کلاسیک وجود دارند که به اجمال می‌توان آن‌ها را چنین معرفی کرد:
رویکرد بوم شناختی در جامعه‌شناسی شهری بر این پایه است که شهرها بطور اتفاقی رشد نمی‌کنند بلکه در واکنش به ویژگی‌های مساعد محیط و بر مبنای سه فرایند مهم رقابت، تهاجم و جانشینی گسترش می‌یابند.
صاحبان این دیدگاه معتقدند، استقرار سکونتگاه‌های بزرگ شهری و توزیع انواع مختلف محلات در شهرها بر پایه اصول مشابهی قابل درک است. بعبارت دیگر الگوی واحدی برای رشد و تحول شهرها وجود دارد.
اشکال چنین دیدگاهی آن است که به اهمیت طرح و برنامه‌ریزی آگاهانه در سازماندهی شهر، کمتر توجه شده و توسعه شهری را بعنوان یک فرایند طبیعی در نظر می‌گیرد.
رویکرد دیگری در مطالعات جامعه‌شناسی شهری وجود دارد که بر طبق آن به شهرنشینی بعنوان یک شیوه زندگی اجتماعی تأکید شده است. براساس این دیدگاه، زندگی در شهر، اثراتی بر روابط اجتماعی می‌گذارد. مثلاً در شهر، روابط بی‌نام، سطحی، ناپایدار، سودجویانه و عقلانی است.
دیدگاه‌های فرهنگ‌گرایانه به "پدیده شهر" در تداوم چنین رویکردی امروزه بوجود آمده‌اند که شهر را بعنوان یک «سامانه اخلاقی» تعریف می‌کنند. در این دیدگاه‌ها، شهرها محیط‌های ناهمگنی از خرده فرهنگ‌ها تلقی می‌شوند که یک مدیریت شهری کارآمد می‌بایست به ایجاد تعادل و توازن و انتظام‌بخشی به چنین اجتماعی بیندیشد و کوشش کند.
بر این اساس به نظر می‌رسد گام نخست در اداره مقتدرانه و هوشمندانه یک شهر آن است که اجتماعات شهری را بر مبنای کارکردهایشان گونه‌شناسی کنیم. باید دانست نقطه ثقل حیات یک شهر چیست؟
شهر های بزرگ با مسائل پیچیده‌ای روبروهستند که در درجه اول، شناخت عالمانه آنها از وظایف جامعه‌شناس شهری است.
در قلمرو این مسائل می‌توان به گسترش بی‌‌رویه مناطق حاشیه‌نشین شهر اشاره کرد که کانون‌های بالقوه برای ناهنجاریهای اجتماعی فراهم کرده است. به دنبال چنین رشد بی‌رویه‌ای، "جدایی گزینی فضایی" اتفاق افتاده است به این معنا که تفاوت و تبعیض در ارائه خدمات عمومی به ساکنان شهر و توزیع ناعادلانه امکانات رفاهی و تجهیزات شهری در مناطق مختلف شهر به چشم می‌خورد. چنین شرایطی، نارضایتی های عمومی را پدید خواهد آورد.
مدیریت شهری عقلانی می‌باید به تنوع خرده فرهنگ‌ها در شهر توجه نشان دهد و موضوع همجواری قومی، طبقاتی و مذهبی و چالش‌های احتمالی ناشی از آن را نباید از نظر دور بدارد.
علاوه بر این‌ها موضوعاتی چون ارتباط در شهر، کیفیت فضاهای عمومی، کیفیت مداخله شهرنشینان در اداره امور شهر و محله از جمله موارد مورد اعتنا در حیطه دانش جامعه‌شناسی شهری خواهند بود.

منبع: نور پرتال

0

جامعه شناسی شهری

برای اینکه تعریف روشن‌تری از مهیت و دامنه جامعه شناسی شهری به دست دهیم می‌توانیم بگوییم، تجزیه و تحلیل شهر به عنوان یک واقعیت اجتماعی موضوع جامعه شناسی شهری است. بنابراین جامعه شناسی شهری، کلیه مسائل اجتماعی جامعه شهر نشین را دربر خواهد گرفت. یکی از واقعتهای اساسی، رابطه از تحت جامعه با سایر واقعیتهای اجتماعی است، مانند رابطه تراکم جمعیت و سازمانها و شیوه تفکر و زندگی اجتماعی.

نگاه اجمالی

بدون اینکه بخواهیم کلیه جنبه‌های جامعه شناسی شهری را مورد بحث و بررسی قرار دهیم، منظور این است که اهمیت و ماهیت ملاحظات جامعه شناسی بر مسائل شهری روشن شود و برخی اطلاعات مربوط به اجتماع شهرها که اختصاصا معنای خاصی در بر دارد و نیز روشهای بررسی مسائل شهری را مورد مطالعه قرار گیرد. در عمل، امروز شهرسازان، معماران و مهندسان تاسیسات شهری بیش از پیش به میزان قابل توجهی از ره آورد جامعه شناسی شهری استفاده می‌کنند و مفهوم شهر سازی و شهرنشینی را منحصر به جنبه معماری آن نمی‌دانند.
بنابراین لازم است زبان مشترکی نیز آنها را به یکدیگر پیوند دهد تا به درستی نظرات یکدیگر را درک کنند و در بهبود زندگی اجتماع شهرنشینی از آن استفاده کنند. اما برای اینکه به درستی بدانیم جامعه شناسی شهری چیست و مشتمل بر چه مباحثی است بهتر است قبلا به عنوان یاد آوری جامعه شناسی را بطور کلی تعریف بکنیم. پس جامعه شناسی، مطالعه علمی واقعیتهای اجتماعی است که از سه جنبه ریخت شناسی ساختاری و فرهنگی و روانی مورد بحث و مطالعه قرار گیرد.