امروز چهارشنبه 26 شهریور 1404
0

شاید برای شما هم این موضوع پیش آمده است که بخواهید وضعیت تعداد زیادی داده را در نمودار مشاهده کنید اما بایدبرای هر داده نمودار مجزایی بکشید که وقت و فضای زیادی صرف این کار می شود مخصوصاً اگر بخواهید برای یک داده وضعیت را درچندنمودارمشاهده کنید.نمودار های داینامیک در اکسل

آموزشی که آماده کردیم راه حل این مشکل است.
برای این کار مطابق دستور العمل زیر عمل می کنیم
1- ایجاد جدول ابتدا جدولی را طراحی کنید
مطابق معمول هدف از ایجاد اینچنین نمودار هایی زیبایی و جلب نظر مخاطب است.پس این بار هم پاره ای از اقدامات برای زیبایی نمودار خود انجام می دهیم.
2- از قسمت INSERT گزینه SHAPES را انتخاب می کنیم و شکل مربع را بر می گزینیم.و رنگ خاکستری را برای ان انتخاب می کنیم
3- از مسیر فوق شکل مثلث را انتخاب کرده (رنگ مشکی)
4- و در نهایت شکل یک مربع جهت دار را انتخاب می کنیم (رنگ سیز)


5- حالا از قسمت DEVELOPERدراکسل(برای اضافه کردن این قسمت در ریبون خود مسیر زیر را دنبال کنید:
FILE – OPTION – CUSTOMIZE RIBBON –
و از کادر سمت راست تیک مربوطه را بزنید)
وارد قسمت INSERT گزینه کامبو باکس را انتخاب می کنیم



روی باکس ایجاد شده کلیک راست کرده و گزینه FORMAT CONTROL را انتخاب و در کادر ظاهر شده در قسمت INPUT RANGE محدوده REGION را انتخاب می کنیم و در قسمت CELL LINK یک سلول خالی اختصاص دهید.در اینجا ما سلول C33 را اختصاص دادیم.سپس OK
حالا شما از کرکره ایجاد شده هر محدوده ای را انتخاب کنید عدد متناظر با آن محدوده در سلول C33 نمایش داده می شود

 

 

 

6-
دقت داشته باشید که در جدول اول عدد 4 مقابل SELECTED REGION همان خانه C33 است که در CELL LINK انتخاب کرده ایم.


در فرمول های فوق به دلیل اینکه هر محدوده از جدول در قسمت DEFINE برای اکسل تعریف شده نام آن نمایش داده شده است تا شما نیز بهتر متوجه محدوده انتخاب شده شوید.شما می توانید محدوده ای که  نام آن نمایش داده شده را به صورت دستی و یا با موس انتخاب کنید.
لازم به ذکر است که فرمولهای index و match از خانوانده lookup بوده و برای جستجو بکار می روند.در اینجا فرمول index به این معنی است که مثلاً از ستون then عدد واقع در ردیف 4 را بخوان..
در شکل های فوق جدول calculations برای معرفی و نمایش، جدول break-up و xy نیز که در ادامه برا آنها نمودار های bar و scatter ترسیم خواهد شد.
7- برای رسم نمودار bar برای جدول break – up محدوده جدول را انتخاب کرده

 

و برای رسم نمودار scatter برای جدول x,y ابتدا محدوده جدول را انتخاب کرده


حالا نمودار های ایجاد شده را در مربع خاکستری رنگ که اول ایجاد کردیم قرار می دهیم.
8- در نمودار scatter فوق در نقاط ابتدا و انتهای نمودار یک دایره و یک فلش مشاهده می شود.
این نمودار با توجه به جدول x,y از چهار نقطه تشکیل شده است شما لازم است روی نتقه ابتدایی و انتهایی جداگانه کلیک کرده به طوری که یکی از انها فقط انتخاب شود حالا  مسیر را دنبال کنید layout – format selection



اما با توجه به فایل اکسل که به عنوان پیوست برای شما قرار دادیم و همانطور که در شکل زیر مشاهده می کنید نوشته داخل مربع جهت دار سبز رنگ نیز با انتخاب هر گزینه تغییر می کند.



9-
ما در فرمول ها هر چیز را که بخواهیم به عنوان متن به نمایش در بیاید بین " " مینویسیم.
علامت & برا ی اتصال متن و فرمول استفاده می شود.
فرمول text: اگر بخواهید عددی را به فرمت خاصی نمایش دهید استفاده می شود



• شما برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید در قسمت Help نرم افزار text را تایپ کرده سپس text function را انتخاب کرده تا با کارایی بیشتر این فرمول آشنا شوید.
در اینجا ما می خواهیم عدد مورد نظر به شکل درصد نشان داده شود
فرمول ABS: این فرمول قدر مطلق عدد را بر می گرداند
حالا زمان اختصاص این فرمول به کادر سبز رنک است. روی کادر سبز رنک کلیک کرده تا به حالت انتخاب در بیاید سپس در نوار فرمول، فرمول زیر را بنویسید و اینتر را بزنید
=$C$46
حالا نمودار شما اماده است.                                                                 امیدوارم این آموزش اکسل  مورد استفاده شما قرار بگیرد و از آن لذت برده باشید

0

 نخستین مرحله‌ از رسم نمودار، وارد کردن داده‌ها در یک کاربرگ(worksheet) از برنامه‌ی اکسل می‌باشد. نام متغیرها یا گروه داده‌ها را نیز بالای ستون مربوط به آن بنویسید. معمولا متغیر یا گروه داده را در ستون اول و فراوانی یا مقدار هر گروه یا متغیر را در ستون بعد روبروی آن وارد می‌کنند.excelمتغیر یا گروه داده را به صورت خودکار، روی محور افقی و فراوانی یا مقادیر را روی محور عمودی نشان می‌دهد.    رسم انواع نمودار، کاربردها و روش کشیدن آن‌ها در اکسل

انواع نمودارهای پیش‌فرض در برنامه‌ی اکسل وجود دارد که هر کدام دارای کاربرد ویژه‌ی خود می‌باشد. به عبارتی هر کدام از انواع نمودارها برای بیان داده‌های خاصی مناسب‌ترند. در  آموزش  امروزپرکاربردترین انواع نمودارها و نحوه‌ی رسم آن‌ها توضیح خواهیم داد.

نمودار میله ای:

هنگامی که داده ها یا متغیرهای گسسته یا طبقه‌بندی شده داریم، نمودار میله‌ای یک نمودار گویا برای نشان‌‌دادن داده‌هاست. برای مثال تعداد فرزندان خانواده یا تعداد افرادی که به یک سوال پاسخ مثبت داده‌اند، داده‌های گسسته‌اند. متغیر دما را می‌توان به عنوان مثال به سه دسته‌ی 34-25، 44-35 و 54-45 طبقه بندی کرد. برای تحلیل بسیاری از پرسش‌نامه‌ها نیز نمودار میله‌ای می‌تواند مناسب باشد.

برای رسم نمودار در اکسل داده‌ها را وارد کنید:

 

سپس ستون فراوانی‌ها را انتخاب کنید.

 

سپس از منوی بالا سربرگ Insert را کلیک کنید. انواع نمودار را در آن جا می‌بینید. برای رسم نمودار میله‌ای از الگوی Column یا Bar استفاده کنید.

 

بنا به کارایی نمودار مورد نظر و سلیقه‌ی خودتان می‌توانید هر یک از این پنج مدل نمودار را به عنوان نمودار میله‌ای انتخاب کنید. با کلیک روی نمودار مورد نظر، نمودار میله‌ای شامل مقادیر مورد نظر شما رسم می‌شود و به صورت یک شی جداگانه روی کاربرگ شما نشان داده می‌شود. با کلیک و راست‌کلیک بر روی بخش‌های گوناگون نمودارتان، می‌توانید گزینه‌های آن را از قبیل رنگ، نام نمودار، برچسب‌ها، سه‌بعدی بودن، پس‌زمینه‌ی نمودار و... را به اشکال مختلف تغییر دهید. با گرفتن و کشیدن نمودار می‌توانید محل آن را در کاربرگ‌تان تغییر دهید.

 

در حالتی که بیش‌تر از یک متغیر وجود داشته باشد نیز می‌توان از نمودار میله‌ای استفاده کرد. مثلا اگر غلظت یک ماده را در سه دمای مختلف اندازه‌گیری کرده باشیم، برای رسم نمودار میله‌ای داده‌ها را وارد می‌کنیم:

 

متغیرهای مورد نظر را انتخاب کنید. توجه داشته باشید که متغیر دما را مارک دار نکنید زیرا نیازی نیست و نباید درون نمودار رسم شود. بعدا در قسمت نام‌گزاری محورهای نمودار می‌توانید آن را در نظر بگیرید.

 

 

مجددا با رفتن به قسمت insert و انتخاب Column یا Bar نمودار میله‌ای مورد نظرتان را انتخاب کنید. با کلیک روی نمودار مورد نظر، نمودار میله‌ای رسم می‌شود.

 

 

 

نمودار دایره‌ای:

نمودار دایره‌ای برای داده‌های گسسته و پیوسته قابل نمایش است. این نمودار برای نشان دادن نسبت بین اجزاء و یک کل بکار میرود. هنگامی که یک موضوع را به بخش‌هایی تفکیک کنیم، نمودار دایره‌ای بسیار مناسب است. مثلا درآمد یک شرکت به بخش‌های مختلف تعلق می‌گیرد. می‌توان آن را با نمودار دایره‌ای نمایش داد.

 

 برای رسم نمودار در اکسل ابتدا داده‌ها را وارد کنید:

با رفتن به قسمت Insert و انتخاب Pie نمودار دایره‌ای یا قطاعی مورد نظرتان را انتخاب کنید. با کلیک روی آن، نمودار دایره ای رسم می‌شود.

 

نمودار پراکنش:

در مواقعی که داده‌های متعدد دسته‌بندی نشده برای دو متغیر داشته باشیم و بخواهیم آن دو را نسبت به هم بسنجیم نمودار پراکنش نمودار مناسبی است. مثلا مقایسه‌ی معدل دانشگاه و معدل دیپلم. یا تعداد فرزندان و سطح درآمد.

برای رسم نمودار ابتدا داده‌ها را در اکسل وارد می‌کنیم.

 

 

سپس ستون‌های مورد نظر را انتخاب می‌

با رفتن به قسمت Insert و انتخاب الگوی Scatter نمودار مورد نظرتان را انتخاب کنید. با کلیک روی آن، نمودار پراکنش رسم می‌شود.

هم‌چنین برای پراکندگی داده‌هایی که دارای دو صفت هستند و مقایسه‌ی فراوانی، این نمودار مناسب به نظر می‌رسد.

نمودار خطی:

این نمودار شبیه نمودار پراکنده است با این تفاوت که چند گروه دارای دو صفت در محور عمودی و افقی نشان داده می‌شوند و نقاط مربوط به یک گروه با خط به هم وصل می‌شوند. این نوع نمودار برای تاکید بر روند و تغییرات مقادیر در طول زمان به کار می‌رود. برای رسم این نوع نمودار کافی است مانند روش‌های قبل داده‌ها را وارد و انتخاب کنید و با رفتن به قسمت Insert و انتخاب الگوی Linear نمودار موردنظرتان را انتخاب کنید.

هنگام انتخاب کردن (مارک کردن) داده‌ها توجه داشته باشید که تنها ستون مربوط به متغیر وابسته را انتخاب کنید و نام ستون‌ها را انتخاب نکنید. برنامه به طور خودکار ستون مربوط به متغیر مستقل را روی محور افقی و ستون مربوط به متغیر وابسته را روی محور عمودی نشان خواهد داد.

این نمودار پرکاربردترین نوع نمودار در اکسل است.

برای تغییر مشخصات نمودار می‌توانید روی آن کلیک کنید. در بالای صفحه، قسمت منو، سربرگ‌های Design، Layout و Format پدیدار می‌شوند. از آن‌ها برای ایجاد تغییرات گوناگون در نمودارتان استفاده کنید.

امیدواریم آموزش اکسل امرو ز نیز مورد اسفاده شما عزیزان قرار بگیرد

0

فرض کنید درون یک سلول یک متن یا عدد خاصی قرار دارد و شما قصد دارید که محتویات این سلول را به چند قسمت تقسیم کنید و در سلول‌های دیگری قرار دهید و یا بالعکس بخواهید محتویات چند سلول را ترکیب کنید و در یک سلول قرار دهید. این کار براحتی در اکسل قابل انجام است. در ادامه مطلب با آموزش امروز  همراه باشید تا با نحوه انجام این کار آشنا شوید.

 

تجزیه متن یک سلول به چند سلول

برای تجزیه محتویات یک سلول دو روش وجود دارد:

1- نوشتن فرمول 

2- ابزار در در

فرض کنید درون یک سلول یک متن یا عدد خاصی قرار دارد و شما قصد دارید که محتویات این سلول را به چند قسمت تقسیم کنید و در سلول‌های دیگری قرار دهید و یا بالعکس بخواهید محتویات چند سلول را ترکیب کنید و در یک سلول قرار دهید. این کار براحتی در اکسل قابل انجام است. در ادامه مطلب با آموزش اکسل امروز همراه باشید تا با نحوه انجام این کار آشنا شوید.

 

 

 

تجزیه متن یک سلول به چند سلول

 

برای تجزیه محتویات یک سلول دو روش وجود دارد:

 

1- نوشتن فرمول 

 

2- ابزار Text To Columns

 

 قبل از بیان این قسمت، لازم است با تعدادی از توابع جداسازی و یکپارچه سازی متون آشنا شوید.

 

  • تابع Right:

 

این تابع تعداد مشخصی از آخرین کاراکترهای یک رشته متنی را استخراج می‌کند (متن انگلیسی از سمت راست و متن فارسی از سمت چپ). ساختار (Syntax) این تابع به شکل زیر است:

 

=RIGHT(text,num_chars)

 

آرگومان text: این آرگومان، متنی است که می‌خواهید قسمتی از آن را استخراج کنید و می‌تواند ارجاع به یک سلول و یا نوشتن متن باشد.

 

آرگومان Num_chars: تعداد کاراکترهایی است که می‌خواهید از انتهای رشته متن استخراج شود.

 

 

 

  • تابع Left:

 

این تابع تعداد مشخصی از اولین کاراکترهای یک رشته متنی را استخراج می‌کند (متن انگلیسی از سمت چپ و متن فارسی از سمت راست). ساختار این تابع به شکل زیر است:

 

=LEFT(text,num_chars)

 

آرگومان text: این آرگومان، متنی است که می‌خواهید قسمتی از آن را استخراج کنید و می‌تواند ارجاع به یک سلول و یا نوشتن متن باشد.

 

آرگومان Num_chars: تعداد کاراکترهایی است که می‌خواهید از ابتدای رشته متن استخراج شود.

 

 

 

  • تابع Mid:

 

این تابع تعداد مشخصی از کاراکترهای یک رشته متن را با توجه به موقعیت شروع در رشته متن و تعدادی که شما مشخص می‌کنید، استخراج می‌کند. ساختار این تابع به شکل زیر است:

 

=MID(text,start_num,num_chars)

 

ورودی اول رشته متنی است که می خواهید قسمتی از آن را استخراج کنید، ورودی دوم موقعیت اولین کاراکتر و ورودی سوم تعداد کاراکترهایی است که می‌خواهید از متن خارج کنید.

 

 

 

  •  تابع Len:

 

این تابع تعداد کاراکترهای یک رشته متن را محاسبه می‌کند. اگر بین کلمات یک رشته متن فاصله وجود داشته باشد، این تابع هر فاصله را به عنوان یک کاراکتر می‌شمارد. ساختار این تابع به شکل زیر است:

 

=LEN(text)

 

این تابع یک آرگومان بیشتر ندارد و آن متن مورد نظر است که می‌خواهید تعداد کاراکترهای آن‌را محاسبه کنید.

 

 

 


 

تجزیه متن یک سلول

 

برای این کار می‌توان به دو روش عمل نمود:

 

روش اول) از طریق نوشتن فرمول

 

با استفاده از فرمولهایی که در بالا توضیح داده شد می توان محتوای یک سلول را تجزیه نمود. ممکن است دو حالت پیش آید:

 

  • حالت اول اینکه تعداد کاراکترهایی که قرار است از ابتدا، انتها یا میان یک رشته متنی استخراج شود معلوم و ثابت باشد.
  • حالت دوم اینکه این تعداد از پیش مشخص نباشد. برای حالت دوم می توان مثال نام و نام خانوادگی را در نظر گرفت که تعداد کاراکترهای نام یا نام خانوادگی افراد مختلف، از قبل معین نیست.

 

در تصویر زیر نحوه انجام این کار برای حالت اول نشان داده شده است.

 

 

 

مثال) جداسازی نام و نام‌ خانوادگی

 

همانطور که در تصویر زیر مشاهده می‌کنید برای جداسازی نام و نام خانوادگی چند تابع درون تابعی دیگر نوشته شده است. جدا کردن نام از نام‌ خانوادگی بوسیله تابع LEFT انجام می‌شود. برای ورودی دوم این تابع (تعداد کاراکترهای مورد نظر که قرار است استخراج شوند یعنی تعداد کاراکترهای نام) از تابع FIND استفاده می‌شود که در اینجا توضیح داده شده است. این تابع موقعیت کاراکتر فاصله را درون رشته متن می‌یابد و سپس یک واحد از آن کم می‌گردد تا موقعیت آخرین حرف نام مشخص شود.
برای جدا کردن نام خانوادگی، تابع MID بکار گرفته می‌شود. برای ورودی دوم این تابع (موقعیت اولین کاراکتر نام خانوادگی) از تابع FIND استفاده می‌گردد. این تابع موقعیت کاراکتر فاصله را درون رشته متن می‌یابد و سپس یک واحد به آن اضافه می‌گردد تا موقعیت اولین حرف نام خانوادگی تعیین شود. برای ورودی سوم تابع MID می‌بایست به طریقی مشخص شود که از اولین حرف نام خانوادگی به بعد چه تعداد کاراکتر باید استخراج شود. این کار به راحتی با استفاده از تابع LEN امکانپذیر است.

 

 

 


 

روش دوم) از طریق ابزار Text To Columns

 

در اینجا نیز ممکن است همان دو حالت پیش آید.

 

حالت اول: در حالتی که تعداد کاراکترهای مورد نظر برای استخراج ثابت و معین هستند به طریق زیر عمل کنید:

 

  1. سلول‌هایی که قرار است تجزیه شوند را انتخاب نمایید.
  2. از تب Data، بر روی گزینه Text to columns کلیک کنید.
  3. گزینه Fixed Width را انتخاب نمایید.
  4. بوسیله کلیک کردن در نقاطی که می‌خواهید کاراکترها از یکدیگر جدا شوند، ستون‌ها را تجزیه کنید.
  5. در فیلد Destination آدرس سلولی که می‌خواهید داده‌ها درج شوند را وارد کنید و بر روی Finish کلیک نمایید.

 

 

 

حالت دوم: برای حالتی مشابه جدا کردن نام و نام خانوادگی، به طریق زیر عمل کنید:

 

  1. سلول‌هایی که قرار است تجزیه شوند را انتخاب نمایید.
  2. از تب Data، بر روی گزینه Text to columns کلیک کنید.
  3. گزینه Delimited را انتخاب نمایید.
  4. گزینه Space را انتخاب کنید.
  5. در فیلد Destination آدرس سلولی که می‌خواهید داده ها درج شوند را وارد کنید و بر روی Finish کلیک نمایید.

 

 

 


 

ترکیب چند سلول در یک سلول دراکسل

 

برای این کار می توان به دو روش عمل نمود:

 

روش اول) در روش اول از کاراکتر & بین محتوای سلول‌ها استفاده می شود. فرض کنید می‌خواهیم نام و نام خانوادگی که در سلول‌های جداگانه درج شده‌اند را در یک سلول ترکیب کنیم. برای اینکه فاصله‌ای نیز بین نام و نام خانوادگی درج شود، فاصله را داخل گیومه قرار دهید و به فرمول بی‌افزایید. در تصویر زیر چگونگی انجام این کار نشان داده شده است.

 

 

 

روش دوم) از تابع CONCATENATE استفاده می‌شود. ورودی های این تابع داده‌هایی است که باید با یکدیگر ترکیب شوند. برای مثال زیر این تابع سه ورودی دارد؛ ورودی اول نام، ورودی دوم یک فاصله و ورودی سوم نام خانوادگی می باشد.

 

 

 

 

 



Text To Columns

 قبل از بیان این قسمت، لازم است با تعدادی از توابع جداسازی و یکپارچه سازی متون آشنا شوید.

  • تابع Right:

این تابع تعداد مشخصی از آخرین کاراکترهای یک رشته متنی را استخراج می‌کند (متن انگلیسی از سمت راست و متن فارسی از سمت چپ). ساختار (Syntax) این تابع به شکل زیر است:

=RIGHT(text,num_chars)

آرگومان text: این آرگومان، متنی است که می‌خواهید قسمتی از آن را استخراج کنید و می‌تواند ارجاع به یک سلول و یا نوشتن متن باشد.

آرگومان Num_chars: تعداد کاراکترهایی است که می‌خواهید از انتهای رشته متن استخراج شود.

 

  • تابع Left:

این تابع تعداد مشخصی از اولین کاراکترهای یک رشته متنی را استخراج می‌کند (متن انگلیسی از سمت چپ و متن فارسی از سمت راست). ساختار این تابع به شکل زیر است:

=LEFT(text,num_chars)

آرگومان text: این آرگومان، متنی است که می‌خواهید قسمتی از آن را استخراج کنید و می‌تواند ارجاع به یک سلول و یا نوشتن متن باشد.

آرگومان Num_chars: تعداد کاراکترهایی است که می‌خواهید از ابتدای رشته متن استخراج شود.

 

  • تابع Mid:

این تابع تعداد مشخصی از کاراکترهای یک رشته متن را با توجه به موقعیت شروع در رشته متن و تعدادی که شما مشخص می‌کنید، استخراج می‌کند. ساختار این تابع به شکل زیر است:

=MID(text,start_num,num_chars)

ورودی اول رشته متنی است که می خواهید قسمتی از آن را استخراج کنید، ورودی دوم موقعیت اولین کاراکتر و ورودی سوم تعداد کاراکترهایی است که می‌خواهید از متن خارج کنید.

 

  •  تابع Len:

این تابع تعداد کاراکترهای یک رشته متن را محاسبه می‌کند. اگر بین کلمات یک رشته متن فاصله وجود داشته باشد، این تابع هر فاصله را به عنوان یک کاراکتر می‌شمارد. ساختار این تابع به شکل زیر است:

=LEN(text)

این تابع یک آرگومان بیشتر ندارد و آن متن مورد نظر است که می‌خواهید تعداد کاراکترهای آن‌را محاسبه کنید.

 


تجزیه متن یک سلول

برای این کار می‌توان به دو روش عمل نمود:

روش اول) از طریق نوشتن فرمول

با استفاده از فرمولهایی که در بالا توضیح داده شد می توان محتوای یک سلول را تجزیه نمود. ممکن است دو حالت پیش آید:

  • حالت اول اینکه تعداد کاراکترهایی که قرار است از ابتدا، انتها یا میان یک رشته متنی استخراج شود معلوم و ثابت باشد.
  • حالت دوم اینکه این تعداد از پیش مشخص نباشد. برای حالت دوم می توان مثال نام و نام خانوادگی را در نظر گرفت که تعداد کاراکترهای نام یا نام خانوادگی افراد مختلف، از قبل معین نیست.

 

 

مثال) جداسازی نام و نام‌ خانوادگی

همانطور که در تصویر زیر مشاهده می‌کنید برای جداسازی نام و نام خانوادگی چند تابع درون تابعی دیگر نوشته شده است. جدا کردن نام از نام‌ خانوادگی بوسیله تابع LEFT انجام می‌شود. برای ورودی دوم این تابع (تعداد کاراکترهای مورد نظر که قرار است استخراج شوند یعنی تعداد کاراکترهای نام) از تابع FIND استفاده می‌شود که در اینجا توضیح داده شده است. این تابع موقعیت کاراکتر فاصله را درون رشته متن می‌یابد و سپس یک واحد از آن کم می‌گردد تا موقعیت آخرین حرف نام مشخص شود.
برای جدا کردن نام خانوادگی، تابع MID بکار گرفته می‌شود. برای ورودی دوم این تابع (موقعیت اولین کاراکتر نام خانوادگی) از تابع FIND استفاده می‌گردد. این تابع موقعیت کاراکتر فاصله را درون رشته متن می‌یابد و سپس یک واحد به آن اضافه می‌گردد تا موقعیت اولین حرف نام خانوادگی تعیین شود. برای ورودی سوم تابع MID می‌بایست به طریقی مشخص شود که از اولین حرف نام خانوادگی به بعد چه تعداد کاراکتر باید استخراج شود. این کار به راحتی با استفاده از تابع LEN امکانپذیر است.

 


روش دوم) از طریق ابزار Text To Columns

در اینجا نیز ممکن است همان دو حالت پیش آید.

حالت اول: در حالتی که تعداد کاراکترهای مورد نظر برای استخراج ثابت و معین هستند به طریق زیر عمل کنید:

  1. سلول‌هایی که قرار است تجزیه شوند را انتخاب نمایید.
  2. از تب Data، بر روی گزینه Text to columns کلیک کنید.
  3. گزینه Fixed Width را انتخاب نمایید.
  4. بوسیله کلیک کردن در نقاطی که می‌خواهید کاراکترها از یکدیگر جدا شوند، ستون‌ها را تجزیه کنید.
  5. در فیلد Destination آدرس سلولی که می‌خواهید داده‌ها درج شوند را وارد کنید و بر روی Finish کلیک نمایید.

 

حالت دوم: برای حالتی مشابه جدا کردن نام و نام خانوادگی، به طریق زیر عمل کنید:

  1. سلول‌هایی که قرار است تجزیه شوند را انتخاب نمایید.
  2. از تب Data، بر روی گزینه Text to columns کلیک کنید.
  3. گزینه Delimited را انتخاب نمایید.
  4. گزینه Space را انتخاب کنید.
  5. در فیلد Destination آدرس سلولی که می‌خواهید داده ها درج شوند را وارد کنید و بر روی Finish کلیک نمایید.

 


ترکیب چند سلول در یک سلول

برای این کار می توان به دو روش عمل نمود:

روش اول) در روش اول از کاراکتر & بین محتوای سلول‌ها استفاده می شود. فرض کنید می‌خواهیم نام و نام خانوادگی که در سلول‌های جداگانه درج شده‌اند را در یک سلول ترکیب کنیم. برای اینکه فاصله‌ای نیز بین نام و نام خانوادگی درج شود، فاصله را داخل گیومه قرار دهید و به فرمول بی‌افزایید. در تصویر زیر چگونگی انجام این کار نشان داده شده است.

 

روش دوم) از تابع CONCATENATE استفاده می‌شود. ورودی های این تابع داده‌هایی است که باید با یکدیگر ترکیب شوند. برای مثال زیر این تابع سه ورودی دارد؛ ورودی اول نام، ورودی دوم یک فاصله و ورودی سوم نام خانوادگی می باشد.

 

امید واریم آموزش اکسل امروز نیز مورد توجه شما عزیزان قرار بگیرد

0

آدرس دهی در اکسل از مفاهیم پایه و اساسی است. درک آدرس و کاربرد صحیح آن از اصول اولیه آموزشی اکسل است. هر سلول در اکسل دارای دو مشخصه اصلی مقدار و نام است. به عبارت دیگر زمانی که یک داده‌ در سلولی در اکسل ذخیره می‌شود، دو موجودیت از آن برای ما اهمیت می‌یابد. اول این که مقدار داده چقدر است و دوم این که این مقدار در کجا ذخیره شده است. مقدار توسط کاربر به روش‌های مختلف و به صورت مستقیم یا غیر مستقیم وارد اکسل می‌شود. ولی نام (آدرس) سلول موجودیتی است که در نحوه تشکیل سلول نهفته است. همانطوری که در محدوده در اکسل گفته شد، هر سلول از تقاطع یک ستون و یک سطر تشکیل می‌شود. آدرس سلول نیز از نام ستون و سطر گرفته می‌شود. سلول A1 از تقاطع ستون A و سطر 1 تشکیل شده است.

آدرس دهی در اکسل

اغلب از اکسل برای دو منظور کلی ذخیره داده‌ها و محاسبات بر روی داده‌ها استفاده می‌شود. انجام هر گونه محاسبه بر روی داده‌ها مستلزم مراجعه به سلولِ محتوی داده و فراخوانی آن است. در فرمول و توابع در اکسل بخش‌های مختلف فرمول و تابع تشریح شد (نام فرمول و آرگومان‌های فرمول). داده‌ها در قسمت آرگومان فرمول به کار گرفته می‌شوند و به عبارت دیگر ورودی فرمول یا تابع، آرگومان آن است. داده‌ها خود به دو صورت وارد فرمول می‌شوند. یا به صورت مستقیم توسط کاربر تایپ می‌شوند یا از طریق سلول‌ها فراخوانی می‌شوند. به هنگام فراخوانی داده، آدرس سلولی که داده در آن ذخیره شده است، در آرگومان وارد می‌شود.

آدرس دهی در اکسل و تقسیم بندی انواع داده

با توجه به مشخصه‌های مهم ذکر شده برای یک داده (مقدار و آدرس)، می‌توان دو نوع اصلی تقسیم بندی داده‌ها را به صورت زیر تعریف کرد. این تعاریف صرفاً برای استفاده در مفهوم آدرس دهی به کار برده می‌شوند.

داده متغییر: داده‌ای که مقدار یا آدرس آن در آرگومان فرمول تغییر کند داده متغییر گفته می‌شود. ممکن است در یک فرمول از دو داده با دو آدرس متفاوت ولی با مقدار مساوی استفاده شود، این داده‌ها نیز به واسطه تغییر کردن آدرسشان، متغییر محسوب می‌شوند.

 در سلول‌های B8 و B9 با اینکه مقدار سلول‌های C8 و C9 مساوی و برابر 2/47 است، ولی به واسطه تغییر در آدرس، داده متغییر محسوب می‌شوند.

 

داده ثابت: داده‌ای که فارغ از مقدار، صرفاً آدرسش در آرگومان فرمول ثابت باشد داده ثابت گفته می‌شود. ممکن است در فرمولی از یک داده با آدرس ثابت استفاده شود ولی مقدار داده به وسیله کاربر یا توابع دیگر (مانند تابع RAND)  تغییر کند، این داده نیز ثابت در نظر گرفته می‌شود. اعداد ثابتی که بعضاً در فرمول‌ها استفاده می‌شوند نیز، نوعی داده ثابت هستند.

آدرس دهی در اکسل چگونه انجام می‌شود؟

زمانی که فرمولی در یک سلول نوشته می‌شود و در آرگومان آن داده‌هایی فراخوانی می‌شوند، اکسل به صورت پیش فرض، آدرس سلول حاوی فرمول (سلول فرمول) و آدرس سلول حاوی داده (سلول داده) را نسبت به یکدیگر می‌سنجد. به عبارت دیگر به هنگام آدرس دهی در اکسل، صرفاً فاصله سطرها و ستون‌هایی که سلول‎ فرمول و سلول داده از هم دارند اندازه گیری می‌شود.

آدرس دهی در اکسل به صورت نسبی

 در سلول B6 نوشته شده است که وزن کل آرماتور شماره 16 را با استفاده از طول (سلول E6)، تعداد (سلول D6) و وزن واحد (سلول C6) آن محاسبه می‌کند. این یک فرمول ساده بوده و با استفاده از عملگر ضرب مقدار سلول‌های D6، E6 و C6 را در هم ضرب کرده و حاصل را در سلول B6 می‌نویسد. در این فرمول آدرس ها به صورت نسبی نوشته شده‌اند و اکسل برای اجرای این فرمول (با توجه به آدرسی که داده‌ شده است) به ترتیب مقادیرِ یک ستون، دو ستون و سه ستون بعد از سلول فرمول را در هم ضرب می‌کند. یعنی سطرها ثابت بوده و سلول‌ داده‌ها، فواصل یک، دو و سه ستونی از سلول فرمول دارند.

اگر این فرمول را در سلول B7 کپی کنید، با توجه به نسبی بودن آدرس ها، این بار اکسل مقدار سلول‌های D7، E7 و C7 را در هم ضرب کرده و حاصل را در سلول B7 می‌نویسد.

 

باز اگر این فرمول را در سلول A8 کپی کنید، با توجه به نسبی بودن آدرس ها، این‌ بار نیز اکسل، مقدار سلول‌های C8، D8 و B8 را در هم ضرب کرده و حاصل را در سلول A8 می‌نویسد. و چون سلول B8 مقداری ندارد، نتیجه صفر خواهد بود.

 

 

آدرس دهی در اکسل به صورت مطلق

در برخی موارد محاسباتی اتفاق می‌افتد که در آرگومان فرمول یک سری داده متغیر و یک سری داده ثابت وجود دارد. به عنوان مثال یک ستون از داده‌ها در یک داده خاص (عدد ثابت) ضرب شده و حاصل در ستونی دیگر نوشته می‌شود. در این موارد به دلیل تغییر نکردن آدرس داده‌های ثابت، بهتر است از آدرس دهی مطلق استفاده شود.

اهمیت آدرس دهی مطلق زمانی آشکار می‌شود که بخواهید این چنین فرمول هایی را درگ کنید و در دیگر سلول ها نیز تعمیم بدهید. در این شکل از آدرس دهی مطلق استفاده شده و سپس فرمول نوشته شده در سلول B3 به سلول‌های دیگر تعمیم داده شده است.

به هنگام استفاده از آدرس دهی مطلق، اکسل از آدرس ثابت داده‌ها استفاده می‌کند. در تعمیم فرمول، زمانی که سلول فرمول جابجا می‌شود، سلول داده به صورت هماهنگ با این جابجایی تغییری نکرده و آدرسی که برای اولین فرمول استفاده شده را به کار می‌گیرد. در این مثال از آدرس J3 در کل فرمول‌های ستون B استفاده شده است.

 

ولی در شکل زیر از آدرس دهی نسبی استفاده شده و سپس فرمول نوشته شده در سلول B3 به سلول‌های دیگر تعمیم داده شده است. به تفاوت دو نوع آدرس دهی نسبی و مطلق و نتایج حاصله از آنها در دو شکل بالا و پایین توجه فرمایید.

 

در کل، زمانی که بخواهید فرمولی را به سلول‌های مختلف تعمیم بدهید برای داده‌های ثابت از آدرس دهی مطلق استفاده نمایید. در صورتی که از این نوع آدرس دهی استفاده نکنید، باید فرمول هر سلول را به صورت دستی تایپ نمایید!

در آدرس دهی نسبی در اکسل چه اتفاق می‌افتد؟

اگر از آدرس دهی نسبی استفاده کنید، در تعمیم فرمول، زمانی که سلول فرمول جابجا می‌شود، سلول داده نیز به صورت هماهنگ با این جابجایی حرکت کرده و آدرس جدیدی برای هر فرمول به خود می‌گیرد. اگر جابجایی سلول فرمول فقط در طول ستون‌ها باشد، سلول داده نیز به همان مقدار در طول ستون‌ها حرکت خواهد کرد. اگر جابجایی سلول فرمول فقط در طول سطرها باشد، سلول داده نیز به همان مقدار در طول سطرها حرکت خواهد کرد. حرکت ترکیبی سلول فرمول، منجر به حرکت ترکیبی سلول داده به همان مقدار و در همان جهت خواهد شد. در این مثال فرمول‌ از B3 تا B13 (در طول ستون‌ها و به سمت پایین) حرکت کرده، هماهنگ با آن سلول داده نیز از J3 تا J13 حرکت کرده است.

چگونه یک آدرس دهی در اکسل را مطلق کنیم؟

به صورتی که در اشکال بالا نیز مشاهده می‌شود، از علامت دلار ($) برای مطلق کردن آدرس دهی در اکسل استفاده می‌شود. همانطوری که در قسمت ابتدایی اشاره شد، آدرس هر سلول از ترکیب آدرس یک ستون و یک سطر تشکیل شده است. اگر علامت $ قبل از آدرس ستون (قسمت حرف آدرس) گذاشته شود، حرکت در طول سطرها محدود شده و اگر این علامت قبل از آدرس سطر (قسمت عدد آدرس) گذاشته شود، حرکت در طول ستون‌ها محدود خواهد شد. بدیهی است، استفاده همزمان از علامت $ قبل از آدرس ستون و آدرس سطر، حرکت در هر دو جهت را محدود کرده و سلول کلاً ثابت خواهد ماند.

 آدرس دهی در اکسل به صورت مطلق و ترکیبی

 جدول محاسبه میزان مصالح مصرفی بتن ریزی در یک کارگاه ساختمانی است، از آدرس دهی مطلق و نسبی استفاده شده است. در این کارگاه از دو طرح اختلاط برای بتن ریزی های استفاده شده است. برای هر طرح، احجام بتن ریزی به طور جداگانه در سلول‌های C7 و C8 نوشته شده است.

 

در جدول فوق هر یک از مقادیر مصالح (سیمان، ماسه، نخودی و بادامی) در طرح اختلاط، باید به حجم بتن ریزی ضرب شوند تا مقدار کل مصالح مصرفی برای هر طرح بدست آید. با نوشتن فرمول در سلول D7 مقدار سیمان مصرفی به ازای 585 متر مکعب بتن ریزی محاسبه می‌شود. با تعمیم این فرمول به صورت سطری (در سلول‌های F7، E7 و G7 ) برای اینکه با جابجایی فرمول، آدرس سلول مقدار بتن ریزی (585 متر مکعب) تغییری نکند، این آدرس به صورت مطلق و با محدود کردن حرکت در جهت سطرها نوشته شده است. برای طرح شماره 2 طرح اختلاط، فرمول در سلول D8 نوشته شده با این تفاوت که آدرس حجم بتن ریزی کاملاً مطلق نوشته شده است. بسته به مورد از هر ترکیب آدرس دهی مطلق می‌توان استفاده کرد. با کنترل مناسب، نتایج یکسان خواهد بود.

 آدرس دهی در اکسل و نکات مهم آن

این مفهوم کلی آدرس دهی در اکسل است. همواره در آدرس دهی نسبی، فاصله سطر و ستونِ سلولِ داده نسبت به سطر و ستون سلولِ فرمول سنجیده می‌شود، و با جابجایی یا تعمیم سلول فرمول، سلول داده نیز به همان نسبت و در همان جهت حرکت می‌کند. در آدرس دهی مطلق، سلول داده همواره آدرس ثابتی دارد و با جابجایی یا تعمیم سلول فرمول، سلول داده هیچ حرکتی نخواهد داشت.

برای تبدیل آدرس نسبی به مطلق از کلید میانبر F4 نیز می‌توان استفاده کرد. آدرس سلول مورد نظر را در فرمول انتخاب کرده با یک بار فشردن کلید F4 آدرس کلا مطلق می‌شود، با دومین بار فشردن این کلید حرکت در جهت ستون‌ها محدود شده و با سومین بار فشردن این کلید حرکت در جهت سطرها محدود می‌شود، چهارمین بار فشردن کلید منجر به نسبی شدن مجدد آدرس خواهد شد.

همواره باید توجه کرد که بدون دلیل هیچ آدرسی نباید مطلق شود، چون هم کنترل محدودیت حرکت در جهت مناسب زمان بر است و هم بعضاً مطلق سازی بی دلیل آدرس، در محاسبات حجیم و گستره باعث بروز خطاهای فاحش می‌شود.                                                                                                         امید واریم ازآموزش اکلسل امروز نیز لذت برده باشیدکاربرد اکسل در فرمول نویسی

0

جدول ها به شما کمک می کنند تا طرح کلی صفحات خود را کنترل کنید. اگر با Word یا Excel کار کرده باشید، می‌دانید که چگونه جدول درج کنید و سلول‌ها را مدیریت کنید. فقط کافی است به Frontpage بگویید که چند سطر و ستون می خواهید و عناصر صفحه را درج کنید تا صفحه شما حرفه‌ای به نظر برسد. این کار عملی، یک جدول ساده ایجاد می‌کند و بعد متن و تصاویر گرافیکی به سلول‌های آن اضافه می‌کند. کارهای عملی بعدی شرح می‌دهند که چگونه جدول‌ها را مطابق با نیازهای خود تغییر دهید و با اضافه کردن رنگ به سلول‌ها و تنظیم کردن خطوط مرزی، جدول را جذاب‌تر کنید.

 درج جدول 

صفحه‌ای که می‌خواهید جدول را در آن درج کنید باز کنید. از منوی Table، گزینه Insert و بعد گزینه Table را در excelانتخاب کنید تا کادر محاوره‌ای Insert Table باز شود.

 

 تعداد سطر و ستون را مشخص کنید 

در کادرهای متنی Rows و Columns، تعداد سطرها و ستون‌های جدول را وارد کنید.

  تراز کردن عناصر با جداول دراکسل

 جدول را تراز کنید 

قبل از قرار دادن جدول روی صفحه، می توانید طرح کلی آن را تنظیم کنید. روی فلش کادر متنی Alignment کلیک کنید و یکی از گزینه‌های مربوط به تراز را انتخاب کنید.

 گزینه‌های مربوط به خطوط جدول  

اگر اندازه خطوط جدول را 0 بگیرید، این خطوط در مرورگر دیده نمی‌شوند (ولی یک خط جین در دید Page خواهید دید.) بطور کلی، خطوطی که بیشتر از 2 پیکسل نباشند حرفه‌ای تر از خطوط ضخیم به نظر می‌رسند.

 فضای بین سلول‌ها و فضای اطراف متن 

عدد کادر متنی Cell Padding، یک بافر از فضای خالی دور متن یا تصویر یک سلول قرار می دهد و مقدار کادر Cell Spacing، تعداد پیکسل‌ها بین سلول‌ها را مشخص می‌کند.

 پهنای جدول 

گزینه Specify Width بصورت پیش فرض انتخاب شده است. برای مشخص کردن پهنای جدول می‌توانید یکی از گزینه‌های In Pixels (بر حسب پیکسل) یا In Percent (بر حسب درصد) را انتخاب کنید. گزینه In Percent، اندازه جدول را متناسب با پنجره مرورگر بازدید کننده تنظیم می‌کند. (جدولی که %100 پهنا داشته باشد کل صفحه را پر می‌کند). اگر می‌خواهید جدول‌های بعدی همین خصوصیات را داشته باشد، گزینه Set as default for new tables را انتخاب کنید. بعد از انتخاب، روی OK کلیک کنید تا این تنظیمات ذخیره شوند. 

 درج متن 

در سلولی که می‌خواهید متن اضافه کنید کلیک کنید. کمی متن تایپ کنید. برای شروع یک پاراگراف جدید در سلول، Enter را بزنید و برای ایجاد یک خط جدید بدون ایجاد یک پاراگراف جدید، Shift+Enter را بفشارید. همچنین می‌توانید از ماینبرهای صفحه کلیدی برای آسان‌تر حرکت کردن در سلول‌ها استفاده کنید: برای رفتن به سلول سمت راست، Tab را بفشارید و برای رفتن به سلول سمت چپ، Shift + Tab را بفشارید. 

 درج تصویر  

در سلولی که می‌خواهید تصویر مورد نظر خود را درج کنید کلیک کنید. روی دکمه Insert Picture From File در نوار ابزار Standard کلیک کنید. فایل مورد نظر را پیدا کنید و روی آن دابل کلیک کنید تا در جدول قرار گیرد.

 تراز عمودی 

در نوار ابزار Tables، ابزارهای زیادی برای ایجاد جدول وجود دارد. برای باز کردن این نوار ابزار، از منوی View، گزینه ‏Toolbars و بعد گزینه Tables را انتخاب کنید. می‌توان تراز عمودی عناصر در یک سلول را تغییر داد. عنصری که می‌خواهید تغییر دهید را انتخاب کنید و بعد روی دکمه Align Top (تراز به بالا)، Center Vertically (وسط) یا Align Bottom (تراز به پایین) در نوار ابزار Tables کلیک کنید

 تغییر دادن اندازه جدول با کشیدن ماوس 

برای کم یا زیاد کردن اندازه جدول، اشاره‌گر را روی لبه یک سلول قرار دهید تا به شکل یک فلش دو جهته در آید. بعد اشاره‌گر را بکشید.  

 جدول را رسم کنید 

برای درج کردن یک جدول جدید، روی دکمه Draw Table در نوار ابزار Tables کلیک کنید. اشاره‌گر ماوس به شکل یک مداد در می‌آید. برای کشیدن جدول، با اشاره‌گر بکشید. برای اضافه کردن سطر یا ستون، فقط کافی است که آنها را رسم کنید. (با استفاده از کشیدن خطوط جدول).

 پاک کردن یک سلول

اگر اشتباه کنید و بخواهید یک سطر و ستون را حذف کنید، از ابزار Eraser استفاده کنید. روی دکمه Eraser در نوار ابزار Toolbar کلیک کنید و روی خطوط یک سلول بکشید تا پاک شود.

 استفاده از دکمه Insert Table

شاید سریع‌ترین راه برای ایجاد یک جدول جدید، انتخاب از دکمه Insert Table در نوار ابزار Standard است. ابتدا، مکان نما را در محلی که می‌خواهید جدول را درج کنید قرار دهید. بعد روی دکمه Insert Table کلیک کنید و روی منوی کشویی که باز می‌شود بکشید تا تعداد سطر و ستون‌های مورد نظر را های لایت کنید. وقتی که اشاره‌گر را رها می‌کنید، جدول در صفحه ظاهر می‌شود.

* توجه *

تغییر اندازه جدول بصورت پویا

وقتی که پهنای جدول را بصورت درصدی از پنجره مرورگر تنظیم می کنید (مرحله 6)، بازدید کننده تعیین می‌کند که این جدول چقدر پهنا داشته باشد. اگر مرورگر کاملاً باز باشد، جدول گسترده می‌شود و وقتی که بازدید کننده، اندازه پنجره را کاهش دهد، جدول هم کوچک می‌شود و ممکن است محتویات آن، در هم و برهم شود. برای جلوگیری از این امر، اندازه جدول را بر حسب پیکسل مشخص کنید.

تغییر اندازه و رنگ

برای تغییر دادن اندازه جدول، روی آن کلیک کنید تا انتخاب شود. بعد روی دکمه Autofit to contents در نوار ابزار Tables کلیک کنید. به این ترتیب، جدول با اندازه محتویات خود مطابقت پیدا می‌کند. دکمه Autofit در سمت چپ دکمه Fill color (که شبیه یک سطل رنگ است) قرار دارد. برای تغییر دادن رنگ سلول‌های جدول، آن سلول‌ها را انتخاب کنید، روی دکمه Fill color کلیک کنید و یکی از رنگ‌ها را انتخاب کنید. دکمه Table Autoformat Combo به شما امکان می‌دهد تا طرح کلی و طرح رنگ کل جدول را انتخاب کنید و مجبور نباشید که ظاهر تک تک سلول‌ها را تغییر دهید.                                                                                         امیدواریم  آموزش اکسل امروز نیز مورد استفاده شما عزیزان قرار بگیرد 

0

 اکسل برای انجام محاسبات ریاضی، از امکاناتی نظیر «فرمول نویسی در سلول ها» استفاده می کند. در این آموزش با امکانات محاسباتی اکسل و کار با فرمول ها آشنا خواهیم شد.

به طور کلی، فرمول ها از عملگرهای ریاضی، عددها و یا آدرس سلول ها تشکیل می شوند.

 توابع ریاضی و فرمول های اکسل

روش درج فرمول در سلول ها

برای درج فرمول در یک سلول، ابتدا کاراکتر مساوی = را تایپ می کنیم و سپس فرمول را طبق قواعدی که در،  سلول باید وارد می کنیم.

 پس از وارد کردن کاراکتر مساوی در سلول E13 می توان از نوار فرمول، یکی از فرمول های پیش فرض اکسل را انتخاب کرد.

 

پس از درج فرمول، نرم افزار اکسل، فرمول وارد شده را محاسبه کرده و در پایان نتیجه را در همان سلول نمایش می دهد.

هر فرمول ممکن است دارای اجزایی همچون مقادیر ثابت، آدرس سلول ها، عملگرها و توابع باشد.

 

مقادیر ثابت

مقادیر ثابت مقادیری هستند که ثابت بوده و تغییر نمی کنند. این مقادیر می توانند عددی یا متنی باشند. در فرمول نویسی باید مقادیر ثابت متنی را بین دو علامت "  قرار دهیم. در این صورت محاسبه ای روی این مقادیر انجام نمی شود.

 

آدرس سلول ها

وقتی که از آدرس سلول ها در نوشتن فرمول استفاده می کنیم، در واقع با مقادیر متغیر کار می کنیم. یعنی با سلول هایی که مقادیر آنها ممکن است در شرایط مختلف تغییر کند. این تغییرات بر نتیجه فرمول تاثیر می گذارد.

به طور مثال فرض کنید مقدار عددی 2000 را در سلول B1 قرار می دهیم. سپس به سلول A1 رفته و در آنجا کاراکتر مساوی را درج و مقابل آن سلول B1 را وارد می کنیم. در این حالت سلول A1 نیز دارای مقدار 2000 خواهد شد و هر تغییری که در سلول B1 انجام دهیم، در سلول A1 نیز مشاهده خواهیم کرد.

 

عملگرها

به طور کلی عملگرها به چهار گروه تقسیم می شوند. این گروه ها را در زیر بررسی می کنیم.

عملگرهای محاسباتی: عملگرهای محاسباتی، عملگرهایی هستند که از آنها برای محاسبات عددی استفاده می شود. این عملگرها عبارتند از + و - و * و / و ٪ و ^ که به ترتیب و از راست به چپ برای محاسبه جمع، تفریق، ضرب، تقسیم، درصد و توان به کار می روند.

 

عملگرهای مقایسه ای: از عملگرهای مقایسه ای برای مقایسه مقادیر استفاده می شود.

این عملگرها عبارتند از =،، => و. این عملگرها به ترتیب و از راست به چپ مساوی، بزرگ تر، بزرگ تر مساوی، کوچک تر، کوچک تر مساوی و نامساوی بودن دو عدد را مقایسه می کند.

نتیجه حاصل از عملیات این عملگرها می تواند مثبت (درست) یا منفی (نادرست) باشد.

 

به طور مثال نتیجه حاصل از عملیات 5=4 یک نتیجه «نادرست» است چرا که عدد 5 مساوی با عدد 4 نیست.

 

عملگرهای رشته ای: از این عملگر برای چسباندن دو رشته به هم استفاده می شود. استفاده از عملگر & در سلول ها، برای اتصال یا الحاق داده های متنی است.

به طور مثال اگر مقدار سلول B3  ="سلام" باشد و سلول C3 ="جهان"، می توانیم در سلول D3 عبارت B3&C3 را به عنوان فرمول یعنی پس از تساوی وارد کنیم تا در این سلول عبارت "سلام جهان" درج شود.

عملگرهای آدرس: از عملگرهای آدرس برای تعیین محدوده آدرس استفاده می شود. این عملگرها عبارتند از: و ;. از عملگر نخست برای معرفی محدوده متوالی سلول ها و از عملگر دوم برای معرفی محدوده نامتوالی سلول ها استفاده می شود.

 

به طور مثال نتیجه عبارت A1:A10 سلول های A1 تا A10 است اما برای اشاره به سلول های خاص از عبارت A1;A5;A7 استفاده می شود.

اولویت انجام محاسبات ریاضی: اگر با ریاضی آشنایی داشته باشید، عملگرها از اولویتی برای انجام محاسبات برخوردارند. این اولویت ها در نرم افزار اکسل نیز اجرا می شوند و در فرمول نویسی از اهمیت بالایی برخوردار هستند. اولویت ها در ریاضی به ترتیب پرانتز، درصد، توان، ضرب و تقسیم، جمع و تفریق و الحاق متن است که با علامت های زیر نشان داده می شوند:

()، ٪، ^، * /، + -، &

 

مثال: فرض کنید می خواهیم عبارت 4*2+10 را به دو حالت مختلف اجرا کنیم و نتیجه را بر اساس اولویت عملگرها مشاهده کنیم.

در حالت اول حاصل عبارت 4*2+10 عدد 18 خواهد شد. چرا که عملگر ضرب، از اولویت بالاتری نسبت به عملگر تقسیم برخوردار است.

اما اگر این عبارت را به صورت (10+2)*4 بنویسیم، حاصل 48 خواهد شد. چرا که عملگر پرانتز، اولویت بالاتری نسبت به عملگر ضرب دارد.

 

توابع

توابع ریاضی در اکسل، فرمول هایی هستند که به طور پیش فرض در نرم افزار اکسل وجود دارند. این توابع برای راحتی کار در فرمول نویسی در اکسل استفاده می شوند.

برای استفاده از توابع موجود در اکسل، باید ابتدا سلول مورد نظرتان را انتخاب کنید و پس از وارد کردن علامت = نام تابع را انتخاب کرده و ورودی های آن را تعیین کنید. ورودی های هر تابع ممکن است مقادیر ثابت، آدرس سلول و یا محدوده ای از سلول ها باشد.

 

توابع در نرم افزار اکسل بر اساس کاربردهایشان گروه بندی شده اند. این گروه ها عبارتند از:

•توابع مالی

•توابع تاریخ و ساعت

•توابع ریاضی و مثلثاتی

•توابع آماری

•توابع جستجو و مرجع

•توابع پایگاه داده

•توابع متنی

•توابع منطقی

•توابع اطلاعاتی

•توابع مهندسی

 

ساختار توابع: هر تابع دارای یک نام و معمولا تعدادی ورودی است و ساختاری به صورت زیر دارد: (.... ; ورودی 3; ورودی 2; ورودی 1) نام تابع

مثال از یک تابع: برای اینکه با عملکرد یک تابع به صورت عملی آشنا شوید، بهتر است یک مثال را در اکسل اجرا کنید. برای اینکار از تابع SUM یا جمع استفاده کنید. این تابع، سلول های انتخاب شده را با یکدیگر جمع می کند.                                                                                                                                     

پس از درج تابع، اگر بر روی کلید Enter کلیک کنید، نتیجه تابع به شما نشان داده می شود.

 

روش درج فرمول با استفاده از Function Wizard: اکسل فرمول های زیادی دارد و همانطور که پیشتر اشاره شد، هر تابع نیاز به «ورودی هایی» برای محاسبه دارد. با استفاده از امکان Function Wizard می توانید از تمام توابع اکسل استفاده کنید و نتیجه محاسبات را در سلول مورد نظر مشاهده کنید.

 

برای این کار از روی نوار فرمول، بر روی fx کلیک کنید تا کادر Insert Function باز شود.

 

توضیح کادر Insert Function: در بخش Search for a function می توانید نام تابع مورد نظرتان را تایپ کنید.

در بخش Or select a category می توانید یکی از بخش های موجود را انتخاب کنید.

این بخش ها توابع اکسل را دسته بندی کرده است. مثلا اگر بخش Financial را انتخاب کنید، توابع مالی در کادر Select a function نشان داده خواهند شد.

با انتخاب گزینه All همه توابع اکسل و با انتخاب گزینه Most Recently used نیز توابعی که اخیرا استفاده کرده اید نشان داده می شوند.

اکنون در بخش Search for a function می توانید نام تابع مورد نظرتان را تایپ کنید و از بخش Select a function آن را انتخاب کنید.                                                                                                         

حال فرض کنید می خواهیم در کادر Insert Function تابع جمع را درج کنیم. همانطور که در مثال درج فرمول از طریق وارد کردن علامت = نیز گفتیم، این تابع با نام SUM شناخته می شود.

پس از انتخاب تابع SUM بر روی دکمه OK کلیک می کنیم. در پنجره جدید که Function Arguments نام دارد، باید ورودی های تابع را وارد کنیم.                                                                                                

اکنون با کلیک بر روی OK نتیجه این تابع که عدد 30 است در سلول انتخاب شده نمایش داده می شود.          امید واریم ازاین آموزش اکسل نیز لذت برده باشید

0

نرم‌افزار اکسل (Excel) از جمله برنامه‌های آفیس مایکروسافت است که کارآیی بالایی در پردازش داده‌های عددی و متنی دارد. در این آموزش قصد داریم به معرفی توابع و میانبرهایی بپردازیم که در استفاده از این نرم‌افزار مفید هستند.
اکسل نرم‌افزار توانمند و فوق‌العاده‌ای است که کاربران عادی ممکن است با همه‌ی قابلیت‌های مفید آن آشنا نباشند. با دانستن یک سری کلیدهای میانبر و توابع عمومی می‌توانید مهارت خود را نسبت به این نرم‌افزار افزایش دهید.                                                                                                                       ترفندهای ضروری اکسل

1. استفاده از میانبر Ctrl + PgDn و Ctrl + PgUp برای رفتن از یک کاربرگ (worksheet) به کاربرگ دیگر

 

2. با استفاده از کلیدهای جهت دار + Ctrl بین سلول‌ها جابه جا شوید

 

البته واضح است که تنها با کلیدهای جهت دار می‌توانید از یک سلول به سلول دیگری حرکت کنید. اما استفاده از کلیدهای جهت دار + Ctrl این روند را سریع‌تر می‌کند.

3. برای انتخاب داده‌ها از کلید Shift استفاده کنید

 

کلیدهای ترکیبی Ctrl + Shift+ و کلیدهای جهت دار کمک می‌کند محدوده‌ی داده‌ها را تا آخرین سلول دارای داده انتخاب کنید.

4. برای کپی دوبار کلیک کنید

 

برای کپی یک فرمول در EXCEL لازم نیست حتما آن را تا آخرین سلول درگ کنید. فقط کافی است روی گوشه‌ی پایین سمت راست سلول فرمول دو بار کلیک کنید.

5. برای تغییر فرمت سلول از کلیدهای میانبر استفاده کنید

با استفاده از کلیدهای ترکیبی!+Ctrl + Shift می‌توانید فرمت عدد را به دو رقم اعشار تبدیل کنید. برای تبدیل به فرمت دلار کافی است از کلیدهای ترکیبی $+Ctrl + Shift و برای تبدیل به درصد از کلیدهای ترکیبی %+Ctrl + Shift استفاده کنید.

6. برای قفل سلول‌ها از کلید F4 استفاده کنید

گاهی اوقات برای کپی داده‌ی یک سلول می‌خواهید فرمول آن هم کپی شود. گاهی هم می‌خواهید که این کپی صورت نگیرد. وقتی می‌خواهید ورودی سلول را قفل کنید می‌توانید یک علامت $ قبل از اسم سلول (مثلا B1) قرار دهید. تایپ کردن $ قبل از نام هم سلول کار وقت‌گیر و آزاردهنده‌ای است. در عوض می‌توانید به جای تایپ $ از کلید F4 استفاده کنید تا علامت $ ایجاد شود. با هر بار فشار دادن F4 حالت‌های قفل سلول، قفل ردیف، قفل ستون و حالت بدون قفل فعال می‌شود.

7. خلاصه کردن داده‌ها با توابع CountIF و SumIF

تابع CountIF تعداد دفعات تکرار یک داده را در محدوده‌ی انتخاب شده مشخص می‌کند. اولین ورودی این تابع محدوده‌ی مورد نظر و دومین ورودی مربوط به شرط مورد نظر ما است. برای مثال در حالت زیر اسم چند نویسنده به نام‌های سانسا، اریا، راب، جان، ریکون و برن آورده شده است. هر کدام از آن‌ها چند داستان نوشته‌اند که هر داستانی تعدادی بازدیدکننده داشته است. برای مرتب کردن داده‌ها در یک سلول خالی دستور CountIF را نوشته تا از ستون اسم نویسنده‌ها اسم آریا را شمارش کند. پس اولین ورودی تابع ستون B4 تا B50 است و دومین ورودی آن سلول G4‌ است که اسم آریا در آن نوشته شده است.

 

حالا می‌خواهیم کل بازدیدکنندگان هر داستان را شمارش کنیم. در این حالت از فرمولSumIF استفاده می‌کنیم. این تابع سه ورودی دارد. ورودی اول ستون B4 تا B50 است. ورودی دوم سلول مربوط به اسم نویسنده است و ورودی سوم ستون مربوط به تعداد بازدیدکنندگان است. حاصل این تابع به عنوان مجموع کل بازدیدکنندگان آثار یک نویسنده در مقابل اسم وی نمایش داده می‌شود.

8. استخراج داده‌ها با تابع VLOOKUP

فرض کنید لیستی طولانی از نام چند دانشگاه در اختیار داریم که رتبه‌ی هر یک از آن‌ها در سلول مقابلش درج شده است. برای این که بتوانیم در این لیست طولانی، 5 دانشگاه اول را پیدا کنیم از تابع VLOOKUP استفاده می‌کنیم.

تابع VLOOKUP چهار ورودی دارد. ورودی اول مربوط به داده‌ی مورد نظر است. در این مثال ما به دنبال عدد 1 که رتبه‌ی دانشگاه است، هستیم. ورودی دوم مربوط به محدوده‌ی داده‌ها است که در این مثال کل ردیف A تا F انتخاب شده است. ورودی سوم مربوط به شماره ستون داده‌ی مورد نظر است. چون ما به دنبال اسم دانشگاه هستیم ورودی را ستون 2 در نظر می‌گیریم. ورودی آخر مربوط به وقتی است که داده‌ی مورد نظر (مثلا عدد 1) پیدا نشود که به جای آن عدد 0 یا عبارت False را قرار می‌دهیم.

9. استفاده از & برای ترکیب رشته‌های متنی

در اینجا دو ستون داریم که یکی شامل نام و دومی شامل نام خانوادگی است. با استفاده از علامت & می‌توان ستونی ایجاد کرد که نام و نام خانوادگی را در کنار هم داشته باشد. در نرم‌افزار اکسل با کمک & می‌توانید دو قسمت از متن را با هم ترکیب کنید. البته دقت کنید که بین نام و نام خانوادگی حتما فاصله قرار دهید. روش کار به این صورت است: [انتخاب سلول نام خانوادگی]& ” ” & [ّانتخاب سلول نام].

10. پاک کردن متن با توابع LEFT، RIGHT و LEN

این فرمول‌های متنی مخصوص پاک کردن داده‌ها است. برای مثال در حالت زیر اسم چند ایالت آمریکا را داریم که حروف اختصاری هر یک با یک خط فاصله در کنار اسامی قرار گرفته است. با استفاده از تابع LEFT می‌توانیم فقط دو حرف اختصاری هر نام را داشته باشیم. LEFT بر اساس تعداد کاراکترهای در نظر گرفته یک رشته‌ی متنی را به صورت خروجی تحویل می‌دهد. اولین ورودی این تابع سلول مربوط به رشته‌ی متنی و دومی تعداد حروف مورد نظر است.

چنانچه بخواهید نام ایالت را به صورت کامل داشته باشید و خبری از حروف اختصاری نباشد از تابع RIGHT استفاده کنید. RIGHT تعداد کاراکترها را از سمت راست رشته‌ی متنی جدا می‌کند.

اما سوال این است که چه تعداد کاراکتر را باید از سمت راست انتخاب کنید؟ چرا که تعداد حروف ایالت‌ها با هم برابر نیستند. در اینجا استفاده از تابع LEN کارگشا خواهد بود

تابع LEN کل کاراکترهای یک رشته‌ی متنی را شمارش می‌کند و تنها یک ورودی دارد که آن هم سلول مربوط به رشته‌ی متنی است.

حالا با کمک تعداد کاراکترهای به دست آمده از تابع LEN می‌توانید از تابع RIGHT استفاده کنید.

 

از آن جا که ما می‌خواهیم حروف اختصاری و خط فاصله را حذف کنیم، وردی تابع RIGHT را عدد تابع LEN منهای 3 قرار می‌دهیم.

11. ایجاد اعداد تصادفی با تابع RAND                            

تابع ()RAND می‌تواند اعداد تصادفی بین صفر تا 1 ایجاد کند. این تابع هیچ گونه ورودی لازم ندارد و داخل پرانتز خالی است. با هر بار فشردن کلید F9 این تابع عدد جدیدی تولید می‌کند. دقت داشته باشید که با ایجاد هر گونه تغییر در فضای کار، یک عدد جدید ایجاد خواهد شد.                                                                    امید واریم از آمزوش اکسل امروز نیز استفاده کرده باشید                                                                  

0

بخوبی می دانیم که اکسل ابزار مرتب سازی کلمات و اعداد را ایجاد کرده است اما نکته این است که گاهی و به هر دلیلی می خواهیم جدول هایمان  را سریعتر و بدون تغییر در ورودی اطلاعات excelمرتب سازی کنیم. می خواهیم بدانیم بیشترین فروش به ترتیب مربوط به کدام محصولات یا مشتریان است؟ نمونه این کاربرد در داشبورد محصولات و یا داشبورد فروش است. جاییکه نیاز داریم اعداد فروش را در هر دو حالت بزرگ به کوچک و کوچک به بزرگ مشاهده کنیم و اینکار را فقط با زدن یک دکمه انجام دهیم.                                                           مرتب کردن اعداد با کمک Spin Button                                                     

اما چطور باید اینکار را انجام داد؟ فرض کنید جدولی در اختیار دارید:

گام اول: اعدادتان را منحصربفرد کنید:

برای جلویگری از خطاهای احتمالی در اکسل  بدلیل وجود دو عدد دقیقا یکسان مجبور هستید اعداد را یونیک کنید. برای اینکار هر یک از اعداد را با یک عدد بسیار کوچک منحصربفرد جمع نمایید.

گام دوم: یک Spin Button از تب Developer بیاورید.

گام سوم: با استفاده از فرمول CHOOSE, LARGE و SMALL ستون مرتب سازی شده را بسازید.

از آنجاییکه SPIN BUTTON را طوری تنظیم کردیم که فقط دو مقدار 1 و 2 را بگیرد در نتیجه می توانیم با استفاده از فرمول CHOOSE مشخص کنیم که اگر عدد خروجی لینک  SPIN BUTTON یک بود از فرمول LARGE استفاده کند و اگر عدد دو برگردانده شد از فرمول SMALL استفاده کند.

=CHOOSE($G$2,LARGE($E$3:$E$10,$B3),SMALL($E$3:$E$10,$B3))

این فرمول را برای هر سطر تکرار کنید.

گام چهارم: نام محصول مرتبط با هر عدد را فراخوانی کنید

نام محصول هر یک از اعداد مرتبط را فراخوانی کنید و روبروی آن قرار دهید برای این کار باید از فرمول MATCH استفاده کنید تا جایگاه عدد مورد نظر را در لیست پیدا کند و سپس با استفاده از فرمول INDEX نام محصول را فراخوانی کند.                                                                                                                        امید واریم از آموزش اکسل امروز نیز بهره بردباشید

0

درج یا قرار دادن اطلاعات در جدول

از آنجا که یک صفحه گسترده به طور کلی خود یک جدول است، شاید درج جدول در یک صفحه گسترده چندان ضروری به نظر نرسد. اما گاهی لازم است بخش هایی از صفحه گسترده را با جدول هایی تفکیک کنید. این جدول ها را می توان رنگ بندی کرد تا نمایش اطلاعات به شیوه راحت تری باشد.

 با آموزش excel امروز همراه باشید:

برای درج یک جدول ابتدا باید ستون هایی که می خواهید آنها را در جدول درج کنید را انتخاب کنید. سپس از زبانه Insert گزینه Table را کلیک کنید. در تصویر زیر سلول های G7 تا H14 انتخاب شده اند.

 

ورود مراجع و اطلاعات خارجی به اکسل

 

اکنون از زبانه Insert گزینه Table را کلیک کنید. در این صورت پنجره ای باز می شود که سوال «Where is the data for your table» به معنای «داده های شما برای جدول کجاست؟» از شما پرسیده می شود. در همین پنجره سلول های G7 تا H14 نوشته شده است. با کلیک بر روی دکمه OK جدول شما ایجاد می شود.

 

 زبانه مخفی Design به زبانه های موجود  در اکسل اضافه شده است. گزینه های این زبانه برای ویرایش جدول درج شده به کار می رود. مثلا از گزینه های بخش Table Styles برای تفکیک رنگی سلول ها و از گزینه های بخش Table Styles Optionبرای متمایز کردن سلول های داخلی با یکدیگر استفاده می شود.

 

درج تصویر و اشکال گرافیکی در اکسل

برای درج تصویر در یک سند اکسل از زبانه Insert بر روی گزینه Picture کلیک کنید. در این صورت پنجره ای باز می شود که می توانید تصویر مورد نظرتان را از حافظه کامپیوتر انتخاب و با کلیک بر روی دکمه OK آن را در سند درج کنید.

 

همچنین برای درج اشکال گرافیکی، از زبانه Insert، بر روی گزینه Shape کلیک کرده و سپس یکی از اشکال موجود را انتخاب کنید.

 

درج نمادها در اکسل

برای درج انواع نمادهای موجود در اکسل، ابتدا از زبانه Insert گزینه Symbols را انتخاب کنید. سپس نماد مورد نظرتان را انتخاب کرده و در پایان بر روی دکمه Insert از پنجره باز شده کلیک کنید. در این صورت نماد انتخاب شده در سلول مورد نظر درج می شود

 

وارد کردن اطلاعات خارجی به برگه ها

همانطور که پیشتر گفته شد، اکسل می تواند داده هایی را از منابع نرم افزاری گوناگون و یا صفحات وب و پرونده های متنی در برگه ها فعال کند.

برای وارد کردن اطلاعات از منابع خارجی، از گزینه های بخش Get External Data از زبانه Data استفاده می کنیم.

 

فرض کنید می خواهیم یک فایل متنی را که در حافظه کامپیوتر ذخیره شده، در برگه اکسل وارد کنیم.

برای این کار از گزینه From Text استفاده می کنیم.

 

وارد کردن یک فایل متنی در اکسل، در سه مرحله انجام می شود. در این مراحل می توان تنظیماتی را پیش از درج اطلاعات انجام داد. پس از انتخاب فایل متنی مورد نظر (Test) بر روی گزینه Import کلیک می کنیم.

 

در پنجره فوق که مرحله اول وارد کردن فایل های متنی قلمداد می شود، داده ها را کنترل می کنیم و با کلیک بر روی گزینه Next، وارد مرحله دوم می شویم.

در مرحله دوم می توانیم از عبارت های موجود برای جدا کردن ستون های فایل متنی استفاده کنیم. در فایل متنی درج شده در تصویر زیر، کاراکتر Space یا فاصله بین حروف و اعداد درج شده که می تواند به عنوان جدا کننده ستون در اکسل استفاده شود.

 

با کلیک بر روی گزینه Next وارد مرحله سوم می شویم. در این مرحله می توانیم هر ستون را انتخاب کرده و نوع داده های آن را مشخص کنیم.

 

پس از پایان کار، بر روی دکمه Finish کلیک کنید. در این صورت پنجره محاوره ای Import Data باز می شود که آدرس سلولی که قرار است اولین داده را در خود جای دهد در آن نشان داده می شود. با کلیک بر روی دکمه OK اطلاعات متنی در اکسل درج می شود اما پیش از آن می توانید آدرس نخستین سلول را تغییر دهید.

 

مخفی کردن سطرها، ستون ها و برگه ها

گاهی اوقات و در پروژه هایی که از جداول تو در تو استفاده می کنید، لازم است که سطرها، ستون ها و یا برگه ها را مخفی کنید تا حجم زیاد اطلاعات باعث سردرگمی شما نشود. البته پس از مخفی کردن، می توان آنها را مجددا آشکار کرد.

برای مخفی کردن سطر، ستون و یا کاربرگ ها، ابتدا باید سطر، ستون و یا کاربرگ مورد نظر را انتخاب کرده، سپس از زبانه Home و از بخش Cells بر روی گزینه Format کلیک کنید.

 

از منوی باز شده، گزینه Hide and Unhide را انتخاب کنید. در مقابل این گزینه و در بخش نخست آن، سه عبارت Hide Rows و Hide Columns و Hide Sheets قرار دارد که به ترتیب برای مخفی کردن سطر، ستون و برگه به کار می رود.

 

آشکار کردن سطرها، ستون ها و برگه ها

برای آشکار کردن سطرها، ستون ها و برگه ها مراحل بالا را طی کنید، اما در آخرین مرحله و به جای انتخاب گزینه های مخفی کردن (Hide) گزینه های در آوردن سطرها، ستون ها و برگه ها از حالت مخفی (Unhide) را انتخاب کنید تا سلول ها مجددا آشکار شوند.                                                                                  امیدواریم این آموزش  برایتان مفید باشد

0
تابع INT برای حذف ارقام اعشار:

تابع INT یک عدد را به طرف پایین و به سوی کم ترین عدد صحیح بعدی گرد می کند. اثر آن این است که به نظر می رسد که قسمت اعشاری حذف شده است و غالبا INT برای راحت کردن این کار (حذف ارقام اعشاری) به کار می رود.

INT زمانی به کار می رود که تمام چیزی که نیاز به دانستن آن دارید. قمست عدد صحیح یک عدد است.




برای اطلاعات بیشتر با آموزش امروز همرا ه باشید
تابع TRUNC برای حذف برخی از ارقام اعشاری:

تابع TRANCدر EXCEL قسمتی از یک عدد را حذف می کند. این تابع دو آرگومان می گیرد. آرگومان اول. عددی است که باید تغییر کند. آرگومان دوم مشخص می کند که چه تعداد از ازقام این عدد باید باقی بماند.

مقدار عددی 2  برای آرگومان دوم بیان می کند که 2 رقم اعشاری باید باقی بماند:                                                                                                                    

                                                                                                                                        تبدیل واحدهای اندازه گیری در اکسل:                                                           

تابع Convert واقعا تابع فوق العاده ای است. تعجب بر انگیز نیست که این تابع تبدیل های مختلفی را انجام می دهد و مخصوصا مقیاس ها را تبدیل می کند. تعداد مقیاس هایی که این تابع آنها را تبدیل می کند واقعا قابل بیان نیست. این تابع فوت را به اینچ. فارنهایت را به سلسیوس. پینت را به لیتر. اسب بخار را به وات تبدیل می  کند. و بسیاری از نبدیل های دیگر را انجام می دهد. در واقع. 10 مقوله وجود دارد که هر یک در برگیرنده ده ها واحد اندازه گیری است که تبدیل از آنها و به آنها انجام می شود. این مقوله ها عبارتند از:  1- وزن و جرم 2 - فاصله 3- زمان 4 -فشار 5 -نیرو 6 - انرژی 7 - توان 8 - مغناطیس 9 -دما 10 - مقیاس مایع     این تابع سه آرگومان می گیرد: مقدار. واحد اندازه گیری که تبدیل باید از آن انجام شود. و و حد اندازه گیری که تبدیل باید به آن انجام شود. مثلا در این جا. تابع کار تبدیل 10 گالن را به لیتر انجام می دهد:تابع Convert واقعا تابع فوق العاده ای است. تعجب بر انگیز نیست که این تابع تبدیل های مختلفی را انجام می دهد و مخصوصا مقیاس ها را تبدیل می کند. تعداد مقیاس هایی که این تابع آنها را تبدیل می کند واقعا قابل بیان نیست. این تابع فوت را به اینچ. فارنهایت را به سلسیوس. پینت را به لیتر. اسب بخار را به وات تبدیل می  کند. و بسیاری از نبدیل های دیگر را انجام می دهد. در واقع. 10 مقوله وجود دارد که هر یک در برگیرنده ده ها واحد اندازه گیری است که تبدیل از آنها و به آنها انجام می شود. این مقوله ها عبارتند از:  1- وزن و جرم 2 - فاصله 3- زمان 4 -فشار 5 -نیرو 6 - انرژی 7 - توان 8 - مغناطیس 9 -دما 10 - مقیاس مایع    این تابع سه آرگومان می گیرد: مقدار. واحد اندازه گیری که تبدیل باید از آن انجام شود. و و حد اندازه گیری که تبدیل باید به آن انجام شود.