امروز پنجشنبه 08 آذر 1403
0

بهترین سبک یادگیری زبان انگلیسی برای آیلتس

کسب نمره بالای 7 در آزمون آیلتس هدف بزرگ بسیاری از افراد است اما کمتر کسی می‌داند برای دستیابی به این هدف چه باید کرد. حقیقت این است که برنامه ریزی صحیح، تمرین و تکرار و نظم در یادگیری از مهمترین اصولی است که باید رعایت کنید تا نمره لازم برای اخذ پذیرش دانشگاه‌های معتبر را به دست آورید. بدون آموزش صحیح و استفاده از منابع آموزشی جدید هم نمی‌توان به این هدف دست پیدا کرد. کاملا مشخص است بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی برای آیلتس مراحل مختلفی دارد که در این مطلب سعی کردیم به زبان ساده در چند گام برای شما شرح دهیم.

گام نخست، شناخت صحیح آیلتس و انتخاب مناسب

آزمون آیلتس به دو شکل آکادمیک و جنرال برگزار می‌شود، قبل از هرچیز باید شناخت کافی از این دو داشته باشید که در آزمون مناسب خود شرکت کنید. آزمون آیلتس جنرال بیشتر برای افرادی که قصد کار و زندگی در کشورهای خارجی را دارند مناسب است و اخذ ویزاهای کاری را ساده‌تر می‌کند. هرچه نمره بالاتری داشته باشید شانس اینکه موفق به دریافت ویزا شوید افزایش پیدا می‌یابد.

0

ضمایر ملکی یا possessive pronouns ضمایری هستند که برای نشان دادن مالکیت چیزی یا کسی به کار برده می‌شوند. ضمایر ملکی در انگلیسی هفت نوع می‌باشند که عبارتند از:

mine, yours, his, hers, its, ours and theirs

ضمایر ملکی (possessive pronouns) ارتباط تنگاتنگی با صفات ملکی (possessive determiner) دارند، اما تفاوت ضمایر ملکی با صفات ملکی در انگلیسی این است که ضمایر ملکی جایگزین اسم می‌شوند، اما صفات ملکی قبل از اسم می‌آیند.

در مقاله‌ی ضمایر ملکی (possessive pronouns) در انگلیسی به صورت کامل به این مفهوم پرداخته‌ایم.

0

کلمات بسیاری در زبان انگلیسی وجود دارند که زبان آموزان آن‌ها را با هم اشتباه می‌گیرند و به‌جای یکدیگر به کار می برند. کلمات die و dead و death نیز از این دست کلمات هستند. در این مقاله به تفاوت میان این سه واژه می پردازیم:

die یک فعل با قاعده است (died/died/die)

مثال:

I don’t want to die.

من نمی خواهم بمیرم

dead یک صفت است که معنای مرده را می‌دهد.

مثال:

Elvis is dead.

الویس مرده است.

و death اسم و به معنای مرگ می باشد:

death عمدتاً به دو صورت اسم غیر قابل شمارش و به معنای پایان زندگی؛ و اسم قابل شمارش، به معنای وضعیتی که در آن شخص می میرد به کار می‌رود.

مثال:

غیرقابل شمارش؛

I’m afraid of death.

من از مرگ می ترسم

قابل شمارش؛

There were many deaths in the war.

در جنگ مرگ و میر زیادی رخ داد

برای مطالعه تفاوت‌های بیشتر میان این سه کلمه و نحوه کاربرد آن ها می توانید به مقاله تفاوت die و dead و death مراجعه کنید.

0

کاربرد صفات مفعولی (Past Participle adjective) در انگلیسی

«صفات وجه وصفی» صفت‌ های هستند گه دو نوع دارند؛ نوع اول آنها با ساختار مضارع فعل و نوع دوم آن با ساختار ماضی فعل (چه فعل با قاعده باشد چه بی‌ قاعده باشد) ساخته می‌ شوند. آنها می‌ توانند قبل از اسم یا ضمیر قرار بگیرند و اطلاعاتی درباره‌ ی آن بدهند.

نوع اول: «صفات وجه وصفی مضارع» که با اضافه کردن ing- به فعل ساخته می‌ شود.

نوع دوم: «صفات وجه وصفی ماضی» که با اضافه کردن ed- یا d- به فعل ساخته می‌ شود.

البته همیشه استثنائاتی نیز وجود دارد. برای مثال:

He is sometimes misunderstood

مردم گاها درباره او دچار سوء تفاهم می‌ شوند.

In this city, he is a wellknown man

در این شهر او یک مرد شناخته شده‌ ای (سرشناس) است.

She is a talented student

او یک دانش آموز با استعداد است.

در مقاله صفات مفعولی (Past Participle adjective) به مباحث مربوط به نحوه ساخته شدن این صفات به همراه استثنائات آن و به طور کل گرامر مربوط به آن، به تفضیل پرداخته شده است.

0

برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید.

دانلود
0

استفهام انکاری چیست؟:

استفهام در لغت یعنی طلب فهم، سوال کردن و پرسیدن؛ و استفهام انکاری یعنی سؤال کردنی که جواب آن قرین به تکذیب و انکار باشد

توجه: در استفهام انکاری پرسش به صورت مثبت مطرح می شود وجواب آن منفی است؛ یعنی هدف نویسنده این است که خواننده را به رد سخن و مطلب وادار و او را با خود همراه و هم عقیده کند واگر جمله را به صورت خبری بیاوریم جمله منفی می شود؛

استفهام تأکیدی که دکتر شمیسا از آن به عنوان استفهام تقریری یاد می کند پرسشی است که مخاطب به درستی و صحت قول گوینده اقرار می کند. در این نوع پرسش صورت سؤال منفی ذکر می گردد و جواب مثبت است؛یعنی با جواب بله مخاطب به درستی سخن اقرار می کنیم وتأکید می کنیم که حتماً چنین خواهد بود.

مثال: آیا نباید این کار را کرد (یعنی حتماً باید این کار را کرد)

آیا پایان همه مرگ نیست؟ (یعنی حتماً پایان همه مرگ است)

0

جهت دریافت مقاله اینجا کلیک نمایید.

تالیف: اکرم مالکی پور

0

روی هر تصویر کلیک کنید تا بزرگنمایی شود:

0

نیروی اصطکاک:

نیرویی که در خلاف جهت حرکت جسم از طرف سطح بر آن وارد می شود و با حرکت آن مخالفت می کند.

مثال: هنگامی که توپ در زمین فوتبال روی زمین حرکت می کند، پس از مدّت کوتاهی متوقف می شود. عامل کند شدن حرکت توپ اصطکاک است.

وقتی موتور اتومبیل خاموش می شود، بسیار زود می ایستد. عامل ایستادن اتومبیل نیروی اصطکاک وارد از طرف سطح زمین به چرخ های اتومبیل می باشد.

نیروی گرانش:

هنگامی که توپی در دستان شما قرار دارد، ساکن است. با رها شدن از دستان شما به سمت زمین حرکت می کند. اینجا یک تغییر حرکت اتفاق افتاده است و همانطور که می دانیم، عامل تغییر حرکت، نیرو است. این چه نیرویی می تواند باشد؟ از کجا وارد شده؟ به کدام جهت؟ از پاسخهای دانش آموزان نتیجه می گیریم... زمین به همه ی اجسام نزدیک خود نیرو وارد می کند. به این نیرو» گرانشی «می گویند.

نیروی تکیه گاه:

نیرویی که برخلاف نیروی وزن بر جسم وارد می شود و جسم را نگه می دارد. به عبارت دیگر، این نیرو وزن جسم را تحمل می کند.

در این بخش می توانید مثال هایی بزنید که ملموس باشد.

بچه ها به ماژیکی که روی دستم هست دقت کنید.

بچه های شما که روی صندلی نشسته اید تکیه گاه کجاست؟

این کتاب روی میز تکیه گاهش کجاست؟

اتومبیلی که در خیابون حرکت می کنه چطور؟

0

اختلال یادگیری ریاضی

اختلال یادگیری ریاضی (Dyscalculia) یک نوع ناتوانی در یادگیری به شمار می‌‌آید. این اختلال بر توانایی انجام ریاضیات و ایجاد معنی در ریاضی از جمله توانایی شمردن تا به خاطر سپردن جداول و حتی فراتر از آن تاثیر می‌‎گذارد. این اختلال یک مشکل مادام العمر است که در هر سنی قایل تشخیص است اما معمولا در سنین کودکی و دوران دبستان بیشتر می‌‎توان متوجه این اختلال شد. این اختلال یک مشکل مرتبط با مغز است که حتی انجام چهار عمل اصلی ریاضی را نیز برای کودک دشوار می‌‎کند. اختلال ریاضی می‌‎تواند در سوابق خانوادگی وجود داشته باشد اما محققان هیچ مشکل ژنتیکی در این باره پیدا نکرده‎اند.

بیش از 7 درصد کودکان دبستانی به اختلال یادگیری ریاضی مبتلا هستند. تحقیقات نشان می‎‌دهد که این اختلال نیز مانند اختلال نارساخوانی شایع است. در حقیقت برخی از کودکان و والدین آن‎ را نارساخوانی ریاضی می‌‎نامند. اما اختلال یادگیری ریاضی یک وضعیت کاملا متفاوت است. ممکن است مدرسه یا پزشک شما آن را “ناتوانی در یادگیری ریاضیات” یا “اختلال ریاضی” بنامد.