امروز چهارشنبه 07 آذر 1403
0

دانلود جزوه روش های تعیین ظرفیت باربری شمع های بتنی

 

این جزوه در 24 صفحه بود و به بررسی روش های تعیین ظرفیت باربری شمع با استفاده از نتایج آزمایش نفوذ مخروط (CPT: آزمون نفوذ مخروط (Cone Penetration Test)‏ از آزمایشات ژئوتکنیکی برای تعیین مشخصات مکانیکی خاک) و آزمایش بارگذاری شمع می پردازد.

[ برای مشاهده و پرداخت هزینه لینکهای دانلود این مطلب کلیک کنید ]

 

0

دانلود جزوه نقشه برداری و عملیات

جزوه نقشه برداری و عملیات در 13 صفحه که به صورت دست نویس در کلاس استاد دهقان دانشگاه آزاد آبادان نوشته شده است را دانلود خواهید نمود.

[ برای مشاهده و پرداخت هزینه لینکهای دانلود این مطلب کلیک کنید ]

 

0

دانلود پروژه کارآموزی روش ساخت قطعات بتنی(مهندسی عمران)

 پروژه کارآموزی مهندسی عمران 

    از آنجا که بتن نقش اساسی و مهم در صنعت ساختمان دارد بیشک قطعات بتنی هم نقش کلیدی را در ساختمان سازی دارند و در این پروژه کارآموزی مهندسی عمران سعی شده است با معرفی روش ساخت برخی از قطعات بتنی اطلاعات مفیدی در این رابطه ارائه کند.

[ برای مشاهده و پرداخت هزینه لینکهای دانلود این مطلب کلیک کنید ]

0

دانلود گزارش کارآموزی روند اجرای یک استخر سرپوشیده

روند ساخت یک استخر سرپوشیده در قم در
33 صفحه و در  ادامه مطلب قابل دانلود است.

 

[ برای مشاهده و پرداخت هزینه لینکهای دانلود این مطلب کلیک کنید ]

0

دانلود پروژه کارآموزی ساختمان اسکلت فلزی

یک پروژه کامل کارآموزی در مورد ساختمانهای اسکلت فلزی 

موضوعات مطالب

اتصالات
تعریف
انواع اتصال
انواع اتصالات جوشی
اتصالات به کار رفته در پروژه
اتصال ستون به کف ستون
اتصال انتقال دهنده ی لنگر
اتصال تیر به ستون
چگونه ی اتصال کنسول با دستک
اتصال دو تیر به وسیله ی نبشی
وصله ی اعضای فشاری
اجرای شمع زیر دیوار برشی
شمع کوبی
ارماتور بندی پی
قالب بندی پی
اجرای سقف تیرچه بلوک
میلگرد حرارتی
اتصال تیر ستون
تیر های اصلی و فرعی
اجرای اتصال صلب در تیر و ستون
چگونگی اتصال کنسول با دستک
اجرای بیس پلیت
بر پاکردن ستون او اتصال آن با صفحه ستون
جوش دادن نبشی به صفحه ستون به وسیله شابلون

[ برای مشاهده و پرداخت هزینه لینکهای دانلود این مطلب کلیک کنید ]

0

در علوم طبیعی که یک علوم ابزاری برای انسان محسوب می شد ابزار شناخت حس و تجربه بود که از راه آزمایش و مشاهده واقعیت عینی بدست میآید از همین رو علم را فقط علم تجربی وطبیعی تلقی می کرد.و سایر علوم را رد می کرد و او مدعی بود که علوم دیگر معرفت هستند و بر اساس همین تقسیم بندی علوم سیر تکاملی و تاریخی بشر را در سه دسته ربانی وفلسفی و صنعتی با وی‍‍‍ژگی های خاص خود مطرح کرد و مرحله صنعتی را پیشرفته و پایان تاریخ بشر می دانست.دو مرحله قبل از صنعتی شدن را مراحل کودکانه تاریخ بشر نام میبرد و مرحله اثباتی و صنعتی را می ستود.او فقط به همین جامعه که بشر در آن زندگی می کندو زندگی می سازد و با دیگران روابط دارد توجه داشت و اعتقادی به جهان هاو دنیای دیگر نداشت به همین دلیل در ذهن او معنویات جای نداشت و بحث از امور ماورایی را فراموش کرد.او به شدت با عقل فلسفی و استدلالی مخالف بود ونیز شناخت شهودی را قبول نداشت.او دنیاگرا وبه شدت علم زده شده بود آن هم از نوع علم تجربی.ماکس وبر جامعه شناس آلمانی روش اگوست کنت را تعدیل کرد. او روش جدیدی ابداع کرد تحت عنوان روش تفهمی که در ان معتقد بود رفتار انسان قابل فهم و درک است که از راه حس و تجربه بدست نمیآیدبلکه با عقل و فهم ممکن است.رفتار انسان دارای معنا وهدف و کاری آگاهانه است که افراد بازیگر کاملا آن را درک می کنند.رفتار انسان اگر معنا نداشته باشد قابل انجام نیست. در واقع کنش اجتماعی زمانی صورت می گیرد و ادامه میابد که طرفین درگیر در کنش درک مشترکی از رفتار یکدیگر داشته باشند.بنابر این ماکس وبر کمی از دایره حس گرایی پافراتر نهاده اما بدان پایبند است. مانند کنت او هم محافظه کار است وخواهان حفظ وضع موجوداست.در ادامه مکتب جدیدتری بنام مکتب انتقادی با یورگن هابرماس و....پدید آمد که از ماکس وبر هم فراتر رفته و معتقد به عقل عرفی و جمعی برای درک حقایق اجتماعی بودند. در همین راستا داوری ارزشی هم می کردند. یعنی می توانستند بگویند چه چیز خوب وچه چیز بداست.اما آنها معیار مناسبی برای این کار نداشتند.متفکران اسلامی از جمله فارابی و ابن سینا از مکتب انتقادی فراتر رفته و به مراتب عقل یعنی عقل تجربی و عقل عرفی و عقل فلسفی(قدسی)معتقدند.بر خلاف سایر عقل عقل فلسفی معیار مناسبتری در اختیار دارد ومی تواند به خوبی داوری ارزشی کند.متفکران مسلمان عقل تجربی و عقل عرفی را لازم میدانند اما کافی نمی دانند.عقل فلسفی که در نظریات و کتابهای ارسطو در یونان باستان دیده می شود ریشه عقل فلاسفه اسلامی است. عقل نتنها با جامعه انسان سروکار دارد بلکه با جهان هستی و خدا و وحی سروکار دارد.

0

بنظر او انسان در هجران ودوری از اصل و منبع خدایی خود قرار دارد.او از خدای خویش دور وجدا مانده ودر زمین به عنوان بنده او به حیات می پردازد.می خواهد به اصل خود برگردد.  هر کسی دور ماند از اصل خویش               باز جوید روزگار وصل خویش     

او در شناخت شهودی که در دل و قلب آدمی تبلور پیدا می کندنوعی عشق و جذبه الهی انسان می بیند.

آتش عشق است که کاندر نی افتاد             جوشش عشق است کاندر می افتاد..   گر چه او عشق دنیایی و زمینی نیز تصور کرده است اما به عشق الهی ارزش زیادی قایل بوده وآن را معتبر و جاویدان می داند.

جسم خاک از عشق بر افلاک شد               کوه در رقص آمدو چالاک شد.

عشق هایی کز پی رنگی بود                    عشق نبود عاقبت ننگی بود.

او معتقد است که عاشق چون پرده ای بیش نیست.جمله معشوق است و عاشق پرده ای          زنده معشوق است عاشق مرده ای.. او در بیان اندیشه های خود به عقل توجه چندانی در مسایل انسان و جهان ندارد.

و معتقد است که عقل در برابر عشق ناچیز و ناتوان از درک حقایق است.

عقل در شرحش چو خر در گل بخفت                 شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت..               

شمس جان کاو خارج آمد از اثیر                       نبودش در ذهن و در خارج نظیر

در راستای شناخت شهودی مولوی معتقد است که این جهان (جامعه) مانند کوه است و عمل ما ندا.هرچه در دنیا انجام دهیم اثر و نتیجه آن دو باره به خود ما برمی گردد.

این جهان کوه است و فعل ما ندا                        سوی ما آید نداها را صدا

مولوی جسم انسان را پوسته میداند که حقیقت اصلی و خدایی انسان در آن جای گرفته است و همه انسان ها یک اصل مشترک و ابدی و خدایی دارند با آنکه ظاهرشان بایکدیگر متفاوت است. هر چه انسان به این دنیا دلبسته باشدو به من های ذهنی و این جهانی و هویت دنیایی توجه کند و به ارزشهای پراکنده و متعدد درگیر شودو خود را من های متعدد بداند از اصل خدایی و ابدی خویش دور مانده است.چرا که این هویتها  عرضی و موقتی هستند.روح مقدس ما جزیی از روح بزرگ و بی نهایت الهی است. انسان باید این روح را پرورش دهد.هرچند این جسم برای زندگی لازم است ولی پرورش روح زندگی و عالم انسانی  دارای اولویت است.

0

چند صد موضوع و میلیو نها کلمه و کتاب های متعدد و بزرگی بعلاوه هزاران عنوان و مجلات و روزنامه های هفتگی و ماهانه دیدگاها و نظریات یا حتی یاداشت های شخصی پارسنز را بیان می کند.اما این توده عظیم از نوشته ها به اندازه کافی برای خواننده ترسناک و عجیب است.از طریق طرح و نقشه می توان اندیشه و افکار پارسنز را با کار پیچیده و سخت کشف نمود. مدل سه مرحله ای که در اینجا بیان می شود مدلی است که آثار پارسنز را به منظور دادن یک تحلیل منظم از توسعه فکری اش تنظیم شده است.بعنوان یک جامعه شناس یعنی کسی که بهترین عناصر تئوری اولیه را در یک مدل نظام اجتماعی حفظ شده جستجو می کند.او با نقش های کارکردی در توسعه نظام تئوریکی ارتباط برقرار می کند. پارسنزبعنوان یک تئوری پرداز اجتماعی بر موضوع نظم اجتماعی تاکید می کند.بنابر این محافظه کاری فرایندی است که تداوم و سازگاری وثبات و همسانی مفاهیم و مدلهایش را اطمینان می دهد. تئوری او در این معنا محافظه کار و در عین حال تجربی و متدلوژیکی نیز هست.کاربرد مدل سه مرحله ای که برای رسیدن به هدف به مرحله پارسنز 1 و پارسنز 2 و پارسنز 3 تقسیم بندی شده است. سوال از ماهیت روابط میان کل اهداف پارسنز و تئوری کلی اجتماعی با روشهای خاصی که او سعی در ایجاد آنها داشت مطرح می کند.کتاب اول او "ساختار کنش اجتماعی"در سال 1937 و کتاب نظام اجتماعی در سال 1951 و دیگر نوشته های مهم و اصلی اش به تئوری کنش و شرایط انسان در سال 1978آثار مهم و پیوستهای که پایداری و تداوم در آنها وجود دارد را نشان می دهد. آثار پارسنز مانند هر جامعه شناس و دانشمند دیگر دریک فضای خالی اتفاق نمی افتد. یعنی یک تعداد از معانی و محتوا  سازمان اجتماعی در طی دوره های تاریخی خاص ایجاد می شود و به آنها نیاز مندیم.زندگی شخصی پارسنز می تواند بعنوان موضوعات انتخاب فکری او دیده شوند.یک مثال مهم مفاهیم زیگموند فروید است که بعنوان عناصری از تئوری کنش بود.مطالعه کاربرد مدل سه مرحله ای توسعه تئوریهای پارسنز یک نوع از مرحله قبل -که شکل اولیه برای ساختار کنش اجتماعی به مرحله پارسنز 1 دارد- دنبال می کند.پس باید علاقه های جامعه شناس و اثر اقتصادی که قبل از آن زمان بوجود آمده مورد غفلت قرار نگیرد.چنین مرحلهای یعنی پارسنز(0) -تز دکترایش در سال های 1926-27 وآموزش او در دانشکده امهرت در سال 1925-24 در بر می گیرد.پارسنز قادر بود سه مسئله اصلی را تجزیه کند.:1=اول او کوشش می کند به مفهوم سازی و روابط آن در تئوری جامعه شناختی بپردازد.2=او کوشش می کند که روش سناسی ومعرفت شناسی را در یک نظام تئوریکی حل سازد.3=سوم او پایه های تئوریکی و متدولوژیکی را از عقیده کنش اجتماعی در تفکر اجتماعی کشف و بنا نهاد.کارکرد اصلی عبارت پارسنز (0) دیدگاه عطف ماسبق است.یعنی اینکه زمینه های فکری برای پارسنز روشن می سازد و او را برای تمرکز به روی موضوعات مهم در باره اراده گرایی وانجام هنجارهای کنش اجتماعی اجازه می دهد و بطرف منابع اقتصادی حرکت کند. مرحله پارسنز 1 ساختار اصلی و اولیه تئوری جامعه شناسی پارسنز را که شامل ساختار کنش اجتماعی می شود در بر می گیرد. روش پارسنز متمایز و جدید بود.هم استاندارد های آمریکایی یعنی رفتار اجتماعی را تکرار کرد و هم روشهایی اروپایی را اخذ نمود و با روش عمیق تری در فلسفه کنش اجتماعی بطور مشخص روش جامعه شناسی ایجاد کرد.در واقع پارسنز اساسا تجربه گرایی امریکایی را که تاکید بر نقش کلیدی تئوری ساختن موضوع تحقیق علمی بود منحرف ساخت.اولین مرحله پارسنز 1 در قالب تحقیق پارسنز متکی است و عناصر دیگر از طریق ضرورت اراده گرایی کنش اجتماعی دنبال و بیان می شود.همانطور که پارسنز در ساختار کنش اجتماعی بیان می دارد. ساختار جایی صورت می گیرد که الگوهای کنش اجتماعی در نقش های نظام بزرگتر ریشه هنجاری داشته و بر حسب تئوری کلی کنش اجتماعی تعریف می شود.چنین تئوری از دام تجربه گرایی و تقلیل کنش اجتماعی اجتناب می ورزد و قابل کاهش به سطح متمایز روان شناسی و زیست شناسی و یا حتی سطوح فیزیکی نیست.مرحله پارسنز 1 بلافاصله دوره گذشته جنگ رانشان می دهد و بوسیله گروه دانشجویان متشکل در دانشگاه هاروارد ارائه می شد.مرحله پارسنز 2 تغییر اورگانیکی در هاروارد در طول سالهای(1945-47)بود.در این دوره دپارتمان روابط اجتماعی که منجر به انعکاس کوشش های چند اصل فلسفی بود شکل گرفت. پارسنز 2 به فهم اهداف تئوریکی که در ساختار کنش اجتماعی تنظیم یافته و می تواند بوسیله کنش اجتماعی خاص و جدید بر حسب ساختار شکل بندی که بر علائم کارکردی متکی است تحقق یابد.کلیه آثار مرحله 2 نظام اجتماعی (1951)بسوی تئوری کنش به رفتار گرایی و جبر گرایی حرکت و توضیح داده می شد.اگر چه تفاوتهای اصلی معین شده بر حسب هم ساختار-کارکردگرایی و هم یک روان شناسی فوریدی دیده شده  است.در مرحله پارسنز 3 تغییر هماهنگ و تاکیدات تئوریکی دقیقا شامل یگانگی علم جامعه شناسی و و برخی رشته ها می باشد. نفوذ پارسنز  پس از انتشار نظریه تئوریکی اش بود. در این زمان محتوای کلی جامعه شناسی در امریکا ساختاری-کارکردی بود و پارسنز بعنوان فرد برتر و مسلط شناخته می شد.دانشگاه هاروارد مرکز توسعه جامعه شناسی امریکا تا نیمه دهه (1960) بطور وسیع بود. بنابر این مرحله پارسنز 3 کاملا با توسعه سازمانی در جامعه شناسی امریکا همراه است. دورهای که تئوریهایش در این رشته قابل توجه جدی بودند.در طی این زمان پارسنز نه از روی تصادف به ریاست انجمن جامعه شناسی امریکا بر گزیده شد بلکه بعنوان دبیر این انجمن برای چند سال مشغول خدمت شد.نتیجه کامل از مرحله 3 زمانی دقیق می شود که چارچوب(AGIL) یا چهار کارکرد پارادایم را استخراج کرد یعنی آنچه پارسنز به الگوی موجود کنش نامید.

ترجمه و خلاصه=safeali                                                                                                                                            

0

در واقع یک اندیشه آنگاه درست است که به کار آید و مشکلی را بگشاید.بکار آمدن تنها معیار درست بودن اندیشه هاست.بعضی گزاره ها بصورت مستقیم و برخی غیر مستقیم.درستی اندیشه ها به زمان و مکان و شرایط بستگی دارد و همیشگی نیست.

پراگماتیست،هر ارزشی را نسبی و وابسته به شرایط اجتماعی،روانی و فرهنگی و بطور کلی به شرایط معین می داند.هیچ هدف ثابتی یافت نمی شود و آموزش و پرورش نمی تواند یک ایده آل جاوید داشته باشد.رسالت فلسفه تحول اجتماعی است و این تحول بوسیله آموزش و پرورش صورت می گیرد.کارایی دموکراسی بسته به آموزش و پرورش است.او دموکراسی را شایسته ترین قسم حکومت میداند. رسالت فلسفه،تحول اجتماعی است و این تحول به وسیله آموزش و پرورش صورت می گیرد.در کتاب دموکراسی و آموزش و پرورش،اموزش و پرورش نوسازی پیوسته تجربه است. اموزش و پرورش یکی از جنبه های اصلی زندگانی است از اینرو فلسفه آموزش و پرورش فلسفه زندگانی است.آموزش و پرورش سنتی جنبه فعال تجربه و عامل های درونی را نادیده می گرفت.و آموزش و پرورش جدید عامل های بیرونی را نادیده میگرفت.همه دانستنی ها و حتی ارزشها ابزارهایی هستند که انسان را در سازگار شدن با وضعیت های تازه و حل مشکل هایی که از این وضعیت ها برخیزد،یاری می کنند.بهترین روش آموزش،بکار بردن روش پژوهش علمی از سوی خود دانش آموز است. آموزگار باید از بیان جزمی اندیشه ها خوداری کند.آرمان تربیت پدید آوردن کنترل خود است.آزادی با نظم مخالف نیست بلکه هماهنگ است.آزادی توانایی کنترل خویش است.

تربیت از تجربه به وسیله تجربه و برای تجربه است اما تاکید بر تجربه به تنهایی کافی نیست بلکه چگونگی تجربهاست که اهمیت دارد.او برای بدست دادن معیاری که به اعتبار آن بتوان در باره چگونگی تجربه قضاوت کرد دو اصل بیان می کند:اصل پیوستگی تجربه و اصل تاثیر دو سویه.

اصل پیوستگی تجربه می گوید هر تجربه ای به تجربه های دیگر پیوسته است و در تجربه های پس از خود زنده می ماند. تجربه ای که به تجربه های بیشتری بستگی داسته باشد و تجربه بیشتری را ممکن گرداند از نظر تربیت با اهمیت تر است.از اینرو تجربه ای که شوق به تجربه های بعدی گردد،تجربه ای خوب است و تجربه ای که سبب بیزاری از تجربه های بعدی گردد، بد است.