امروز دوشنبه 01 بهمن 1403
0

راضیه آقابراری

1) بررسی دلایل اعتیاد به قلیان در دانشجویان دانشگاه تهران سال 92

قلیان بزرگترین عامل و دام اعتیاد بر سر راه جوانان و اقشار گوناگون جامعه است که این معضل هزینه های هنگفتی بر یک جامعه تحمیل می کند.افزایش روز افزون مصرف قلیان و اعتیاد به آن تبدیل به دغدغه ای بزرگ گشته که بدین منظور با هدف بیشگیری از این موضوع زیانبار دست به این تحقیق میزنیم تا به بررسی عوامل و دلایل موثر و به وجود آورنده گرایش واعتیاد به قلیان ببردازیم.

هدف:اهداف زیادی را دربردارد که مهمترین هدف را می توان از طریق یافتن دلایل وعوامل اعتیاد به قلیان و تاثیر هر یک ازآنان راهکارهایی را برای کنترلشان اتخاذ نمود تا در راه بیشگیری و جلوگیری از مصرف قلیان گامی موثر برداشت و این معضل تهدید کننده افراد و جامعه را تا حدودی سرکوب نمود.

ضرورت انجام تحقیق:این مساله تا به حد زیادی ابعاد جامعه را می تواند دربرگیرد و سلامتی روانی و جسمانی افراد بخصوص جوانان را تهدید کند.بس با توجه به هدف ما از این تحقیق می شود به اهمیت و ضرورت این مسآله بی برد که با نگاه عمیق تر به این مسآله آسیب های جدی برای کشور به دنبال دارد زیرا بیشتر آسیب ها برای جوانان است از آنجا که جوانان نیروی اصلی هر جامعه و کشورست که در صورت اعتیاد و مصرف به تدریج این قشر نمی تواند در **ت کشورمان و مقابله با کشورهای دیگر مفید واقع شوند.

سوال اصلی تحقیق:

1- آیا می توان از طریق آموزش افراد (جوانان) را از آسیب ها و تهدیدات ناشی از مصرف قلیان آگاه و دور ساخت؟

2- آیا واقعاً جمع آوری از اماکن عمومی و قهوه خانه سبب کاهش مصرفه آن شده است؟یا باعث شده پای قلیان به منازل باز شود؟

3- از طریق عوامل اقتصادی مثل بالا بردن قیمت تنباکو می توان بر کاهش مصرف آن تأثیر گذار باشیم؟

4- چه راهکارهایی را برای کنترل عوامل و خصوصیات فردی و شخصیتی می توان اتخاذ نمود؟آیا دسترسی به این راهکارها ممکن است یا کاری دشوار؟

5- رسانه های جمعی مانند تلویزیون چه تأثیر بر این موضوع داشته اند؟ می توان تأثیرات منفی را شناخت و از میان برداشت؟

2) بررسی دلایل طلاق در دانشجویان ارشاد نیمسال دوم 91

طلاق به عنوان یک مسأله اجتماعی می تواند زمینه بروز بسیاری از مسائل و پیامدهای متفاوت و بعضاً زمینه بروز بسیاری از آسیب های اجتماعی دیگر در سطوح فردی و سطوح اجتماعی را فراهم آورد.

هدف:

یافتن عوامل و دلایل زمینه ساز این معظل اجتماعی از اهم اهداف ما به شمار می رود. زیرا طلاق یک بیماری مزمن اجتماعی است که همانند بیماری های مزمن جسمی عوامل خطر متعددی در وقوع آن دخیل است که با کنترل و رفع این عوامل می توان از گسترش طلاق در جامعه کنونی جلوگیری نمود.

ضرورت انجام تحقیق:

از آنجا که می دانیم طلاق آسیب های جدی را به دنبال دارد که از یک سو این آثار و پیامدها می تواند عوارضی را برای زنان و مردان و از سوی دیگر برای فرزندان به همراه داشته باشد. پس برای بقای جامعه و کشورمان از آگاهی از این پیامدها مفید است.

5 سوال اصلی تحقیق:

1- دخالت های خانواده چه تأثیر می تواند بر این امر داشته باشد؟

2- آیا آموزش قبل از ازدواج مانند مشاوره ها می توانند در جهت آگاهی سازی جوانان و تداوم زندگی مشترک آنان نقش بسزایی داشته داشته باشد؟

3- آیا شناخت کامل زوجین از یکدیگر لازمه ازدواج می باشد؟این شناخت می تواند از طریق دوستی های قبل ازدواج حاصل شود؟

4-رسانه های جمعی مانند فیلم تلویزیونی و ماهواره ای و با تمرکز بر گسترش بی بند و باری و نادیده گرفتن عقاید اسلامی تأثیر منفی داشته است؟

5- عوامل اقتصادی شایع در بروز این مسأله از جمله فقر تأثیر گذار بوده است؟با این نگرش در بین طبقات پولدار جامعه این معظل وجود ندارد؟

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم آذر 1392ساعت 23:19 توسط دانشجویان کلاس اول | نظر بدهید

راضیه آقابراری

پیشینه تجربی:

مسئول کنترل دخانیات مرکز تحقیقات قلب و عروق اصفهان گفت: درصد گرایش فرزندان مادران باردار و والدین قلیانی به مصرف دخانیات به 5 تا 6 درصد می‌رسد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، حمیدرضا روح‌افزا عصر امروز در جمع خبرنگاران درباره طرح جمع‌آوری قلیان اظهار کرد: درصد گرایش فرزندان مادران باردار و والدین قلیانی به مصرف دخانیات به 5 تا 6 درصد می‌رسد و این در حالی است که میزان گرایش فرزندان پدران قلیانی به مصرف دخانیات به دو برابر می‌رسد.

وی با بیان اینکه نقش مادران دخانی در گرایش فرزندان به مصرف سیگار و قلیان بیشتر از پدر است، افزود: مادران نقش موثرتری در ایجاد بستر مصرف قلیان فرزندان خود دارند.

مسئول کنترل دخانیات مرکز تحقیقات قلب و عروق اصفهان تصریح کرد: در نخستین مطالعه انجام شده در زمینه مصرف دخانیات که در سال 2000 در اصفهان انجام گرفت، مشخص شد که میزان مصرف دخانیات در مردها بیش از زنان بود.

وی خاطرنشان کرد: سال 2007 با مداخلات انجام گرفته مشخص شد که میزان مصرف سیگار در مردها از 29 درصد به 25 درصد رسید که در زنان شاهد کاهش مصرف سیگار از یک درصد به نیم درصد بودیم و این در حالی است که مصرف قلیان در زنان رشد داشته و به مرز چهار درصد رسیده بود.

روح‌افزا گفت: در بررسی‌های به عمل آمده مشخص شد که بیشترین دلیل گرایش جوانان به مصرف قلیان بودن در جمع دوستانه بودن است، در صورتی که آزاد بودن قلیان‌سراها نقشی در گرایش افراد به این مراکز نداشته و بر اساس مطالعات انجام شده در اصفهان مشخص شد که میزان مصرف قلیان در بین افراد تحصیل‌کرده استان رو به افزایش است.

وی افزود: میزان مصرف قلیان در افراد بی‌سواد یا با سطح تحصیلات پائین‌تر کمتر از افراد تحصیل‌کرده بوده و این میزان بین 10 تا 11 درصد بوده و مصرف قلیان در افراد با 6 تا 12 سال تحصیلات یعنی بین سیکل تا دیپلم به 20 درصد می‌رسد.

مسئول کنترل دخانیات مرکز تحقیقات قلب و عروق اصفهان افزود: مصرف قلیان با افراد بالای 12 سال تحصیل و تحصیلات تکمیلی به 18 درصد می‌رسد و بالاترین میزان مصرف قلیان را در جوانان زیر 30 سال به صورت روزانه یا هفتگی شاهد هستیم.

وی با اشاره به اینکه در حال حاضر مصرف قلیان در سنین 40 سال به بالا کم است و به پنج تا شش درصد می‌رسد، اظهار کرد: اما این در حالی است که با توجه به شیوع بالای مصرف قلیان در جوانان امروز احتمال افزایش قلیان در سال‌های آینده در بین افراد میان‌سال و مسن وجود دارد.

تحقیقات وزارت بهداشت انگلیس نشان می‌دهد که کشیدن قلیان نه تنها بی خطر نیست بلکه به اندازه سیگار مضر است

به گزارش بی‌بی‌سی وزارت بهداشت انگلیس در مطالعه‌ای مشترک با مرکز کنتزل استعمال تنباکوی این کشور دریافت که افرادی که قلیان می‌کشند دچار بالا رفتن میزان منوکسید کربن در خون می‌شوند و این میزان در کشیدن یک قلیان چهار تا پنج برابر کشیدن یک نخ سیگار است.

بالا رفتن مقدار منوکسید کربن حل شده در خون به سلول‌ها بدن از جمله سلول‌های مغز آسیب‌های جدی وارد می کند.

وزارت بهداشت انگلیس می‌گوید که سنجش میزان منوکسید کربن حل شده در خون، به علت متفاوت بودن نوع مصرف دخانیات دشوار است.

با این حال اندازه‌گیری‌ها نشان می دهد که میانگین منوکسید کربن در تنفس افراد غیر سیگاری 3 واحد ppm (نسبت کربن منوکسید به 3 میلیون واحد هوا) یا کمتر از یک درصد اختلال در کارکرد خون آن‌هاست.

این میزان در افرادی که به طور تفننی سیگار می‌کشند 10 تا 20 ppm‌ معادل 2 تا 4 درصد اختلال در کارکرد درست خون و در افراد معتاد به سیگار 30 تا40 ppm معادل 5 تا 7 درصد اختلال کارکرد خون است.

این مطالعه همچنین نشان می دهد، افرادی که قلیان می‌کشند بین 40 تا 70 ppm منوکسید کربن در تنفس خود دارند که این میزان 8 تا 12 درصد کارکرد خون آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

پیشینه نظری:

نظریات جامعه‌ شناسان در باب اعتیاد و مصرف مواد مخدر

نظریه آنومی و مصرف مواد مخدر

آنومی (Anomie) مفهومی مربوط به یونان باستان و به معنای فقدان قانون است. آنومی توسط امیل دورکیم جامعه‌شناس فرانسوی (1917 1858) برای توصیف وضعیت اجتماعی غیرطبیعی به کار برده شده که در آن انسجام اجتماعی به وسیله بحران‌هایی از قبیل رکود اقتصادی، تضعیف می‌شود.

بر اساس نظر مرتن این مساله هنگامی رخ می‌دهد که مردم با تضاد میان اهداف و وسایل دست‌یابی به آن‌ها مواجه می‌شوند. فرد از جامعه‌ای که در واقع، آرمان‌های خود را نادیده می‌گیرد، بیگانه می‌شود و این فشار به ویژه در میان قشرهای آسیب‌پذیر جمعیت که مواد مصرف می‌کنند شایع است. فشاری که منجر به Anomie می‌شود به چهار شیوه توسط افرادی که آن را تحمل می‌کنند، جواب داده می‌شود:

1 هم‌نوایی: اغلب افراد آرزوهای خود را کاهش داده و با هنجارهای اجتماعی معمول، همنوا می‌شوند.

2 طغیان: در این حالت بعضی افراد عصیانگر از پذیرش ساختار اجتماعی معمول سرباز می‌زنند و در صدد ایجاد یک نظم اجتماعی جدید از طریق فعالیت‌ سیاسی یا جایگزینی سبک زندگی جدید برمی‌آیند.

3 بدعت‌گرایی: در این وضعیت بعضی به طرف نوگرایی گرایش می‌یابند. مرتن این دسته را چنین تعریف می‌کند: کسانی که برای دست‌یابی به موفقیت از وسایل غیرمشروع استفاده می‌کنند. به ویژه جرائم سازمان یافته مانند تجارت مواد مخدر.

4 گوشه‌گیری: پاسخ آخری که مواد مخدر را تبیین می‌کند، انزوا طلبی است. افرادی که از هر فعالیتی جهت دست‌یابی به اهداف اجتماعی معمول دوری می‌کنند و طرفدار کج‌روی می‌شوند. پناه بردن به مصرف مواد مخدر به معتاد اجازه می‌دهد وقت و انرژی خود را برای دست‌یابی به اهداف قابل حصول صرف کند و مصرف را بیشتر کند.

مدل سازگاری

بروس الکساندر وابستگی بی‌اختیار به مواد مخدر را در مقابل مصرف سرسری یا تفننی، به صورت کارکردی در نظر می‌گیرد. رفتار معتاد تلاشی جهت مواجهه با شکست ناشی از همبستگی است، یعنی شکست در دست‌یابی به انواع تایید اجتماعی، شایستگی، ‌اعتماد به نفس و استقلال شخصی که حداقل انتظارات افراد و جامعه است. در مدل سازگاری فرد هویت و زندگی معتادی را با وجود رنج، بیماری و داغ اجتماعی آن، به بی‌هویتی ترجیح می‌دهد. به نظر الکساندر، شخصی که در هماهنگی با دیگران و ساختار اجتماعی موفق است، در معرض خطر وابستگی به مواد مخدر قرار نمی‌گیرد.

وابستگی به مواد به عنوان یک راهبرد جهت تحرک افراد گوشه‌گیر در موقعیت‌های رقابتی که در آن شکست تقریبا معلوم است به خدمت گرفته می‌شود. این دیدگاه معتاد را به عنوان شخص سالمی در نظر می‌گیرد که مشکل جسمی و روانی ندارد و فقط از نظر اجتماعی شکست خورده است.

ادوین لیکر (1973) می‌نویسد: اولین بار که فردی به عنوان گناه‌کار- خطاکار (wrong – doer) انگ می‌خورد، پذیرش چنین هویت جدیدی برای او مشکل است. در دوران نوجوانی، بسیاری از افراد با آشوب‌گرهای معمولی و رفتارهای خصومت‌آمیز درگیر می‌شوند. اگرچه اکثر نوجوانان که مصرف مواد مخدر را تجربه می‌کنند و یا اعمال غیرقانونی و شرم‌آوری را انجام می‌دهند، رفتارهای نگران کننده را افزایش نمی‌دهند. این امر به ما هشدار می‌دهد که به راحتی به افراد به ویژه نوجوانان برچسب نزنیم. عدم مدارا Zero tolerancel شاید به طور سیاسی مقبول باشد، اما این امر می‌تواند حق انتخاب اقتصادی و اجتماعی یک شخص جوان را کاملاً‌محدود کند، به طریقی که رفتار همنوا را مانند یک بزرگسال تقویت نکند.

ادوین لمرت (1951) معتقد است فردی که به عنوان کج‌رو برچسب خورده، رفتارش را در تطابق با واکنش اجتماعی دوباره سازمان‌ دهی می‌کند و شروع به بکار گرفتن رفتار کج‌روانه می‌کند. یا نقش را به عنوان وسیله دفاعی و حمله بر آن رفتار استوار می‌کند و یا با مشکلات پنهان و آشکاری که در نتیجه واکنش‌های اجتماعی بعدی برای او ایجاد می‌شوند، سازگاری می‌یابد.

این کج‌روی ثانویه، بهترین نمونه برای مصرف کنندگان مواد مخدری است که مجبور به رابطه داشتن با مصرف کنندگان دیگر هستند و علاوه بر این، برای حمایت کج‌روی اولیه‌شان بایستی به جرم (کج‌روی ثانویه) پناه ببرند یعنی به اعتیاد به مواد مخدر و جزء آن.

کری (1993) معتقد است که تنها خانواده‌ها و فرهنگ‌های مستحکم می‌توانند به طور اساسی از مصرف مواد جلوگیری کنند. بنابراین سستی خانواده‌ها، وجود نداشتن بزرگسالان و فراگیری فرهنگ مصرف مداوم، می‌تواند خانواده‌های مرفه را فقیرتر کند.

0

تاثیر شبکه های اجتماعی اینترنتی بر رفتار جوانان 20 تا 30 سال محله بهشتی (تهدیدات و فرصتها)

شبکه های اجتماعی

· زمان عضو شدن

· نحوه استفاده از شبکه ها

· میزان تاثیر شبکه های اجتماعی

· شبکه های اجتماعی فیس بوک

· مدت زمان استفاده از شبکه ها

رفتار جوانان

· افسردگی

· خشونت

· دانش

· روابط اجتماعی

1- مدت زمان عضو شدن در شبکه های اجتماعی بر میزان افسردگی جوانان نقش مهمی دارد.

X: مدت زمان عضویت

تعدیل کننده: ایجاد وابستگی

Y: افسردگی

کنترل:دختران

2- میزان تاثیر شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی خانوادها این روزها کاملا به چشم میخورد

X:تاثیر شبکه های اجتماعی

تعدیل کننده:تحصیلات

Y:سبک زندگی خانواده ها

کنترل: افراد تازه ازدواج کرده از 1روز تا1سال

3- استفاده طولانی از شبکه های اجتماعی باعث خشونت در رفتار جوانان می شود

X:استفاده طولانی از شبکه ها

مداخله گر:زمان کمتر در کنار خانواده بودن

تعدیل کننده:استفاده نادرست

Y:خشونت رفتار

کنترل: پسران

4- مدت زمان استفاده از شبکه های اجتماعی می تواند بر میزان دانش افراد تاثیر بسزایی بگذارد

X:مدت زمان استفاده

مداخله گر: افزایش آگاهی

تعدیل کننده: تحصیلات

Y:دانش افراد

کنترل:مجردها

5- نحوه استفاده از شبکه های اجتماعی می تواند باعث آگاهی یافتن افراد از اتفاقهای روز مره شود

X:نحوه استفاده از شبکه های اجتماعی

تعدیل کننده:علاقه به خواندن خبر

Y:آگاهی یافتن

کنترل:متاهل ها

0

معصومه فلاح

اصلاحیه تغییر موضوع از ابتدا تا اخرین تکلیف

بررسی تاثیر آموزش کارکنان بر میزان بهره وری در شرکت ایده آرمانی آراد

بیان مسئله:

نیروی انسانی مهمترین عامل تشکیل دهنده یک سازمان است که در پویایی وحیات آن اهمیت بسیار دارد. اگر این عامل قابلیت های لازم برای انجام دادن وظایف را نداشته باشد در رسیدن سازمان به اهداف و رسیدن به بهره وری مطلوب اختلالاتی ایجاد می شود. آموزش را می توان جریانی دانست که در آن مهارتها، طرز تلقی ها وگرایش های مناسب را برای ایفای نقشی خاص می آموزند. جریان آموزش شامل محتوا، جهت وتاکید های خاص است که طی این جریان معلومات در ذهن فرد جایگزین و با آگاهیهای قبلی تلفیق می شوند ودر نتیجه در رفتار ونحوه دید فرد تغییراتی به وجود می آورد. ضرورت آموزش در آماده سازی نیروی کار وتجهیز این نیرو به دانش ها ومهارت های مورد نیاز به منظور انجام دادن وظایف در جهت تحقق هدف های تعیین شده امری انکار ناپذیر است.

هدف تحقیق: هدف از این بررسی این است که چگونه می توان با اتخاذ روش های مناسب آموزش نیروی انسانی ماهر و ورزیده ای آماده کرده تا سازمان به بهره وری بیشتری دستیابد.

ضرورت تحقیق: آموزش را می توان اساسی ترین زیربنای نظام توسعه وبهبود دانست، برای اجرای برنامه های رشد وتوسعه صنعتی وجود نیروی انسانی آموزش دیده امری ضروری است وبرای تجهیز نیروی انسانی به مهارتها ودانشهای مورد نیاز برنامه ریزی آموزشی لازم است.

سوالات تحقیق:

آیا آموزش روحیه کارکنان را تقویت می کند ودر بهره وری سازمان نقش دارد؟

آیا آموزش روابط بین کارکنان و مدیریت را بهبود می بخشد؟

آیا آموزش می تواند هزینه های تعمیر ونگهداری سازمان را کاهش دهد؟

آیا آموزش سطح اثر بخشی کار از نظر کمی وکیفی را اعتلا می بخشد؟

آیا آموزش می تواند استعداد های موجود را پرورش دهد؟

پیشینه نظری:

یکی از تعاریف آموزش ضمن خدمت عبارت است از: «بهبود سیستماتیک و مستمر مستخدمین از نظر دانش ها، مهارت ها و رفتارها که به رفاه آن ها و سازمان محل خدمتشان کمک می کند. از این رو تصور می رود که هدف از آموزش ضمن خدمت ایجاد توانایی بیش تر تولید و افزایش کارآیی در شغل فعلی و کسب شرایط بهتری برای احراز مقامات بالاتر می باشد. (جان. اف. می 1968)

به بیانی دیگر؛ آموزش ضمن خدمت عبارت است از «کوشش نظام دار به منظور هماهنگ کردن آرزوها و علایق و نیازهای آنی افراد با نیازهای آتی سازمان در قالب کارهایی که از افراد انتظار می رود. (پی یر و گاتر 1983)

تورنداک معتقد است یادگیری فرایند آزمایش و خطا است وقتی یادگیرنده نیازی دارد برای ارضای آن لازم است به یک محرک خاص پاسخ مناسب دهد در این موقع معمولاً یادگیرنده هر یک از الگوهای مربوط به پاسخهای خود را آزمایش می کند اگر تصادفاً یکی از این الگوها مؤثر واقع شد به احتمال بیشترآن پاسخ تکرارخواهد شد وموجود زنده الگو و پاسخهای دیگر را فراموش می کند. فرض می کنیم یک کارمند جدید در یک سازمان در ارتباط با ارباب رجوع یاد بگیرد که سخنان خود را با صراحت بیان کند مورد قبول سرپرست و همکاران واقع خواهد شد از آن به بعد کارمند مورد نظر این الگوی پاسخ را ادامه می دهد و الگوهای دیگر را که پاداش و مقبولیتی به همراه ندارد یا حتی ممکن است تنبیه نیز در بر داشته باشد فراموش می کند و به اعتقاد تورنداک اگر برای موجود زنده رابطه بین یک محرک و پاسخ مربوط به آن رضایت بخش باشد این رابطه مستحکم تر می شود (قانون خوشی و رنج یا قانون اثر).

گاتری نظریه مجاورت محرک و پاسخ را در یادگیری و آموزش کارکنان مطرح می کند. به اعتقاد او در لحظه ای که یک محرک با یک پاسخ همراه وصل یا مرتبط می شود از آن به بعد محرک مورد نظر باعث ایجاد همان پاسخ خاص اول می شود، مثلاً اگر یک تراشکار یا مکانیک کار خاصی را بصورت نشسته اولین بار یادگرفت از آن به بعد نیز بصورت نشسته بهتر می تواند آن کار راانجام دهد.

کلارک هال در آموزش، نظریه (محرک ===› موجود زنده ===› پاسخ) را معرفی می کند، بنظر این روانشناس نه تنها در یادگیری باید به دو عامل محرک و پاسخ توجه کرد بلکه لازم است به خود موجود زنده و وضعیتی که موجود زنده در آن قرار دارد نیز توجه کرد.

پاؤلف روانشناس روسی نسبت به شرطی شدن کلاسیک در امر یادگیری تآکید دارد و معتقد است اگر یک محرک بی اثر با یک محرک مؤثر همراه و چندین بار تکرار شود از آن پس محرک بی اثر قبلی نیز موجب پاسخ شرطی می شود، مثلاً هرگاه مدیر تن صدایش را نسبت به مرئوس بالا ببرد یا چهره اش را در هم کشد، و بدنبال آن رفتار اهانت آمیزی نسبت به وی داشته باشد اگر این دو چندین بار تکرار شود از آن پس صرفاً تن صدای مدیر باعث اضطراب در مرئوس می شود و یا اگر بدنبال نظم و انظباط در کار مرئوس، مدیر لبخند بزند و پاداش به فرد بدهد و این دو چندین بار تکرار شود از آن پس صرفاً لبخند مدیر جنبه تشویق و پاداش را برای مرئوس پیدا خواهد کرد.

گاه نیز محققان در امر آموزش و یادگیری کارکنان تئوری پاسخهای میانجی را مطرح می کنند که طی آن بین ارایه محرک و پاسخ فاصله است یا ممکن است پاسخ شامل مجموعه ای از پاسخهای فرعی باشد که مربوط به دوره ای طولانی از زمان می گردد، مثلاً اگر فرد در سازمان ببیند که برای پیشرفت گروه شغلی نیاز به یک مدرک تحصیلی بالاتر می باشد و در دوره ای از زمان این محرک وجود داشته باشد فرد یاد می گیرد برای رسیدن به موفقیت دست به ادامه تحصیل بزند.

ورتایمر، کوفکا، کوهلر و لوئین نظریه گشتالت را در امر آموزش و یادگیری مطرح کردند.

آنها اعتقاد دارند فرایند یادگیری یک امر گشتالتی است و پدیده ایست شناختی، آنها به فرایندهایی نظیر بینش، توجه خاص نشان می دهند. در نظریه مکتب گشتالت گفته می شود که ممکن است یادگیری و آموزش فقط بوسیله فکر کردن درباره یک مسئله بوقوع بپیوندد و از دید آنها یادگیری مستلزم تفکر و بصیرت است و ادراک وشناخت پایه یادگیری است. یادگیری و آموزش تنظیم رفتار است که از فعل و انفعال یا تآثیر متقابل موجود زنده با محیط خود در ضمن رشد و تکامل نتیجه می شود.

کوهلر از تمام آزمایشاتی که انجام داد نتیجه گرفت که انسان یا حیوان از طریق فهمیدن مشکل یا مسئله یاد می گیرد و وضعیت فرد در برابر فهم مشکل به توانایی او به ربط عناصر مستقل به یکدیگر و جمع کردن آنها بصورت یک کل بستگی دارد در این مکتب به ادراک، بصیرت، منظم بودن رفتار فرد برای رسیدن به هدف، و تفکر روی مسئله اهمیت می دهند گاهی نیز از دید آنها بطور ناگهانی راه حل مسئله پیدا می شود.

مک دوگال معتقد است که انسان تکرار عملی حرکتهای زاید را که برای رسیدن به هدف کمک نمی کند کنارمی گذارد وآنهایی را نگه می دارد که او را به هدف می رسانند به عبارت دیگر شخص آسانترین راهی را که موجب رسیدن او به هدف می شود یاد می گیرد بنابراین آنچه در این نظریه مهم است: 1 اهمیت آثار ذهنی. 2 ضرورت درک وضع و موقعیت. 3 توجه به ادراک روابط. 4 یادگیری برای رسیدن به هدفی انجام می گیرد.

اسکیز روانشناس آمریکایی در زمینه آموزش و یادگیری نظریه مهم شرطی کردن عامل یا شرطی کردن وسیله ای و ابزاری را مطرح ساخت. وقتی فرد یاد می گیرد با انجام عملی پاداش دریافت خواهد کرد می گوییم با این روش یادگرفته، وقتی یک مدیر به کارمندان وقت شناس خود پاداش می دهد این رفتار وقت شناسی در آنها تقویت می شود. باید بین یک پاسخ و تقویت رابطه برقرار کرد. بطور مثال برای ابتکارونوآوری وخلاقیت کارکنان باید وقتی یکی از کارکنان در کار خود ابتکار داشت به او پاداش دهیم این باعث یادگیری کارکنان دیگر برای ابتکار و خلاقیت خواهد شد.

ازاین تئوری می توان بعنوان اساس آموزش برنامه ای استفاده کرد درآموزش برنامه ای سعی می شود پاسخهای صحیح یادگیرنده به هر سئوال تقویت شود و این شیوه یادگیری نسبت به شیوه های دیگر برتری دارد.

با این وجود به هر نحوی که بخواهیم آموزش ضمن خدمت را تعریف کنیم جوهره ی اصلی آن در همه ی سازمان ها و نهادها عبارت است از افزایش کارآیی کارکنان و ایجاد سازش با محیط و در نتیجه افزایش خدمات. با این روشنگری آموزش ضمن خدمت چیزی نیست جز تلاش هایی که در جهت ارتقای سطح دانش و آگاهی و مهارت های فنی، حرفه ای و شغلی و نیز «استقرار رفتار مطلوب در کارکنان یک موسسه یا سازمان صورت می گیرد و آنان را برای انجام بهینه وظایف و مسوولیت های شغلی آماده می کند» ".

پیشینه تجربی:

لازمه ی استقبال و شرکت مشتاقانه ی کارکنان در دوره های آموزشی کوتاه مدت ضمن خدمت؛ احساس نیاز و انگیزش می باشد. به منظور دستیابی به این شرایط بایستی ابتدا به نحو شایسته و مناسبی تعادل روانی کارمند را بر هم زد (یعنی آگاه شدن وی از کمبودهای خود در زمینه ی دانش، مهارت ورفتار مورد نیاز، مناسب و به روز جهت حصول بهره وری سازمانی و تحقق اهداف شخصی) تا احساس نیاز و پیدا شدن انگیزه برای برقراری مجدد تعادل روانی و تلاش جهت رفع نیاز پیدا شده، ایجاد شود.

در این مسیر بایستی جنبه های مثبت رفتاری اعضای سازمان مورد تشویق و تقویت قرار گیرند. و با تاکید بر آن ها و یاری جستن از آن ها، در راستای رفع یا کاهش جنبه های منفی عملکرد افراد، برنامه ریزی و کوشش کنیم.

اما اگر بدون توجه به انگیزش کارمندان و صرفا بر اساس مقررات آن ها را مجبور به شرکت در دوره های آموزشی نمود یا فقط از طریق دادن مشوق های مالی مکرر بخواهیم آن ها را به حضور در کلاس ها ترغیب کنیم. در این صورت ممکن است نه تنها اهداف سازمانی تحقق پیدا نکنند بلکه به مرور این گونه تشویق ها و پاداش ها به دلیل جنبه مادی داشتن، میزان تاثیر آن ها کاهش و افراد جهت برانگیخته شدن خواهان سطوح بالاتری از این گونه پاداش ها باشند که گاهی اوقات قابل تامین از سوی سازمان ها نیست. مسئولین واحدهای سازمانی، ناگزیرند به موقعیت و موفقیت سازمان خود بیاندیشند و یکی از گزینه ها برای بالاتر بردن رشد علمی سازمان حضور کارکنان در دوره های آموزشی ضمن خدمت است. سرپرستان معتقدند که دوره های آموزشی ضمن خدمت می تواند قابلیت های دانشی و مهارتی و نگرش مناسبی را در کارکنان پرورش دهند. با این همه، گاه عوامل زمینه ساز تغییر رفتار درکارکنان را مورد غفلت قرار می دهند؛ که چنین غفلتی تمام تلاشهای آنان را در راستای بهبود سازمان با ناکامی روبرو می سازد.

شرایط موردنیاز آموزش کارکنان

برای آن که در رفتار کارکنان از جنبه های دانشی، نگرشی و مهارتی تغییری پدید آید، فراهم شدن شرایط زیر ضروری است:

کارکنان خود را ناگزیر از تغییر بدانند: به دیگر سخن، کارکنان انگیزه تغییر در خود و رفتارشان را داشته باشند. با توجه به سرعت رشد علم در جهان همه انسانها باید خود را با شرایط جدید و امروزی وفق دهند. در جهان کنونی هر چیزی تاریخ مصرفی دارد حتی مدرک تحصیلی و اگر آن نیز به روز نشود از درجه اعتبار ساقط می گردد. پس لازم است کارکنان برای هر وظیفه ای که بر عهده می گیرند تخصص به روز آن وظیفه را داشته باشند.

کارکنان از وظایف محوله و کاری که باید انجام دهند آگاه باشند: فقدان یا کمبود آگاهی نسبت به وظیفه و شیوه انجام دادن آن، مانعی برای گرایش به تغییر در رفتارهای موجود است. در واقع کلیه کارکنان باید دارای شرح وظیفه مکتوب و شفاف باشند. این وظیفه مدیریت منابع انسانی هر سازمانی است که به عنوان کارفرما برای هر شغل و پست شرح وظیفه شفاف و مکتوبی ارائه نماید.

کارکنان باید در جایگاه شغلی متناسب با قابلیت های شخصی و توانمندی های عملیاتی قرار گرفته باشند: کارکنانی که ارتباط بین علایق و تحصیلات و نیز آینده شغلی خود با دوره آموزش طراحی شده نمی یابند غالباً در دوره های آموزشی شرکت نکرده و یا در صورت شرکت انگیزه ای برای یادگیری نشان نمی دهند. شاید مهمترین دلیل عدم رغبت به حضور فعال در این دوره ها بر می گردد به نحوه انتخاب و جذب مستخدم توسط مدیریت منابع انسانی. متاسفانه در بسیاری از سیستم های اداری کشور این مشکل بصورت حاد وجود دارد که افراد در جایگاههای تخصصی خود نیستند پس بنابراین خلا آموزش احساس می شود لیکن با آموزش های کوتاه مدت که بمنظور بروز کردن آموخته های قبلی است نیز نمی توان به آنچه خواسته کارفرماست رسید.

تغییر در رفتار نیازمند پاداش است: «تغییر» نتیجه یک فرایند است؛ اگر کارکنان از نتیجه تغییر منتفع نگردند و آثار آن را در رشد شخصی و پیشرفت شغلی خود احساس نکنند برای «تغییر رفتار» برانگیخته نمی شوند. دوره های آموزشی باید قدرت آن را داشته باشند که ضرورت تغییر را به کارکنان نشان دهند و نیاز به تغییر را ناگزیر نشان دهند. همچنین، در چارچوب دوره های آموزشی است که کارکنان باید از وظایفی که دارند و شیوه هایی که برای برآوردن انتظارات شغلی وجود دارد آگاه گردند. ایجاد شرایط شغلی مناسب به عهده سرپرست است و بنا به تناسب وظیفه و حساسیت آن، کارکنان باید تقویت و از پاداش شایسته بهره مند گردند. اگر تفاوتی مابین آنکه در دوره های آموزشی شرکت می نماید و دانسته ها را بکار می گیرد با آنکه در این نوع دوره ها شرکت نمی کند قائل نگردیم مسلم است که دیگر انگیزه ای نیز برای کسب علم و دانش بوجود نخواهد آمد همانطور که قرآن کریم میفرماید آیا برابرند آنان که میدانند با آنان که نمیدانند؟ این آیه تفاوت می گذارد بین عالم وجاهل.

فضاهای سازمانی مؤثر در تغییر رفتار کارکنان

محققان، پنج نوع فضای سازمانی یا جو روانی در محیط کار را برای ترغیب یا ممانعت از پیدایش تغییر در رفتار کارکنان در سازمان ها شناسایی کرده اند که عبارتند از: فضای مانع تراش، فضای رغبت زدا، فضای خنثی، فضای ترغیب کننده و فضای درخواست کننده. در ادامه به طور مختصر، ویژگی های هر یک از فضاهای بیان شده، ارائه می گردد و خود قضاوت کنید که در سازمان شما و یا بهتر بگویم در حوزه کاری شما کدامین فضا حاکم است:

فضای مانع تراش (Preventing): در این فضاها، مدیر یا سرپرست از کاربست آنچه کارکنان در دوره های آموزشی آموخته اند هراس دارد. این نوع هراس به احتمال زیاد، هراس مدیر یا سرپرست از «مدیر یا مدیران فرادست» اوست. همچنین، هراس مدیر یا سرپرست از کار بست آموخته های کارکنان امکان دارد ناشی از احتمال تغییر در روش رهبری او باشد. چنین محیط های کاری باعث سرشکستگی کارکنان می شود چون اصلا نمی توانند ابراز وجود نمایند زیرا مدیریتی نادان در فرادست وی رهبریت را برعهده گرفته است.

فضای رغبت زدا (Discouraging): در چنین فضاهای سازمانی، مدیر یا سرپرست هرگز نمی گوید: «شما قادر به کاربرد آموخته هایتان نیستید» بلکه او به روشنی در عملکردش نشان می دهد که اگر تغییر در رفتار کارکنان رخ دهد، ناخرسند خواهد شد و او علاقه ای به تغییر رفتار کارکنان ندارد. افزون بر این، در فضای رغبت زدا، مدیر آموخته های کارکنان را از دوره های آموزش الگوی عمل قرار نمی دهد. همین امر محیط منجمد کننده ای را پدید می آورد که بسیاری از کارکنان ترجیح می دهند از این محیط به محیطی دیگر بروند زیرا دانسته هائی دارند که مدیر نمی گذارد بکار برده شوند.

فضای خنثی (Neutral): در چنین فضایی مدیر شرکت، کارکنان در دوره آموزشی را مورد مسامحه قرار می دهد. مدیرانی اینچنینی به کار معمول سازمانی می پردازند. آنچه این مدیران می خواهند عبارت است از انجام وظایف محوله. اگر نتیجه تغییر رفتار مانعی برای انجام امور محوله ایجاد نکند، مدیر واکنشی نشان نمی دهد در غیر این صورت، مدیر نقش مانع تراش و رغبت زدا ایفا خواهد کرد.

فضای ترغیب کننده (Encouraging): در فضای ترغیب کننده، مدیر کارکنان را برای یادگیری و کاربست یادگیری هایشان در انجام دادن وظایف شغلی تشویق و حمایت می کند. در چنین فضایی، مدیر می گوید: «مایلم بدانم چه یادگرفته اید و چگونه می توانید به انتقال آموخته ها برای انجام وظایف شغلی کمک کنید.» اینچنین مدیران و سرپرستانی، پیش از برگزاری دوره های آموزشی با کارکنان جلسات بحثی برگزار می کنند و پس از پایان دوره آموزشی هم با کارکنان دست به هم اندیشی می زنند تا یافته ها و فراگرفته های حاصل از دوره های آموزش را در عمل به کار ببندند. در این محیط و فضا مدیر و کارکنان دوست و یاور همدیگرند و با هم میخواهند موقعیت سازمانی را ارتقا دهند.

فضای درخواست کننده (Requiring): در چنین فضایی، مدیر از فراگرفته های کارکنان آگاهی دارد و اطمینان می دهد که زمینه کاربست آموخته های آنان را در انجام وظایف شغلی به کار بگیرد. از این رو، مدیر اعلام آمادگی می کند که برای اطمینان خاطر کارکنان، از این نظر که آموخته هایشان به کار بسته خواهد شد، با آنان قراردادی تنظیم می کند. قرارداد کاربست آموخته های کارکنان معمولاً در پایان دوره آموزشی بسته می شود.این فضا شاید ایده آل و حتی غیر واقعی بنظر برسد ولی مطمئن باشید هستند مدیرانی که چنین رفتار می کنند.

انتظار می رود، مدیران و سرپرستان پس از مطالعه نوشته حاضر، رفتارهای سازمانی خود را با توجه به نکات ارائه شده سنجیده و درباره نتایج سنجش رفتار خود قضاوت کنند. در صورتی که، مدیر رفتار و فضای سازمانی از نوع سه نوع فضای- مانع تراش، رغبت زدا، و خنثی داشته باشد، ضرورتا باید دست کم به خاطر تعهد به موفقیت سازمان به ایجاد تغییر در فضای سازمانی بکوشد.

0

بیان مسئله:

تصادفات جاده ای یکی از عواملی است که باعث تحمیل هزینه های مالی، اقتصادی و حتی علمی به جامعه می گردد.

هزینه های از بین رفتن خودرو یا تعمیرات آنها، هزینه های کمک رسانی و درمان مجروحان و عواقب خانوادگی ناشی از فوت افراد خانواده و همچنین در گذشت افراد تحصیل کرده، بارهای اضافی را به دوش جامعه و کشور می گذارد.

هدف و ضرورت تحقیق:

هرینه های بالای بروز حوادث جاده ای چه از نظر اقتصادی و فرهنگی، اجتماعی و علمی، بروز اختلالات خانوادگی، اهمیت و ضرورت رسیدگی به عوامل تصادفات جاده ای را روشن می سازد.

سوالات:

1- عوامل انسانی، جاده ای و خودرو هر کدام چه مقدار در ایجاد این حوادث نقش دارند؟

2- آموزش های رانندگی به اندازه کافی است؟

3- آیا فرهتگ سازی و تبلیغات مناسب برای بهبود رانندگی انجام می گیرد؟

4- استانداردهای لازم برای ساخت خودرو تدوین و اجرا می گردد؟

5- مقررات راهنمائی و رانندگی تا چه حد اجرا می گردد؟

0

بر اثر بهبود وضع پزشکى و بهداشتى در سراسر جهان، جمعیت جهان به‌طرز بى‌سابقه‌اى افزایش یافته است. این بهبودها به افزایش امید زندگى کمک کرده‌اند. پیشرفت فنون پزشکى به‌ویژه در کاستن نرخ مرگ و میر در زمان تولد و یا دوران کودکى که در گذشته رواج داشت، نقش تعیین‌کننده‌اى داشته است. وانگهی، درمان بسیارى از بیمارى‌هاى بزرگسالان کشف شده است، حال آنکه در گذشته دور آدم‌هاى بسیارى بر اثر همین بیمارى‌ها دچار مرگ مى‌شدند.

بررسى‌ها نشان داده‌اند که میان منزلت اجتماعى فرد و نرخ بارورى رابطه‌اى برقرار است. افرادى که به طبقات پائین‌تر وابسته‌ هستند، از افراد طبقات متوسط و بالاتر فرزندان بیشترى دارند. آنهائى که ریشه‌هاى روستائى دارند و از سطح تحصیلات بالائى برخوردار نیستند، نرخ زاد و ولد بالاترى دارند. نرخ زاد و ولد در میان شهرنشینان و تحصیلکردگان، پائین است.

0

هدف و ضرورت

هدف از این تحقیق مطرح کردن مباحثی در مورد صنعت گردشگری در عصر حاضر می باشد(به ویژه صنعت گردشگری ایران).آنچه که امروزه سبب اهمیت گردشگری می شود جنبه ی اقتصادی آن است به گونه ای که در آمد گردشگری در جهان به میلیاردها دلار می رسد.اما در ایران در آمد حاصل از گردشگری بسیار ناچیز است.

سوالات تحقیق

1- چرا باید بر سیستم اطلاعات گردشگری مدیریت نمود؟

2- آیا در حوزه ی مسائل گردشگری سایت جامعی که بتواند نیازهای گردشگران را پوشش دهد وجود دارد؟

3- چرا ایران علی رغم توانمندی هایش نتوانسته در صنعت گردشگری به جایگاه شایسته ای برسد؟

4- آیا با تبلیغات گسترده و وسیع می توان آمار گردشگران را در ایران افزایش داد؟

5- دلیل ضعف ایران در صنعت گردشکری چیست؟

پیشینه نظری

جان اوری و مک کانل از جمله جامعه شناسانی هستند که درباره ی توریسم و جهانگردی نظریه می دهند.جان اوری معتقد است توریسم به دنبال زرق و برق است اما مک کانل می گوید چشم توریست به دنبال قدمت و تاریخ است.اوری معتقد است توسعه عکسبرداری همراه است با توسعه ی چشم توریستی یا شکار لحظه ها توسط توریست ها اما مک کانل می گوید توریست به مثابه فراری از زمان و مکان یا فرار به تاریخ است.

پیشینه تجربی

جهانگردی در قرون 9 و 10 میلادی به بعد در ایران رواج یافت.از جمله معروفترین جهانگردان این دوره می توان به ناصر خسرو قبادیانی (قرن 9 میلادی) اشاره کرد. از سوی دیگر از قرن هفتم به بعد جهانگردان غربی در پی سفر به مشرق زمین از جمله ایران بر آمدند. نخستین کسی که از مغرب زمین به ایران سفر کرد بنیامین تودلای اهل اسپانیا بود. ایران در دوره صفویه به عنوان کشوری جذاب نظر بسیاری از جهانگردان اروپایی را به خود جذب کرد.

0

فایل پی دی اف  (جعبه فرمان پیکان)

 http://uploadtak.com/images/c6572_Drawing_assembly.pdf

0

             قطعه شماره 1                                                       قطعه شماره2

 دانلود فایل pdf  قطعه شماره 1 و2 

دانلود فایل1

دانلود فایل

0

دانلود تمام فایل pdfhttp://uploadtak.com/images/i292_comp.pdf