خیال بوسه ات صد بار تا حالا مرا می کشت...
پرم از شوق آغوش تو و... بد می شود اما
تو را بوسیدن و... نقض نجابت می شود اما
تمام روز می خواهم فراموشش کنم افسوس
خیالش دم به دم از خاطرم رد می شود اما
اوایل گاه گاهی بود این طغیان آتشناک
اخیرا لعنتی یکریز و ممتد می شود اما
خیال بوسه ات صد بار تا حالا مرا می کشت
هوای بار دیگر دیدنت سد می شود اما
دلم روزی هزاران بار توبه می کند از عشق
شب از افسون گیسوی تو مرتد می شود اما
زدم فالی که آغوشت پناهم می شو آیا
بنازم خواجه حافظ را خوش آمد می شود اما...!
«کمال الدین علاءالدینی شور مستی»
- ادامه مطلب
تاریخ: پنجشنبه , 23 شهریور 1402 (05:13)
- گزارش تخلف مطلب