امروز پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403
0

فلسفه ارسطو در اهداف و شیوه سخن به طور قابل ملاحظه ای با فلسفه افلاطون تفاوت دارد. ارسطو، صاحب نظر و متفکری انتزاعی است و به همین دلیل در قطبی کاملا مخالف با افلاطون قرار می گیرد. به دیگر سخن، افلاطون در سراسر گفتگوهای انتقادی خود که معمولا پیرامون مسائل و مشخصه های مقدس و ممنوعه taboo بودند و جزء رسم ها و آیین های دنیای آن روز قرار میگرفتند، بحث و مجادله می کند و از عقایدش بی مهابا و به طور رادیکال دفاع می نماید. اما ارسطو به معرفتهایی که در آن زمان به طور اکتسابی در بین مردم رواج بود، میپرداخت و سعی می کرد که به شناخت پدیده ها و علت چرایی آنها از طریق معرفت تجربی، دسترسی یابد. احتمالا هیچ فیلسوفی حتی هگل که کارهایش را می توان به عنوان بهترین نمونه از بحثهای فلسفی دانست، وجود ندارد که درباره فلسفه به این نتیجه و تعریف رسیده باشد که: "فلسفه آرایی است که در ظرف و جغرافیای زمان خودش نمایان و درک می شود." (1)

ارسطو درباره معرفت و شناخت تجربی می گوید: "انسان معرفت خود را با احساس جزیی آغاز کرده و مفهوم کلی را که بالقوه در آن احساس مندرج است، اندک اندک فعلیت بخشیده است. به عبارت دیگر، هر معرفتی ابتدا با احساس شروع می شود، احساسی که جزیی است و در مکان معین و زمان معلوم به فردی مشخص اختصاص دارد و سپس این معرفت به مجرای تحول خود و در مدارج متوالی میافتد. در این تحول هر درجه معرفت از معرفتی که مقدم بر آن است بیرون میآید، یعنی درجه بالاتر معرفت در مرحله پایین تر بالقوه وجود داشته است." (2) ارسطو بر این باور است که تحقیقات علمی به سادگی مشاهدات امور دنیایی نیست زیرا تحقیقات علمی آن چیزی است که علت غایی و چرایی امور را نشان می دهد. همچنین از دید او علت غائی امور را میبایست به همان طریقی که وجود دارند و حس می شوند، مورد مطالعه قرار داد. افلاطون سعی داشت گفتگوهایش در مورد مسایل مختلف را به شیوه استدلالات عقلی و استاندارد شده بیان کند. به همین دلیل روشهای نظری و معینی در گفتارهای انتقادیش متداول و معمول بود. اما در مقابل، ارسطو در قلمرو بیان آراء، و عقاید فلسفی خود روشهای تحقیقی ارائه می داد که با روشهای افلاطون، متفاوت بود.

0

نزدیک شدن زمان امتحانات همواره برای دانش آموزان و دانشجویان با بروز حالات و واکنش های هیجانی، رفتاری، عصبی و.... همراه است. این قشر از جامعه از یک طرف تحت تأثیر عوامل استرس زای عمومی که کل جامعه را متأثر می کند، قرار دارند و از طرف دیگر با حضور فعال در متن جامعه علمی، فشارهای مقطعی ناشی از الزامات دانش اندوزی، مطالعه، تحقیق، امتحانات و... را تجربه می کنند و هرچه به تاریخ امتحانات نزدیکتر شوند، استرس بیشتر آنها را محاصره کرده و تحت فشار قرار می دهد. در واقع این گروه و یا طبقه از جامعه با استرس مضاعف روبه رو هستند که حتی تابع منطق ریاضی یعنی 4=2+2 نیست، بلکه از اصل هم افزایی (Synergy) یعنی 5=2+2 تبعیت می کنند. همانند برخورد دو موج به یکدیگر که ارتفاع موج حاصل از دو موج، بیشتر از ارتفاع آنها قبل از برخورد است. بدیهی است که تحمل استرس تا این حد برای دانش آموزان و دانشجویان که در سنین جوانی هستند و هنوز مقاومت های طبیعی خود را نه تجربه کرده و نه توسعه داده اند، اغلب بسیار سنگین و غیرقابل تحمل است و در صورت عدم شناخت و فراگیری شیوه کنار آمدن و دفع آنها، عوارضی از جمله بی خوابی، خستگی، بی حوصلگی، افسردگی، دلزدگی و در نهایت فرسایش روانی که به قول «مارک سینگر» نوعی پریشانی و درماندگی است به دنبال خواهد داشت.

0

تکنیک‌های مدیریت عصبانیت برای کودکان و نوجوانان

آیا کودک شما سرکش و پرخاشگر شده است؟ تکنیک‌های مدیریت عصبانیت را برای کودکان و نوجوانانتان یاد بگیرید.

کودک یا نوجوانی که از عصبانیت اشیاء را پرت می‌کند یا بر سر مسایل کوچک عصبانی می‌شود و با دوستانش دعوا می‌کند، توجه خاص می‌خواهد. ممکن است از شنیدن شکایت‌های معلم فرزندتان در مورد رفتار بدش در قبال همکلاسی‌هایش خسته شده باشید. در چنین مواردی نگران می‌شوید که چگونه می‌توانید عصبانیت و تمرد فرزندتان را کنترل کنید. ناامید نباشید. تکنیک‌های کنترل عصبانیت زیادی وجود دارند که به شما کمک می‌کنند تا فرزندتان را آرام و کنترل کنید.

عصبانیت، یکی از احساس‌های معمولی انسان است که تأثیر بدی در زندگی شخص می‌گذارد. کلاً عصبانیت نتیجه علایق و انتظارات برآورده نشده است. کودکان و نوجوانان عصبانیت خود را با رفتار پرخاشگرانه نشان می‌دهند. کمی عصبانیت، اصطلاحاً سالم و برای بقا لازم است. اما عصبانیت زیاد می‌تواند به جسم و روان کودک و نوجوان صدمه بزند.

نشانه‌های عصبانیت در کودکان و نوجوانان

فرزندان کودک و نوجوان شما گاهی عصبانی می‌شوند و این عصبانیت ممکن است منجر به تهدید، حرف‌های زشت، کینه‌جویی، آزار و اذیت و سرزنش‌های نادرست شود. این نکته‌های مدیریت عصبانیت برای کودکان در کمک به آنها برای کنترل عصبانیت‌شان مفید است. فهرستی از کارهایی را که فرزندتان باید و نباید انجام دهد، تهیه کنید. درس‌های رفتار خوب باید بر لزوم ترک سرکشی‌ها، ارزش خویشتنداری و موافقت با دیگران بیش از درگیری تأکید داشته باشد.

تکنیک‌های مدیریت عصبانیت را دنبال کنید تا به شما کمک کند عصبانیت کودک یا نوجوانتان را کاهش دهید. این تکنیک‌های کنترل عصبانیت عبارتند از:

روش‌های تمدد اعصاب: برخی از روش‌های تمدد اعصاب مثل نفس عمیق و آرامش جسمانی کمک می‌کنند تا عصبانیت کودک فروکش کند. نفس عمیق، شامل روش‌های دم و بازدم است. این حالت به آنها کمک می‌کند تا احساس عصبانیت را کاهش دهند. در این روش، کودک باید دراز بکشد و تا حدامکان اکسیژن و هوای تازه را وارد شش‌ها کند و دی‌اکسیدکربن را خارج کند. آنها باید کلمه «آرامش» را در موقع عمیق نفس کشیدن تکرار کنند. تمرکز روی خود روش دیگری برای کاهش مقدار عصبانیت است.

تصویرسازی: به فرزندتان بیاموزید که مناظر زیبا و سبز و احساس هوای سرد را مجسم کند. برای این کار، باید دراز بکشد و ماهیچه‌های بدن را شل کند. سپس چشم‌هایش را ببندد و تصویرسازی کند. این تکنیک به فرزند شما کمک می‌کند تا عصبانیتش را فرو بنشاند.

روش‌های خوب والدینی: به شنیدن حرف‌های فرزندانتان علاقه نشان دهید. به آنها زمان کافی بدهید و عشق و علاقه زیاد خود را به آنها نشان دهید. با آنها دوست باشید و به آنها بیاموزید که دیگران را ببخشند. همیشه به آنها بگویید «اشتباه از بشر و بخشودن کار خداست»؛ بنابراین اهمیت بخشیدن دیگران را به فرزندانتان بیاموزد.

به فرزندانتان گوش دهید:

به شکایات و مسائل فزندانتان گوش دهید. خود را در حل مسائل آنها مشتاق نشان دهید. به آنها بیاموزید چگونه تحمل و صبر می‌تواند به کنترل عصبانیت آنها کمک کند.

برمی‌گردیم به سوال اول مقاله:

آیا فرزند شما سرکش و پرخاشگر شده است؟ برخی از این روش‌های مدیریت عصبانیت را برای کمک به فرزندانتان یاد بگیرید.

انتخاب یک سرگرمی: فرزندانتان را به سوی علایقشان سوق دهید. مثل باغبانی، نقاشی، جمع‌آوری مجموعه تمبر و غیره یا آنچه که آنها دوست دارند. این فعالیت‌های آموزشی، سرگرمی‌های مطلوب و مناسب را فراهم می‌کند و می‌تواند در کاهش عصبانیت آنها کمک کند.

داشتن جرأت همراه با منطق: به فرزندانتان بیاموزید که احساسات و علایق خود را بدون توقع زیادی یا تجاوز به حقوق دیگران بیان کنند. به فرزندان خود بیاموزید که به جای استفاده از حرف‌های زشت، که ممکن است دیگران را ناراحت کند، منطقی باشند.

یاددادن احساس همدردی: همدردی به معنی درک احساس دیگران است. به فرزندانتان اهمیت تحلیل نظرات دیگران را یاد دهید. به آنها متذکر شوید که هرکس ممکن است اشتباه کند و از اشتباه دیگران یاد می‌گیریم که چگونه پیشرفت کنیم.

مدیریت استرس: آیا عصبانیت فرزند شما خارج از کنترل است؟ اگر جواب شما مثبت است، وقت آن است که به آنها مهارت‌های مدیریت استرس را بیاموزید. زیرا عصبانیت زیاد باعث می‌شود که از استرس و اضطراب صدمه ببینند. برای غلبه بر استرس و ناراحتی، به آنها بیاموزید که عصبانیت را مانعی برای موفقیت بدانند و به آنها بیاموزید که چگونه احساساتشان را با دوستانشان درمیان بگذارند. علاوه بر این، به آنها یاد دهید که اشتباهات خودشان را نیز ببینند.

احساس شوخ‌طبعی: احساس شوخ‌طبعی گاهی به کودکان و نوجوانان کمک می‌کند تا بر عصبانیت غلبه کنند. گاهی، مانند یک داروی خوب عمل می‌کند. به فرزندانتان بیاموزید که به جای تهاجم، احساس شوخ‌طبعی را در خود پرورش دهند. این احساس باعث می‌شود آنها چیزها را بیش از حد جدی نگیرند.

این تکنیک‌های مدیریت عصبانیت به شما کمک می‌کند تا عصبانیت فرزندتان را کنترل کنید. زیرا کودکان و نوجوانانی که دارای عصبانیت مدیریت نشده هستند، در بزرگسالی برای جامعه خطرناک می‌شوند. بنابراین، کمک به یادگیری کودکان در غلبه بر مراحل اولیه عصبانیتشان لازم است.

0

تحت شرایط خاص پژوهشی موقعیت هایی پیش می آید که در آن تعداد متغیرهای مشاهده شده بیشتر از تعداد متغیرهای مکنون یا پنهان می باشند. مثلا در بیان ژنی (gene expression) تعداد ژن ها که متغیرهای پنهان اند بیشتر از تعداد موقعیت های زیستی که مشاهده شده هستند می باشند، در این مواقع تحلیل داده ها با استفاده از رورش های کلاسیک آماری یا استفاده از الگوهای یادگیری ماشین غیر ممکن است. در این حالت برای پیش بینی طبقه ها نمی توان از روش هایی که در داده کاوی استفاده می شود استفاده کرد. به عنوان مثال کاربرد تحلیل تشخیصی یا تحلیل تمییز منجر به over-fitting شدن مدل می شود. در این حالت مدل پیش بینی شده با داده های اصلی به خوبی برازش پیدا می کند اما ممکن است پیش بینی خوبی برای داده ها ارائه ندهد. راه معمول برای حل این مشکل کاهش تعداد متغیرها است این کار از طریق روش ها گزینش و یا فرافکنی متغیرها به ابعاد کمتر امکان پذیر است. اگر چه تحلیل های آماری که برای داده های microarray استفاده می شود از حوزه های مهمی پژوهشی است اما مقالات کمی به این مورد پرداخته اند. دانشمندان معتقداند که تحلیل داده های با ابعاد بالا یکی از مهمترین موضوعات پژوهشی است که در آینده به آن بیشتر پرداخته می شود.


0

مبنای علم پراکندگی یا همان تغییر است و در صورتی که تغییر وجود نداشته باشد، علم نیز بی معناست. علم به دنبال تبیین این پراکندگی ها و تغیرات است.

اندازه های مرکزی مانند میانگین، میانه و نما توصیف کننده وضعیت کامل توزیع داده ها نیستند. به عبارت دیگر دو مجموعه داده که دارای میانگین های یکسان هستند ممکن است پراکندگی متفاوتی داشته باشند و زمانی می‌توان توزیع داده‌ها را دقیقاً توصیف نمود که علاوه بر شناخت معیار مناسبی برای مرکزیت آن، معیاری را هم برای پراکندگی آنها تعیین نمود.کاربرد شاخص های پراکندگی تنها برای داده های فاصله ای و نسبتی است. مهمترین آنها عبارتند از:

دامنه تغییرات، واریانس، انحراف معیار، انحراف چارکی، انحراف متوسط،

دامنه تغییرات به شکل روبرو محاسبه می شود.

که Xn بزرگترین اندازه و X1 کوچکترین اندازه مشاهده شده است.

دامنه نیز همانند میانگین تحت تأثیر داده های پرت قرار می گیرد و در چنین حالاتی یک معیار مناسب پراکندگی نیست. به علاوه، چون برای محاسبه دامنه فقط از دو اندازه بزرگترین مشاهده و کوچکترین مشاهده استفاده می شود معمولاً معیار رضایت بخشی برای پراکندگی به حساب نمی آید.

0

تعریف اصطلاحات:

اندازه‌گیری: عبارت است از فرایندی که تعیین می‌کند یک شخص یا یک شئ چه مقدار از یک ویژگی برخوردار است. مانند اندازه‌گیری قد، وزن، سرعت، هوش، پیشرفت تحصیلی و...

به عبارتی دیگر به عمل دادن عدد یا رقم به یک صفت و ویژگی، اندازه گیری می گوییم.

آزمودن: وقتی که برای اندازه‌گیری یکی از ویژگی‌های روانی یا تربیتی یک فرد یا گروهی از افراد از آزمون استفاده شود به این عمل یا فعالیت آزمودن می‌گویند. بطور مثال وقتی ما برای اندازه‌گیری میزان هوش کودکی 5 ساله از آزمون وکسلر کودکان استفاده می‌کنیم، یعنی فعالیت آزمودن را انجام می‌دهیم.

آزمون: آزمون وسیله یا روشی نظامدار برای اندازه‌گیری نمونه‌ای از رفتار است.

از آنجایی که بعضی صفت یا ویژگی به صورت مستقیم قابل اندازه‌گیری نیست باید بطور غیر مستقیم به مشاهده ی فعالیت، عملکردها و یا رفتارهایی که نشانگر آن صفت یا ویژگی است پرداخته شود. در این روش بطور مثال برای اندازه‌گیری میزان هوش فرد چون نمی‌توان هوش را بطور مستقیم مورد مشاهده و اندازه‌گیری قرار داد به نمونه‌هایی از رفتارها یا عملکردهایی توجه می شود که نشانگر رفتار هوشمندانه است. لذا با توجه به این موضوع آزمون حاوی تعداد سؤال در ارتباط با صفت یا ویژگی مورد اندازه‌گیری است، که نمایانگرآن صفت یا ویژگی است.

سنجش: اگر در اندازه‌گیری، به جای آزمون یا علاوه بر آن، وسایل دیگر اندازه‌گیری به‌کار ‌روند، به آن سنجش می‌گویند. مانند: مصاحبه، مشاهده و...

ارزشیابی: ارزشیابی به یک فرایند نظامدار برای جمع‌آوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات گفته می‌شود به این منظور که نعیین شود آیا هدف‌های مورد نظر تحقق یافته‌اند یا در حال تحقق یافتن هستند و به چه میزانی.

در ارزشیابی ما بر اساس اطلاعاتی که از طریق روش‌های مختلف اندازه‌گیری رسیدیم به داوری و قضاوت می‌نشینیم. پس ارزشیابی یعنی قضاوت و داوری کردن بر اساس یک معیار یا معیارها

ارزشیابی

اندازه‌گیری

آزمون سنجش

مقایسه آزمودن، سنجش، اندازه‌گیری، ارزشیابی

0

برای تعیین حجم نمونه ساده ترین روش استفاده از فرمول کوکران می باشد.

اگر حجم جامعه مشخص باشد خواهیم داشت:

N= حجم جامعه آماری

n= حجم نمونه

Z= مقدار متغیر نرمال واحد استاندارد، که در سطح اطمینان 95 درصد برابر 1.96 می باشد

P=مقدار نسبت صفت موجود در جامعه است. اگر در اختیار نباشد می توان آن را 0/5 درنظر گرفت. در این حالت نقدار واریانس به حداکثر مقدار خود می رسد.

q= درصد افرادی که فاقد آن صفت در جامعه هستند ()

d= مقدار اشتباه مجاز

برای مثال اگر حجم جامعه آماری 400 باشد و مقدار خطای مجاز را 0/05 درنظر بگیریم.

=0/5

آنگاه طبق فرمول بالاحجم نمونه 196 خواهد بود.

اگر حجم جامعه مشخص نباشد خواهیم داشت:

برای مثال اگر مقدار خطای مجاز را 0/05 درنظر بگیریم. آنگاه طبق فرمول بالاحجم نمونه 384 خواهد بود.

0

در توزیع تک متغیری با چه سوالاتی روبرو هستیم؟ توضیح تفضیلی.

- پاسخ

با توجه به اینکه هدف توزیع‏های تک متغیری اینست که تغییرات متغیرها را بطور جداگانه در جامعه معینی توصیف کند، باید وضعیت جامعه را نسبت به آن متغیر بدانیم. بنابراین باید به سوالات زیر پاسخ دهیم:

1-الگوی کلی داده ها چگونه است؟

جدول توزیع فراوانی:

یکی از کارآمدترین روشها برای خلاصه و سازمان بندی کردن اطلاعات جدول توزیع فراوانی می باشد.توزیع فراوانی عبارت است از سازمان دادن به اندازه ها یا مشاهده ها به وسیله در آوردن آنها در قاب طبقه ها همراه با ذکر فراوانی هر طبقه.یکی از نقاط ضعف نمایش داده ها به وسیله جدول فراوانی این است که اطلاعات جدول رو نمی توان به سرعت درک کرد.بنابراین به منظور دریافت تصویر روشن تری از داده های جمع آوری شده از نمودار استفاده می شود.

نمودار و انواع آن:

نمودار ابزاری تصویری است که برای توصیف و نمایش داده های جمع آوری شده به کار برده می شود.پس از سازمان بندی کردن داده ها در جدول توزیع فراوانی،غالبا نمایش آن ها به وسیله نمودار به پژوهشگر کمک می کند تا ویژگیهای داده ها را بهتر و آسان تر توصیف کند.

برای بررسی نمایش گرافیکی داده ها بصورت نمودار می توانیم از نمودارهای زیر استفاده کنیم:

نمودار ستونی

رایج‌ترین نوع نمودارها، نمودار ستونی افقی یا عمودی است که از نظر خواندن، ساده‌ترین نوع نمودار است. تهیه این نوع نمودار نیز بسیار آسان است، به این ترتیب که هر دسته از اطلاعات را در یک ستون قرار می‌دهیم. از نمودار ستونی بیشتر برای مقایسه استفاده می شود که ستون‌ها را با گذاشتن فاصله‌هایی میان آنها از هم جدا می‌کنند. این ستون‌ها یا همگی افقی هستند یا عمودی، برای مقایسه اجزاء تشکیل‌دهنده یک کمیت در یک زمان معین از ستون‌های افقی استفاده می‌شود و برای مقایسه اجزا در زمان‌های مختلف ستون‌های عمودی به کار می‌رود.به دیگر سخن،از این نمودار زمانی استفاده می شود که داده های جمع آوری شده به متغیرهای گسسته تعلق داشته باشند و با استفاده از مقیاس اسمی اندازه گیری شده باشند.

0

تعریف متغیر: متغیر عبارت است از ویژگی واحد مورد مشاهده. متغیر کمیتی است که می تواند از واحدی به واحد دیگر یا از یک شرایط مشاهده به شرایط دیگر مقادیر مختلفی را اختیار کند. به بیان دقیق تر متغیر نمادی است که اعداد یا ارزش ها به آن منتسب می شود.
انواع متغیر: به طور کلی متغیر ها را از نظر ماهیت مقادیری(حالت هایی) که می پذیرند می توان به دو دسته تقسیم کرد:
1.متغیر کیفی: متغیر های کیفی را متغیر های مقوله ای نیز می نامند که شامل حالت های گوناگون یک ویژگی است مانند جنسیت، مذهب؛ شغل و...
2. متغیر کمی: متغیر عهایی هستند که برای اندازه گیری آنها می توان اعداد را به وضعیت آزمودنی وبر طبق قاعده ای معین منتسب کرد. این گونه متغیر ها به دو دسته تقسیم می شوند: الف: متغیر کمی پیوسته: متغییری است که بین دو مقدار متوالی آن، مقادیر بی شماری وجود دارد مانند بهره هوشی، قد و وزن.
ب: متغیر کمی گسسته: متغیری است که بین هر دو مقدار متوالی آن نمی توان مقادیر دیگری را پیدا نمود مانند: تعداد فرزندان.
تشخیص و نامگذاری متغییرها:
در یک تحقیق علمی برای پاسخ دادن به سؤال تحقیق ویا آزمودن فرضیه ها، تشخیص متغیر ها امری ضروری است. در ذیل به مهم ترین آنها اشاره می نماییم:
1. متغییر مستقل: منظور متغیر هایی است که بر دیگر متغییر ها تأثیر می گذارند.
2.متغییر وابسته (تابع یا غیر مستقل): منظور متغییر هایی است که در جریان یک تحقیق،متأثر از متغیر یا متغیر های دیگرند. مثلا" در یک تحقیق که موضوع آن بررسی اشتغال زن در شهر تهران است، می بینیم، تحصیل زن بر اشتغال او ونوع شغلش اثر می گذارد، پس می گوییم: تحصیل متغیر مستقل است واشتغال متغیر تابع می باشد.
3.متغییر اسمی:برخی از متغیر های اسمی فقط به دو قسمت قابل تقسیم اند مانند"جنس" که می تواند صرفا" به زن یا مرد تقسیم شود. این نوع متغیر ها را دو مقداری می خوانند. پیر یا جوان بودن، جمهوری خواه یا دموکرات بودن، نام دیگر این متغیرها دو شقی است. علاوه بر آن متغیر های اسمیف چند مقداری یا چند ارزشی هم وجود دارند. زمانی که مذهب پاسخگویان در مقوله های اسلام، مسیحیت،یهودیت وغیره دسته بندی می شود.
4. متغیر های ترتیبی: این نوع متغیررا محقق به دو یا چندین قسمت تقسیم کرده وآنها را رده بندی می نماید. مانند تحصیل برای مثال تحصیلات ابتدایی، متوسطه، عالی.
5. متغیر کنترل: منظور متغیرهایی است که چند متغیر دیگر را تحت کنترل دارند،چون در یک تحقیق اثر تمام متغیرها را بر یکدیگر نمی توان به طور همزمان مورد مطالعه قرار داد. بنابراین محقق اثر برخی از متغیر ها را کنترل نموده، آن ها را خنثی می کند.
6. متغیر تعدیل کننده: متغیر کمی یا کیفی است که جهت یا میزان رابطه­ی میان متغیرهای مستقل و وابسته را تحت تآثیر قرار می دهد.متغیر تعدیل کننده را می توان متغیر مستقل دوم نیز منظور داشت.7. متغیر تصنعی: متغیر های تصنعی منظور برداری است که در آن به اعضاء طبقه ای معین یک عدد دلبخواه وبه بقیه(یعنی انهایی که عضو طبقه معینی نیستند) یک عدد دلبخواه دیگر نسبت داده می شود،برای مثال، در مورد جنس، می توان به مردان عددیک وبه زنان عدد صفر داد.

0

در هفتاد سال گذشته نظریه پردازان متعددی تلاش کرده اند تا نشان دهند که چگونه می توان از اندازه ها و فراوانیهای عینی1، اندازه های انتزاعی2 به دست آورد. یکی از عملی ترین و رایج ترین روی‎آوردهایی که برای این منظور به کار می رود، مدل راش3 است. جورج راش، ریاضیدان دانمارکی، این روی‎آورد را در سال 1953 و به منظور تحلیل پاسخهای یک رشته از آزمونهای خواندن به وجود آورد. با آنکه وی را پدر تحلیل راش می دانند، اما بنجامین رایت4 را باید قیم قانونی آن دانست. رایت و همکارانش در دانشگاه شیکاگو روشهای پیشرفته و ابزارهای تحلیل راش را توسعه، و کاربرد آن را در حوزه های مختلف علمی ارتقا بخشیدند (ماسوف و فیشر، 2002).