امروز پنجشنبه 03 آبان 1403
0

جملات اسمیه و فعلیه

جملات در زبان عربی به دو صورت به کار می روند

اسمیه و فعلیه

جمله اسمیه دو رکن اصلی دارد: مبتدا + خبر

الطّبیبُ یَفحَصُ المَریضَ

الحِرباءُ یَستطیعُ أن تدیرَ عَینیها

الغُرابُ جاسوسُ الغابه

ارکان جمله فعلیه : فعل + فاعل + مفعول

یکتبُ الطالبُ درسَه

یَفحَصُ الطَّبیبُ المریضَ

جمله اسمیه چیست؟

جمله ای که با اسم شروع شود جمله اسمیه نام دارد

جمله اسمیه در زبان عربی از 2 قسمت اصلی تشکیل شده است

مبتدا  +  خبر

مبتدا: اسمی است که در ابتدای جمله اسمیه واقع شده و مرفوع می باشد.

علامتهای رفع:در اسم مفرد و اسم جمع مکسر و اسم جمع مونث سالم: ضمه  ُ  یا تنوین رفع   ٌٌ

در اسم مثنی: انِ   /    در اسم جمع  مذکر سالم: ونَ-

مثال: الطّالب ُ مُجتهد ٌٌ    /   الطّالبانِ ُمجتهدانِ   / الطّالبونَ مجتهدونَ

الطّالبات ُ مجتهدات ٌٌ

مبتدا می تواند اسم خاص یا اسم دارای ال یا تنوین، ضمیر منفصل یا اسم اشاره باشد.   مثال:

محمدٌ رسولُ الله  /   الطالبُ یکتبُ تمارینَهُ  / هوَ طبیبٌ /

ذلکَ کتابٌ

خبر:کلمه یا کلماتی که در باره مبتدا، خبر می دهد تا معنای مبتدا را کامل کند، خبر می گویند که مرفوع  می باشد

انواع خبر

خبر به یکی از سه صورت ذیل در جمله اسمیه می آید

مفرد (اسم): الطالبُ ناجحٌ 

جمله فعلیه(فعل): الطالبُ یجتهد

شبه جمله(جارومجرور یا ظرف): الطالب فی المدرسه 

راه تشخیص خبر در جمله، دقت در معنای جمله است و باید کلمه ای را به عنوان خبر  در نظر بگیریم که کامل کننده معنای مبتدا باشد     

اما در جملات فعلیه: ما می بایست به دنبال چه نقشهایی باشیم. در جملات فعلیه: همیشه دو رکن فعل وفاعل وجود دارند ولی گاهی ممکن است این جملات مفعول هم داشته باشند.

 به جملاتی که با فعل شروع شده باشند جمله فعلیه می گویند   

واز ارکان اصلی وثابت آن فعل وفاعل می باشد. اگر فعل جمله، متعدی (گذرا به مفعول) باشد، جمله ی فعلیه، نیازمند مفعول است.

یَفحَصُ الطََّبیبُ المریضَ  (یَفحَصُ: فعل  /  الطََّبیبُ: فاعل  / المریضَ: مفعول) 

فعل در ابتدای جمله، بصورت مفرد می آید هر چند فاعل آن مثنی یا جمع باشد

مثال: ذَهَبَ الغوّاصونَ الی اعماق البحار

ذَهبَت الطالباتُ الی الجامعه

فعل و فاعل از نظر جنس(مذکر یا مونث بودن) مانند یکدیگرند

فاعل: مرفوع است

که علامتهای رفع قبلا بیان شد.

علامتهای رفع:در اسم مفرد و اسم جمع مکسر و اسم جمع مونث سالم: ضمه  ُ  یا تنوین رفع   ٌٌ

در اسم مثنی: انِ   /   در اسم جمع مذکر سالم: ونَ

یَستَعملُُ الاَطبّاءُ الأعشابَ الطّبّیّهَ لِعِلاجِ بَعضِ الأمراضِ

یَفحَصُ الطََّبیبانِ المریضَ  /   إجتَمَعَ المسلمونََ فی المسجد 

مفعول: اسمی منصوب است که معمولاً پس از فاعل به کار می رود.و اعراب آن منصوب است.

علامتهای نصب:در اسم مفرد و اسم جمع مکسر:فتحه َ یا تنوین نصب ً

در اسم مثنی: ینِ    /    در اسم جمع  مذکر سالم: ینَ

و در اسم جمع مونث سالم: کسره      ِ     یا تنوین علامت نصب می باشد.

مثال: بَشَّر اللهُ المومنَ بالجنّهِ  /  بَشَّر اللهُ المومنَینِ بالجنّهِ  /   بَشَّر اللهُ المومنینَ بالجنّهِ  /  بَشَّر اللهُ المومناتِ بالجنّهِ 

مضاف الیه، صفت، مجرور به حرف جر: می توانند در هر دو نوع جمله اسمیه و فعلیه وجود داشته باشند.

جارومجرور: از اجزای غیر ثابت جملات فعلیه و اسمیه می باشد

جار حرفی است.

که قبل از اسم به کار می رود و آن را مجرور می کند

مِن- فی- اِلی – عَلی – کَ – حتی – ب - ل -........)

مجرور اسمی است.

که پس از حرف جر به کار می رود

جار و مجرور معمولاً در آخر جمله به کار می روند.

علامتهای جر در اسم مفرد و اسم جمع مکسر و اسم جمع مونث سالم: کسره  یا تنوین جر      ٍ     است.

در اسم مثنی: ینِ     /    در اسم جمع مذکر سالم: ینَ

مثال: سَلّمتُ علی المجاهدِ  / سَلّمتُ  علی المجاهدینِ /  سَلّمتُ  علی المجاهدینَ   

در جملات فعلیه آنچه مهم است این است که فاعل (انجام دهنده کار) همیشه بعد از فعل قرار می گیرد.

و اگر این اسم که دارد کاری را انجام می دهد، قبل از فعل آمد دیگر فاعل نیست.

مانند: رجعَ الطالبونَ من السفره  العلمیه

یا رجعت الطالباتُ من السفره العلمیه

هر جمله فعلیه حتماً دارای فعل و فاعل است.

ولی ممکن است مفعول یا جار ومجرور نداشته باشد 

یا اینکه هر دو آنها را داشته باشد یا اینکه یکی از آنها را داشته باشد

اینک به توضیح و تعریف هر یک از ارکان جمله فعلیه می پردازیم

فعل: کلمه ای است که بر انجام کار یا روی دادن حالتی در یکی از زمان ها (گذشته- حال- آینده)دلالت می کند

فاعل: کلمه ای است که انجام دهنده کار است یعنی کار یا عملی از او سر می زند واعراب آن مرفوع  می باشد.

فاعل: در جواب چه کسی؟ یا چه چیزی؟ که از فعل می پرسیم، آن را در جمله می ییابیم.

مفعول: کلمه ای است که کار بر روی آن انجام می گیرد و اعراب آن  منصوب   است.

مفعول در جواب چه چیزی را؟ وچه کسی را؟ که از فعل بپرسیم، می آید 

مجرور:  کلمه ای است که بعد از حروف جاره یا جر می آید واعراب آن  مجرور   است         

اعراب (حرکت حرف آخر)مفعول: منصوب است

مانند:

 زینب فاطمه را دید.  شاهَدَ زینبُ فاطمهَ 

 اگر دقت کنید متوجه می شوید که زینب فاعل است  و فاعل باید مرفوع باشد وفاطمه مفعول است   ومفعول باید منصوب باشد.

ما در زبان عربی (را) نداریم واین کلمه را فقط در ترجمه به کار می بریم.

مثال 

ذَهَبَ    المعلمُ       اِلی       المدرسهِ

فعل    فاعل ومرفوع   حرف جر   مجرور به حرف جر

 ذَهَبَت    المعلمَهُ          اِلی      المدرسهِ

فعل  فاعل ومرفوع   حرف جر   مجرور به حرف جر

0

اسم فاعل و اسم مفعول و اسم مبالغه

1) اسم فاعل: اسم فاعل: درواقع همان صفت فاعلی زبان فارسی است که بر انجام دهنده یا دارنده حالت، دلالت می‌کند. 

الف) اسم فاعل از فعل ثلاثی مجرد  

ب) اسم فاعل از فعل ثلاثی مزید

الف) شیوه ساخت اسم فاعل از فعل ثلاثی مجرد:

اسم فاعل از فعل ثلاثی مجرد بر وزن فاعل «فاعل» ساخته می شود.  مانند: کاتِب، قاسِم، طاهِر، غالب، دافِع، سابِغ

ب) ساخت اسم فاعل از فعل ثلاثی مزید: 

اسم فاعل از فعل ثلاثی مزید به شرح ذیل ساخته می شود:

1- فعل مضارع ثلاثی مزید (باب های مختلف) را در نظر می گیریم.

2- به جای حرف مضارعه، «میم مضموم» (مُ) در اول فعل می گذاریم.

3- عین الفعل (دومین حرف اصلی فعل) یا همان حرف ما قبل آخر را «مکسور» ِ می کنیم: مانند:

یُحْسِنُ = مُحسِن

یُدافِعُ = مُدافِعُ

2- «اسم مفعول» همانند مفعول کلمه ای است که کار بر روی آن،واقع می شود و بر دو نوع است:

الف) اسم مفعول از فعل ثلاثی مجرد   

ب) اسم مفعول از فعل ثلاثی مزید

الف) ساخت اسم مفعول از فعل ثلاثی مجرد: اسم مفعول از فعل ثلاثی مجرد بر وزنمفعول «مفعول» ساخته می شود، مانند: مَکْتوب، مَقْسوم، مَحْمود، مَغْلوب، مَعْلوم.

ب) ساخت اسم مفعول از فعل ثلاثی مزید: اسم مفعول از فعل  ثلاثی مزید به شرح زیر ساخته می شوند:

1- فعل مضارع ثلاثی مزید (باب های مختلف) را در نظر می گیریم.

2- به جای حرف مضارعه،«میم مضموم» (مُ) در اول فعل می گذاریم.

3- حرف ما قبل آخر(عین الفعل) را «مفتوح» َ  می کنیم، مانند:

یُحْسِنُ = مُحْسَن، یُرْسِل = مُرْسَل

یُقَدِّسُ = مُقَدَّس

3- اسم مبالغه: اسمی است که بر بسیاری صفت یا انجام کار در شخص یا شیء دلالت می‌کند.

یا به عبارت دیگر بر کسی یا چیزی دلالت دارد که یک ویژگی و صفتی بیش از حد در او وجود داشته باشد یا آن که بیش از حد به کاری بپردازد.

دو وزن مهمّ آن (فَعّال و فَعّاله) است.

صَبّار (بسیار بردبار)

غَفّار (بسیار آمرزنده)

کَذّاب (بسیار دروغگو)

رَزّاق (بسیار روزی دهنده)

خَلّاق (بسیار آفریننده)

عَلّامه (بسیار دانا)

0

نکات مهم قواعد

کتاب عربی یازدهم

لَمْ+ فعل مضارع = ماضی منفی فارسی، ترجمه می شود

مثلاً: لَمْ یسمعْ: نشنید (نشنیده است)

لَنْ+ فعل مضارع= مستقبل منفی فارسی، ترجمه می شود

مثلاً لَنْ یکتبَ: نخواهد نوشت

افعال ناقصه: کانَ، صارَ، أصبحَ، لَیسَ

معانی و کاربردهای " کانَ"

کانَ+ فعل مضارع= ماضی استمراری فارسی، ترجمه می شود مثلاً کانَ یامرُ: فرمان می داد.

کانَ+(قد)+فعل ماضی= ماضی بعید فارسی ترجمه می شود

مثلاً کانَ(قد)کتبَ: نوشته بود

کانَ به تنهایی: بود یا است ترجمه می شود (بستگی به جمله دارد)

قد + فعل ماضی: ماضی نقلی فارسی ترجمه می شود مثلاً قد أحسَنَ: نیکی کرده است.

قد+ فعل مضارع: گاهی، شاید..... ترجمه می شود

فَلْ...، وَلْ...+ فعل مضارع: امر غایب ترجمه می شود مثلاً فلیکتب: باید بنویسد.

الدرس الرابع بخش اعلموا با دقت مطالعه کنید.فعل بعد از اسم نکره چگونه ترجمه می شود؟

1- فعل ماضی+ اسم نکره + فعل مضارع: ماضی استمراری فارسی ترجمه می شود.

2- فعل مضارع+ اسم نکره + فعل مضارع: مضارع اخباری یا مضارع التزامی فارسی ترجمه می شود

3- فعل ماضی+ اسم نکره + فعل ماضی: ماضی ساده یا ماضی بعید فارسی ترجمه می شود

کلمات «ال» دار را: تا جایی که امکان دارد «این، آن» ترجمه کنید مثلاً الکتاب: این کتاب، یا آن کتاب.

کلمات تنوین دار، تا جایی که امکان دارد قبل از ترجمه، «یک» بیاورید یا «ی» به آخر اسم اضافه کنید.مثلا کتاب: کتابی یا یک کتاب، ترجمه می شود

در اسلوب شرط: (إنْ، مَنْ، ما، إذا + فعل شرط + جواب شرط) فعل شرط: مضارع التزامی فارسی و جواب شرط: مضارع اخباری فارسی ترجمه می شود.

برای اسلوب شرط، جمله های زیر یادتان باشد

«اگر.... بکنی،بکند.....می شوی، می شود»

«هرکس.....بکند.......می شود»

و....

کلمه ای که بر وزن «مَفعل، مَفعله» بیاد: «اسم مکان» است مثل مسجد، مکتبه.(جمع اسم مکان بر وزن «مفاعل» میاد مثل مساجد، مزارع)

کلمه‌ای که بر وزن «أفْعَل،فُعْلی» بیاد: اسم تفضیل است. مثل أکبَر، کُبری، دقت کنید وزن أفْعَل با فعل ماضی باب افعال، اشتباه نشود.

(جمع اسم تفضیل بر وزن«افاعل» میاد مثل اراذل، افاضل)

دقت کنید کلمات " أساوِر، أصابع" اسم مکان نیست.

أنْ، کَیْ، لِکَیْ، حَتّى، لِ + فعل مضارع: مضارع التزامی فارسی ترجمه می شود.

مثلاً أنْ یکتبَ: که بنویسد.

0

سوالات درس نهم مطالعات اجتماعی ششم ابتدایی

1. دین اسلام از چه سرزمینی طلوع کرد؟ عربستان

2. پیامبر اسلام (ص) چه زمانی حکومت اسلامی را تشکیل دادند؟پس از هجرت از مکه به مدینه

3. از چه زمانی استقبال از دین اسلام بیش تر شد و اسلام گسترش یافت؟ بعد از تشکیل حکومت اسلامی

4. گسترش اسلام از چه زمانی در خارج از عربستان آغاز شد؟ پس از رحلت پیامبر (ص)

5. پس از رحلت پیامبر (ص) مسلمانان چه کردند؟ مسلمانان اسلام را در خارج از شبه جزیره ی عربستان گسترش دادند و در هر دوره سرزمین های زیادی از جمله ایران را به قلمرو خود افزودند.

6. دین اسلام در کدام قاره ها گسترش یافت؟ آسیا، آفریقا و اروپا

7. دین اسلام در بین چگونه ملت هایی گسترش یافت؟ در بین ملت های مختلف با فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت

8. مسلمانان چگونه در زمینه های مختلف پیشرفت کردند؟مسلمانان تحت تأثیر قرآن و تعالیم دینی اسلام که به تفکر و آموختن علم اهمیت زیادی می داد، در زمینه های مختلف پیشرفت کردند.

9. چگونه سرزمین های اسلامی به کانون علمی جهان تبدیل شدند؟ مسلمانان از بخش هایی از دانش و فنونی که از گذشته در کشورشان بر جای مانده بود نیز استفاده کردند و در پرتو دین اسلام آن ها را گسترش دادند و به تدریج به کانون علمی جهان تبدیل شدند.

10. مردم کدام کشور  در گسترش اسلام و پیشرفت های علمی نقش مهمی داشتند؟ مردم ایران

11. در دوره ی اسلامی به دانشمندان چه می گفتند؟ حکیم

12. چرا در دوره ی اسلامی به دانشمندان حکیم می گفتند؟ چون آن ها علوم مختلف را می دانستند و در چند علم، استاد بودند.

13. چرا در دوره ی اسلامی دانشمندان کتاب های خود را به زبان عربی می نوشتند؟ چون در آن زمان مسلمانان در علوم مختلف پیشرفت کرده و زبان رسمی آن روزگار در این کشورها زبان عربی بوده است.

14. مبدأ تاریخ مسلمانان چیست؟ هجرت پیامبر از مکه به مدینه

15. سده یا قرن یعنی چه؟ به هر صد سال یک قرن یا سده می گویند.

16. قرن اول هجری چه زمانی بوده است؟ از سال یکم تا صدم را قرن اول هجری می گویند.

17. قرن دوم هجری چه زمانی بوده است؟ از سال صدو یک تا دویست را قرن دوم هجری می گویند.

18. نیمه ی اول قرن یعنی چه؟ از سال یکم تا پنجاه را نیمه ی اول قرن می نامند.

19. نیمه ی دوم قرن یعنی چه؟ از سال پنجاه و یک تا سال صدم نیمه ی دوم قرن می باشد.

20. سال 370 هجری در چه نیمه ای از چه قرنی واقع شده است؟در نیمه ی دوم قرن چهارم

21. سال 420 هجری در چه نیمه ای از چه قرنی واقع شده است؟در نیمه ی اول قرن پنجم  

0

درس 1

1. چه کسانی در کلاس جنگل سبزآرزو های خود را مطرح کردند؟

شبنم، دانه، غنچه، جوجه گنجشک، جوجه پرستو، جوجه های کبوتران و معلم.

 2. منظورشبنم ازجمله ی (می خواهم آفتاب شوم) چیست؟

منظورش این است که می خواهم با گرمای خورشیدبخارشوم وبه آسمان بروم وباخورشید یکی شوم. ویا مثل آفتاب پر نور شوم

 3. معلم برای بچه ها چه آرزویی کرد؟

آرزوکردهمه ی بچه ها به آرزوهایشان برسند.

 اگر شما در جنگل سبز بودید چه آرزویی می کردید؟

آرزوی اینکه جنگل سبز همیشه سبز باشد

........................................................................................................................................

 درس 2

1. درکلاس درس طبیعت چه زیبایی هایی رامی توان درک کرد؟

عظمت،جلال وجاذبه ی خالق را می توان درک کرد.

 2. این دوبیت (مولوی) باکدام بخش ازدرس ارتباط دارد؟

این درختانند هم چون خاکیان دست ها برکرده اند از خاکدان

با زبان سبز و با دست دراز از ضمیرخاک می گویند راز

بر روی سبزه ها و کشته های سیراب،درختان سرسبز باغ و صحرا را دیدیم که شاخه ی دست های خویش را به آسمان برافراشته بودند و دعا می کردند.

 3. نمونه های دیگری زیبایی های آفرینش را بیان کنید.

گلزارها،ستارگان، رنگین کمان، بیابان ها،

 4. یک تشبیه و یک تشخیص در درس پیدا کنید و بنویسید.

تشبیه: نسیم مانند مادری مهربان و آداب دان به کودکان خویش،حق شناسی وادب می اموزد.

تشخیص: آب با گام های استوار و امید وار ،شتابان می رفت.

........................................................................................................................................

 درس 3

1. امتیازات یک نوجوان و جوان خوب را از دیدگاه رهبر معظم انقلاب بیان کنید؟

جوان و نوجوان خوب باید اهل فکر کردن دریافتن و تحلیل کردن باشد.

 2. منظور از ابارت (آینده با حرف ساخته نمیشود) چیست؟

با حرف زدن نمیتوان پیشرفت کرد.برای پیشرفت کردن و ساختن آینده باید کار کرد و با عمل وکار و کوشش آینده را ساخت.

 3. شما ویژگی های برجسته ی جوان امروز ایرانی را چه چیزهایی میدانید؟

تلاش، ذکاوت، پشتکار، اعتماد به نفس و ایمان قلبی.

........................................................................................................................................

 درس 4

1. منظور شاعر از (آسمان مثل یک تبسم شد) چیست؟

با آمدن بهار، آسمان گرم و زندگی بخش شد وهمه سردی هاو غصه ها از بین رفت.

 2. به نظر شما ، چرا بزرگ ترها از دوره ی نوجوانی وجوانی خود معمولا با حسرت وآه ، یاد میکنند؟

چون فرصتی برای برگشت به آن دوران و استفاده درست از آن را ندارند.

 3. نوجوانی زیباست ، چه کنیم تا زیبا تر شود؟

باید قدر آن را بدانیم و قشنگی آن را بدانیم وقشنگی آن را با کم حوصلگی و دل خوری های بیهوده ،زشت و تاریک نکنیم.

 4. دوست خوب کیست ؟

دوستی خوب است که گفتارش درست و رفتارش پسندیده باشد. در دلش ایمان و مهربانی موج بزند و از چهره و نگاهش امیدواری و نشاط بجوشد.

.......................................................................................................................................

 درس 5

1. چه کسانی می توانند در قلب ما جا بگیرند؟

همه ی انسانها

 2. چرا قلب آدم نباید خالی باشد ؟

چون اگر خالی باشد مثل یک گلدان، خالی و زشت می شود و انسان را آزار می دهد

 3. شما قلب را به چه چیز هایی تشبیه می کنید ؟

آسمان ، دریا ، کهکشان و...

 4. آدم های بد چگونه می توانند وارد قلب ما شوند؟

اگر به انسانهای خوبی تبدیل بشوند و دست از بدی ها بر دارند می توانند وارد قلب ما بشوند .

.......................................................................................................................................

 درس 6

1. چرا گیتی به چشم کبوتر بچّه تاریک شد؟

چون او کوچک و بی تجربه بود و آن مسیر کوتاه،برایش طولانی و خسته کننده شده بود.

 2. به نظر شما کبوتر بچّه ممکن است چه پاسخی به پند مادر داده باشد؟

پذیرفتن نصیحت مادر و عمل کردن به آن.

 3. پیام اصلی درس چیست؟

آموختن راه و روش زندگی و تجربه کسب کردن.

 4. کدام بخش از تجربیات مادر کبوتر دردناک بود؟

آنجا که گفت (...پنجه ها از در و دیوار به من سنگ می زدند، وسرم خونین شد...)

.......................................................................................................................................

 درس 7

1. چرا می گویند: (وقت از طلا گران بهاتر است)؟

زیرا با صرف وقت می توان طلا به دست آورد،ولی دقایق تلف شده را با طلا نمی توان خرید.

 2. منظور از (عمرحقیقی را شناسنامه ما تعیین نمی کند) چیست؟

زیستن و زندگی زیبا، فقط همان فرصت هایی است که با رفتارهایی زیبا و کارهای بزرگ می گذرد.بقّیه روزها وسال های ما جزء عمر واقعی ما محسوب نمی شوند.

 3. پیام اصلی این درس چیست؟

ما باید از وقت خود بهترین استفاده را ببریم و نگذاریم وقتمان تلف شود.

........................................................................................................................................

 درس 8

1. چرادانش آموزان ازنصیحت کردن امام خودداری کردند؟

زیرا امام بزرگواروازهمه گناهان دوربودواوبت شکن بودندوبه مدت چهل سال نمازهای شبشان ترک نشد.

 2. چگونه می توانبرای اسلام وجمهوری اسلامی وکشور مفید بود؟

به وظایف اسلامی که انسان رامی سازدعمل کنیدواخلاق خود رانیکوکنیدواطاعت وخدمت پدران ومادرانتانراغنیمت شماریدوانهاراازخود راضی کنید و به معلم هایتان احترام زیادی بگذارید.

 3. درباره ی عبارت (حرم دل او را آرام می کرد و مدرسه اندیشه اش را) توضیح دهید؟

وقتی وارد زیارتگاه می شویم دل ما به خدا نزدیک تر می شود و از امامان سرمشق می گیریم وقتی وارد مدرسه می شویم چون سواد من افزایش پیدامی کند فهم و اندیشه ماهم افزایش میابد.

 4. امام خمینی درپاسخ نامه دانش آموزان چه نوشتند؟

فرزندان عزیزم نامه ی محبت امیز شما را قرائت کردم.کاش شماعزیزان مرانصیحت میکردیدکه محتاج آنم. امیداست بانشاط وخرمی درس هایتان راخوب بخوانید.

........................................................................................................................................

 درس 9

1. معلم برای تشویق نیما چه کرد؟

معلم گفت: آفرین آفرین خیلی خوب بود آقای علی اسفندیاری!

 2. دکترحسابی و دکتر کاظمی آشتیانی چه خصوصیات مشترکی داشتند؟

مطالعه کتاب، منظم بودن، انجام تکالیف دینی، حافظ قرآن بودن.

 3.  به نظر شما چرا دکتر حسابی با (علم بدون عمل) مخالف بود؟

زیرا اگر علم داشته باشیم اما انجام ندهیم و عمل نکنیم در زندگی به درد ما نمی خورد.

........................................................................................................................................

 درس 10

1. عهد پیمان شهید رجایی با شاگردانش چه بود؟

من دیر نمی‏آیم شما هم دیر نیایید. من غیبت نمی‏کنم شما هم غیبت نکنید. من به شما دروغ نمی‏گویم شما هم به من دروغ نگویید. من به هر قولی که به شما بدهم وفا می‏کنم شما هم به هر قولی که به من می‏دهید وفا کنید.

 2. چرا مصطفی در هنگام کمک به پیرمرد کمی مکث کرد؟

چون شیطان می‏خواست با گفتن خودت بیشتر به این پول احتیاج داری او را فریب دهد و این باعث شد او کمی مکث کند.

 3. به کاری که مصطفی کرد(ایثار)می‏گویند. نمونه ای دیگر از ایثار را ذکر کنید.

وقتی در مدرسه یکی از دوستانمان تغذیه خود را جا گذاشته و گرسنه است تغذیه خود را به دوستمان بدهیم این هم یک نوع ایثار است. جنگ رزمندگان اسلام با دشمن و ...

 4. خاطره عشق به مردم خاطره ای چه کسی می باشد؟

کیومرث صابری فومنی (گل آقا)

........................................................................................................................................

 درس 11

1. معنای (سامان منا اهل البیت) را بیان کنید.

 سلمان جزو خانواده من است. سلمان از اهل بیت است

 2. چگونه زبان فارسی به گسترش تمدن اسلامی کمک کرده؟

یکی از مظاهر خدماتی است که از راه زبان فارسی به اسلام کرده اند ادبا عرفا و سخنوران ایرانی حقایق قرانی را با جمله زیبای شعرو نثر فارسی به نحو احسن آرایش داده اند و حقایق اسلامی و معانی لطیف قرانی را در میان حکایاتی شیرین آورده اند

 3. به نظر شما چگونه می توان به تمدن اسلام و ایران بیشتر خدمت کرد؟

با انجام دادن به وظایف مذهبی و ملی، با به کارگری هوش و لیاقت واستعداد، آشنایی با فرهنگ وتمدن های دیگر و هماهنگ کردن انها با فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی، عشق و ایمان

........................................................................................................................................

 درس 12

1. رفتار پیامبر (ص) باامام حسن(ع) و امام حسین(ع) در دوران کودکی؟

رسول اکرم با فرزندان خود به مهر و عطوفت رفتار میکرد. وقتی به سجده می رفت حسن(ع) و حسین(ع) برگردن و پشتش می نشستند و او چنان درسجده می ماند تا به ارامی پایین بیایند و وقتی از سجده بر می خواست هر دوتا را صورتشون را بوسه ای می زد.

 2. کدام رفتار پیامبر (ص) با دیگران برای شما جالب تر است. چرا؟

یکی از رفتار های خوب پیامبر (ص) اخلاق خوب ان است. اگر اخلاق خوب داشته باشی همه تو را دوست دارن وباعث شایستگی فرد نیز می شود

 3. به نظر شما چرا پیامبر (ص) بد رفتاری با خویش را می بخشید اما نسبت به قانون شکنی گذشت نداشت؟  

زیرا بدرفتاری با خود مسله ای شخصی است ومی توان ازآن گذشت ولی قانون شکنی مسله ای اجتماعی و عمومی است و حق دیگران را ضایع می کند وقابل گذشت است.

 4. خداوند در مورد مهربانی پیامبر (ص) چه می فرماید؟

 به درستی که رسول خدا برای شما اسوه و نمونه ی نیکویی است.

........................................................................................................................................

 درس 13

1. چند ویژگی اخلاقی حضرت امام خمینی(ره)را در دوره ی نوجوانی و جوانی بیان کنید:

 مهربانی ،سادگی ، فروتنی،خوش بیانی ، نظم و دقت وسیمای جذاب از ویژگی های درخشان ایشان بود

 2. چرا در دوره انقلاب،همه ایران یک معلم داشت؟

همه به فرمان امام در کوچه ها و خیابان هاتظاهرات می کردندودرس انقلاب را به بانگ بلند به گوش جهانیان می رساندند آن روزها ملت،یک آموزگار،یک معلمو یک استاد داشت و او کسی جز امام خمینی(ره) نبود

 3. به نظر شماراز محبوبیت بنیان گذارجمهوری اسلامی چیست؟

این که قدرتمند بود و به مال و ثروت اهمیت نمی داد

 4. چرا امام خمینی(ره)به پاریس رفت؟

حکومت عراق به درخواست شاه، اقامت امام خمینی را درآن کشور ممنوع کرد امام خمینی نیز ناگزیربه پاریس رفت و از آن جارهبری نهضت مردم ایران راکه در آنزمان به یک انقلاب بزرگ تبدیل شده بود ، بر عهده گرفت

.......................................................................................................................................

 درس 16

1. چرا آدم اهنی از شاپرک خوشش آمد؟

شاه پرک با همه تماشاگران فرق داشت، سوالاتی که می کرد در برنامه ریزی ادم اهنی نبود، صدایش بسیار شیرین بود، ادم اهنی را تروم عزیز صدا میزد.

 2. چرا ادم اهنی از مرگ شا پرک به سوالات جواب درست نمی داد؟

چون ادم اهنی ناراحت بود که شاه پرک را نجات نداد وبه سوالات شاه پرک جواب درستی نداده بود.

 3. آخرین جمله درس چه پیامی دارد؟

یعنی درخت بلوط به شا پرک اسیب رساند شا پرک با این که میدا نست جانش در خطراست باز هم به درخت بلوط رفت می توانست بگردد شاید درخت بلوط دیگری پیدا می کرد.

 4. وقتی شاپرک برای بار اول رفت برای ادم اهنی چه اتفاقی افتاد؟

وقتی شا پرک رفت ادم اهنی دو سوال اول باهم اشتباه کرد وبه سوال سوم هم جواب غلطی داد.

........................................................................................................................................

 درس 17

1. دانش آموزان چه جمله هایی روی برگه های خود می نوشتند؟

من نمی توانم درست به توپ فوتبال ضربه بزنم، من نمی توانم عددهای بیشتر از سه رقم را تقسیم کنم، من نمی توانم کاری کنم که مرا دوست داشته باشند.

 چرا دونا از دانش آموزان خواسته بود که (نمی توانم) های خود را بنویسند؟

چون می خواست با این کار تمام نمی توانم ها را ازبین ببرد وآن ها را درون خاک بگذارد و به همه بگوید که ما می توانیم.

 3. منظور بازرس از جمله ی (فهمیدم که این شاگردان هرگز چنین روزی را فراموش نخواهند کرد) چیست؟

 منظور این است که ما همیشه باید به خودمان بگویم من می توانم و به خاطر همین است که بچه ها این روز را فراموش نمی کنند.

 4. چرا آقای (دونا) از بچه ها خواست که نمی توان های خود را داخل خاک بگذارند؟

چون می خواست به بچه ها بفهماند که همیشه بگویند (من می توانم) و برای همین مراسم تدفین نمی توانم را برگذار کردند.

0
درس 1

پاسخ سوال 1: در اینجا منظور از «خانه خوب خداست» مسجد است.


پاسخ سوال 2: «نور» نام خداست و روشنی نشان اوست. منظور این است که وجود خدا سراسر

نور است و از تاریکی در وجود او هیچ خبری نیست.


پاسخ سوال 3: بهترین راه شناخت خداوند، شناختن او از طریق موجودات است. موجودات، زیبایی، پیچیدگی، مهربانی و خشم و ... نشانه خداوند است؛ زیرا هر موجودی در اصل نمود و نمایشگری از وجود خداوند است.

درس 2

1. دربیت آخرشعر (صورتگرماهر) به کدام نام های خداوند اشاره شده؟

مصور- صورتگر ماهر بی تقلید

2. چه شگفتی های دیگری اززندگی مورچه می دانید؟

مورچه هاتقسیم کاردارند.آن هایی که جوان ترهستند ازتخم هاپرستاری میکنند-بعضی ها نگهبان وبعضی ها کارگرهستند. بین مورچه ها برخی کشاورز و برخی برده و برخی دامدار و برخی گوشت خوارند. همچنین صدای مورچه جز صدا های بلند است.

3. چراخداونددرقرآن کریم انسان رابه اندیشیدن درشگفتی های خلقت دعوت می کند؟

چون شگفتی های آفرینش نشانه ای ازقدرت خدا است.بااندیشیدن دراین شگفتی ها به چیزهای زیادی پی می بریم ومی فهمیم که جهان براساس نظم وقاعده خاصی آفریده شده است.

 ............................................................................................................

 درس 3

1. برترین و گرامی ترین ارمغان (ایران) به دیگر سرزمین ها چست؟

اندیشه و طرز تفکر آنها،خرد و فرهنگ،تاریخ کهن

2. دو تن از دلیران نامدار ایرانی را نام ببربد که برای سربلندی ایران کوشیده اند.

1-امیر کبیر که برای استقلال کشور تلاش فراوانی کرد.

2-شهید مهدی باکری، شهید همت، شهید بابادی که جان خود را فدا کردند تا سرزمینشان به دست نا اهلان نرسد.

3-آرش کمانگیر که جان خود را در تیر گذاشت و تیر را پرتاب کرد.

3. به نظر شما چگونه می توان از فرهنگ و ادب فرسی پاسداری کرد؟

1-با حفظ ارزش های فرهنگی و انتقال آن به نسل های آینده

2-اجرای عملی فرهعنگ و ادب فارسی

3-آموزش، یاددهی و یادگیری

 ............................................................................................................

 درس 4

1. علت اصلی بحران های زندگی چیست؟

زندگی به یادگیری اصول وروش های ومهارت های نیازداردکه این محارت هابه کمک اطرافیان وبزرگترها کامل می شود. واگرانسان دریادگیری امور تلاش نکندزندگی بحرانی خواهدشد.

2. چرازندگی به یک سفرتشبیه شده است؟

زیرامانندیک سفرمی گذرد. گاهی این سفرکوتاه مدت و گاهی بلندمدت است اما همیشگی نیست.

3. برای حل مشکل کم رویی یاگستاخی چه باید کرد؟

حل مشکل کم رویی این است که ارتباط موثری بادیگران داشته باشیم.برای حل مشکل گستاخی میتوان گفت که فرد چیرگی بر اساس هیجانات و مهار احساسات گوناگون مانند خشم و ترس را داشته باشد.

4. منظورازاین سخن   چیست؟

جوانان چون هیچ تجربه ای ندارند نمی توانند از کارهای خود بر بیایند ولی پیران می دانند که باید چه کارکنند اما نمی توانند از پسش بر بیایند.

 ............................................................................................................

درس 5

1.شاعربرای سعادت وخوشبختی چه کارهایی می کند؟

1-سحرخیزباشد.   

2-بامادرش مهربانی کندودرخدمتش باشد.

3-با ادب وتمیز باشد.

4-حرفهای پدر را گوش کند.

2. این جمله باکدام قسمت شعر تناسب دارد؟

زنهار مگو سخن به جز راست/هرچند تو را در آن ضررها ست

3. برای پر بار کردن روز های زندگی چه بایدکرد؟

باید اندیشید و هر روز کار مفیدی انجام داد چون روزی که درآن کار انجام نگرفته است جز عمر آدمی حساب نمی شود.

4. به نظر شما چه کارهای دیگری باعث سعادت و خوشبختی انسان می شود؟

توکل به خدا، نظم و برنامه ریزی در کارها، تلاش مستمر در زندگی، آرامش و .....

 ............................................................................................................

درس 6

1. سه درس که بهلول به جنید آموخت، چه بود؟

درخوردن اصل آن است که لقمه ی حلال باید و اگر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد وسبب تاریکی دل شود.

در سخن گفتن نیز باید اوّل، دل، پاک باشد و نیّت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدا باشد وگرنه سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد و

در آداب خواب، اصل این است که دردل تو بغض و کینه و حسد مسلمانان نباشد ودر ذکر حق باشی تا به خواب روی.

2. درزندگی امروزی، چه آسیب هایی انسان را تهدید می کند؟

استفاده از فناوری های پیشرفته هرچه که ما را کمک می کند، امّا اگراز آن ها درست استفاده نشود همان قدر که کمک می کند ما را تهدید هم می کند. استفاده ی نا به جا و نسنجیده از امکاناتی که فراهم آمده است. شکستن شکوه و حرمت انسانی و کم رنگ شدن آداب و اخلاق، رهاورد تمدّن ماشینی و علم زده ی غرب است.

3. به نظرشما بهترین زمان سخن گفتن و بهترین زمان سکوت و خاموشی، چه هنگامی است؟

زمانی که از شخص سؤالی پرسیده می شود جواب دهد و هنگامی که دیگران شخن می گویند وازاوسؤال نشده است

4. چرا حریم قانون، دین وهنجاری های اخلاقی ، فرهنگ و آداب جوانمردی را رعایت کنیم ؟ چون رعایت آن به نفع ماست و وظیفه ی هر شهروند را رعایت آن هاست . گذشته از آن اگر ما رعایت نکنیم ممکن است به آتش همان بی حرمتی خود، بسوزیم.

 ............................................................................................................

درس 7

1. از نظر پیر خارکش،عزّت و آزادگی چیست؟

قانع بودن و محتاج دیگران نبودن ، خوارنشدن در مقابل دیگران.

2. باتوجه به شعر شخصیت پیر و جوان را باهم مقایسه کنید.

جوان مغرور و پرادعا، پیر فروتن و بی ادعا. جوان زیاده خواه ولی پیر قانع. جوان ارزش و سعادت را در ثروت و قدرت می دید امّا پیر ارزش ها را در قانع بودن و بی نیازی نسبت به دیگران می دید.

3. چگونه می توان به عزّت آزادگی رسید؟

باید ابتدا فکر خود را تغییر داد. رندگی انسان ها در گرو فکر آنهاست یعنی ما آنچنان که فکر می کنیم زندگی می کنیم.

4. شعر این درس به چه شیوه ای خوانده می شود؟ به شیوه ی داستانی. به طوری که شنونده به شنیدن ادامه ی آن مشتاق باشد.

 ............................................................................................................

درس 8

1. سوالات قائم مقام فراهانی برای آزمایش فرزندانش چه بود؟

این شعر از کیست؟ ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد/دل رمیده ی ما را انس و مونس شد

کاشف الکل که بود؟

2. ویژگی های مشترک امیرکبیر و قائم مقام فراهانی چیست؟

هر دو به مقام صدر اعظمی رسیدند.

آنها باهوش و ذکاوت بودند و با تلاش و کوشش خود به دانش و مقام بالایی دست پیدا کردند.

آنها توانستند با جهل موجود در جامعه مبارزه کنند.

3. خدمات قائم مقام فراهانی و امیرکبیر به ایران چه بود؟

قائم مقام قراردادهای مهم و ارزشمندی برای ایران بست.

امیرکبیر برای اولین بار مدارسی به نام دارالفنون که شبیه به مدارس حال بود تأسیس کرد. گروهی از دانشجویان را برای تحصیل به خارج از کشور اعزام کرد و جلوی ریخت و پاش درباریان را گرفت.

4. اگر به جای امیر کبیر بودید چه می کردید؟

به جای فرستادن اندک دانشجویان به خارج، دانشگاهی در ایران تأسیس کرده و استادان فرهیخته را به آن می آوردم تا دانشجویان بیشتری به تحصیل بپردازند.

 ............................................................................................................

 درس 9

1. سید جمال الدین اسد آبادی در چه زمینه هایی استعداد داشت؟

1-زبان آموزی   2-سخنوری   3-بحث با دیگران   4-تاثیر گذاری سخنش

2. چه رابطه ای بین شعر حافظ ونقاشی کمال الدین بود؟

شاه اسماعیل در آستانه شکست ومرگ بود وکمال الدین عکس پرنده ای را کشید که در حال اوج گرفتن است ودو بیت حافظ را خواند ومنظورش این بود که این دنیای پست ارزش ماندن ندارد. و تو که مانند پرنده آزاد و رهایی هستی باید به فکر رهایی از بند و اسارت دنیا باشی. زیرا مرگ تو را به عالمی می برد که در آن آزاد و آسوده خواهی بود

3. چرا روحانیت و چهره های علمی-فرهنگی تاثیر بیشتری در جامعه دارند؟

آن ها به دلیل مطالعه وشناختی که از محیط جامعه و نیازهای آن دارند می دانند که در هر شرایطی جامعه به چه چیزی نیاز دارد.

4. در جنگ چالدران چه کسی با شاه اسماعیل و سربازانش بود؟ چه کسی زخمی شد؟

1-کمال الدین بهزاد همراه آنها بود.   2-یکی از سربازان زخمی شد.

 ............................................................................................................

 درس 10

1. در متن درس سرزمین ایران با چه ویژگی هایی توصیف شده است؟

سرزمین بزرگ و عزیز و شکوهمند سرزمینی خون دل خورده سرزمین ستم دیده سرزمین عزتمند و استوار سرزمین آسمانی لحظات تلخ و شیرین و ...

2. درباره ارتباط حدیث (حب الوطن من الایمان) با محتوای درس توضیح دهید؟

حدیث دوست داشتن وطن را ازایمان می داند و درس نیز عشق به میهن وعلاقه به آن را جزء عقیده و باور انسان می داند.

3. به نظر شما برای عزت و سربلندی ایران اسلامی در عرصه جهان چه باید کرد؟

باید عاقل بود و عاقلانه اندیشید به نیروهای داخلی اعتماد کرد از منابع داخلی برای ساختن کشور استقاده کرد.

4. چه کنیم تا ناممان درتاریخ سرزمین عزیزمان جاودان بماند؟بیندیشیم بنگریم و خدمتی درحد وطن به هم وطنان عزیزمان کنیم.

 ............................................................................................................

 درس 11

1. در بیت اول به کدام صفات حضرت علی (ع) اشاره دارد؟

اخلاص - دور از فریبکاری

2. کدام بیت با مفهوم عبارت (الاعمال بالنیات) مناسبت دارد؟

بیت7

3. مولوی در بیت نهم برچه نکته ای تاکید دارد؟

کار را برای خدا انجام دادن نه برای خلق خدا

 ............................................................................................................

 درس 12

1. سه ویژگی انقلاب اسلامی را بیان کنید؟

1.خدامحوری و دین باوری 2.رهبری برپایه اصل ولایت فقیه 3.وحدت ویکپارچگی مردم

2. مقصوداز عبارت انقلاب اسلامی تولدی دیگر چیست؟

پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از بنیادهای فکری، فرهنگی ومعیارهای ارزشی واخلاقی دگرگون شد.

3. به نظر شما چرا آثار فرهنگی، آیین احوال وافکار جامعه است؟

زیرا زبان هر دوره ای پایه ی باورها ارزش های دینی واخلاقی وبه طورکلی بربنیاد فرهنگ حاکم برآن زمان سامان می یابد.

 ............................................................................................................

 درس 13

1. درمتن درس به نامه کدام حماسه سازان واقعه کربلاشده است؟

امام حسین {ع}

2. چراحضرت عباس {ع} یکی از اسوه های جوانمردی در واقعه کربلا شمرده میشوند؟

چون ایشان با آن سن کم توانستن در برابر دشمن بایستند و در این راه شهید شوند

3. به نظر شما چگونه میتوان یاد شهدای واقعه کربلا را زنده نگه داشت؟

بازنده نگه نگه داشتنه یاده آن هاوادامه راهی که آن ها برای آن شهید شدند

 ............................................................................................................

 درس 16

1. دربند اول شعر پرنده آزادی تشبیه ها را بیابید.

محمد در آغوش پدرش چونان پرنده ای بیمناک آشیان دارد.

2. منظور شاعر از کودکان سنگ چیست؟

کودکان سنگ به دست فلسطینی ها که برای دفاع از خود و کشورشان هیچ اسلحه ای به جز سنگ ندارند.

3. نوجوانان فلسطینی برای آزادی سرزمین خود، چه کارهایی می کنند؟با تمام توانشان ایستادگی می کنندودرراهشان استوار هستند.

 ............................................................................................................

 درس 17

1. شکسپیر، روزگار را به چه چیزی تشبیه کرده است؟

به دریایی که کشتی زندگانی ما بر روی آن به سوی ساحل مقصود میرود.

2. این بیت حافظ باکدام قسمت درس، ارتباط دارد؟

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند/جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

برعکس اگر عقل و متانت را شعار خود کنند و پیران سالخورده را که عمر دراز تر و تجربه بیشتر دارند در این راه پر خوف و خطر راهبر خود قرار دهند زندگی را به راحت و آسایش خواهند گذرانید و ایام پیری بتوانند برای دیگران کارهای مفیدی انجام دهند.

3. به نظر، شما راه رسیدن به خوشبختی چیست؟

1- داشتن هدف 2- برنامه ریزی 3- استفاده از تجربه ی دیگران 4- تفکر در احوال گذشتگان 5- انتخاب آگاهانه 6- تلاش برای رسیدن به هدف 7- امید جهت رسیدن به هدف

4. درعبارت (این دریای بزرگ، همیشه در جزر و مد است) چیست؟

مشکلات و سختی های زندگی پستی ها و بلندی های زندگی، حوادث تلخ و شیرین زندگی است.

0
بهترین سر آغاز

1. ای خدایی که نام تو بهترین نام برای شروع کارهاست. بدون نام تو کتاب را نمی گشایم.

2. ای خدایی که همدم جانم است. جز نام تو بر زبانم نیست.

3. ای خدایی که گشاینده ی مشکلات تمام موجودات هستی. نام تو کلیدی هست که تمام کارهای فروبسته را باز می کند.

4. ای خدایی که آفریننده جهان هستی. و کسی را قدرت آن نیست که در برابر تو قدرت نمایی کند.

5. ای خدایی که قصه ی نگفته (نشان داده نشده) می دانی. و از نامه نانوشته نشده خبر داری.

6. ای خدا به لطف و عنایت خود مرا. به جایی که دوست داری برسان.

7. خدایا مرا از خودخواهی نجات بده. و با نور خودت آشنا کن.

نظامی گنجوی

 .......................................................................................................

 زنگ آفرینش

1. صبح یکی از روز های فصل بهار بود و سال تحصیلی جدید آغاز شده بود.

2. بچه ها در کلاس دور هم جمع شده بودند و خوشحال بودند.

3. بچه ها مشغول صحبت بودند و در کلاس سروصدا و شلوغ بود.

4. هر یکی از بچه ها برگه ای در دست داشتند و قرار بود زنگ انشاء شروع شود.

5. همین که آموزگار وارد کلاس شد و رسید، خندان گفت.

6. برای انشاء موضوع تازه ای داریم. موضوع آرزوی شما در آینده است.

7. شبنم بلند شد و گفت من میخواهم آفتاب شوم(صنعت تشخیص)

8. ذره ذره با آسمان بروم و به ابر تبدیل شوم و دوباره به آب تبدیل شوم.

9. دانه آرام آرام برروی زمین چرخید و غلت خورد و شروع کرد به خواندن انشای کوچکش.

10. در انشایش گفت: به باغی بزرگ تبدیل خواهم شد و همیشه سرسبز وسبز رنگ خواهم ماند.

11. غنچه گفت اگر چه دل تنگم، مانند لبخند باز خواهم شد. 

12. با باد ملایم بهار و بلبل و باغ، شروع به زار و نیاز کردن می کنم.

13. جوجه گنجشک گفت می خواهم از سنگ بچه ها آزاد شوم.

14. روی هر شاخه بنشینم و جیک جیک کنم و از منظره ی آسمان لذت ببرم.

15. جوجه ی کوچک پرستو گفت کاش بتوانم با باد همراه شوم.

16. تا آسمان های دور کوچ کنم و باز پیامبر خبر آمدن بهار شوم.

17. جوجه های کبوتران گفتند ای کاش می توانستیم در کنار هم باشیم. 

18. توی گلدسته های یک گنبد، همه وقت زیارت کننده ی حرم باشیم. 

19. زنگ تفریح را که زنجره زد(نوعی حشره)، دوباره در کلاس سروصدا و شلوغ شد.

20. همه ی بچه ها به طرفی رفتند و معلم دوباره تنها شد.

21. معلم زیر لب می گفت چه آرزو های قشنگی دارید!

22. ای کاش روزی به آرزوی خود برسید. این آرزوی من است.

قیصر امین پور

 .......................................................................................................

 راز شکوفایی

1. تلاش کن راز دلت را پیش کسی باز گو نکنی آگاه باش که سفره دلت را پیش کسی باز نکنی.

2. اگر راز هایت را دردلت نگه داری زودتر به هدف وآرزوی خود خواهی رسید.

3. وقتی دانه را در دل خاک پنهان کنیم رشد می کند وباعث باغ و بوستان و سرسبزی می شود.

4. پیامبر فرمود: هرکس سرّ دلش را نگه دارد زودتر به هدف و آرزوی خود نزدیک می شود.

  .......................................................................................................

 درس چهارم

1. هوا گرم می شود و آسمان روشن می شود و زندگی دوباره آغاز می شود آسمان لبخند می زند و زندگی دوباره جریان پیدا می کند

2. سرما و تمام آنچه موجب دلسردی می شد و افسردگی می آورد از بین رفت

3. با وزش باد بهاری که همیشه زندگی را به همرا دارد جوانه ای متولد شد

4. شکوفه ها در روی شاخه ی درخت باز شدند و در کتاب طبیعت بهار آغاز شد

5. تو هم همگام با رسیدن بهار ویژگی های تازه ای مانند سر سبزی و طراوت و شادابی پیدا کن

6. هم نوا با پدیده های طبیعت تو هم تازگی را در خودت ایجاد کن و مانند یک چشمه در زندگی خود پر تلاش باش و مانند شاخه گلی زیبا جوان بزن و شکوفا باش

7. زندگی به تو روی خوش نشان داده است و بهترین زمان برای شکفته شدنت است

8. در این موقعیت بهترین کاری که می توانی انجام دهی گفتگو با خداست.

  .......................................................................................................

 علم زندگانی

1. روزی بچه کبوتری با جسارت و علاقه و اشتیاق به پرواز، بال و پر خود را باز کرد.

2. ازروی شاخه ی کوچکی به شاخه ی کوچک دیگر پرید و از روی پشت بامی گذشت و کنار جوی آب نشست.

3. این راه کوتاه برایش بسیار طولانی بنظر می رسید و دنیا جلوی چشمانش تیر و تار شد.

4. از ترس و وحشت بر جای خود خشک شد و از شدت خستگی توان ادامه نداشت و در راه ماند.

5. خسته شد و از ناتوانی فریاد زد. مادرش از روی شاخه ای که بر روی آن نشسته بود گفت:

6. پرواز برای تو هم بسیار زود و هم بسیار سخت و دشوار است. کسی از تازه کاران توقع کار زیاد ندارد.

7. هنوز وقت پریدن تو در کوچه و پشت بام نیست. تو باید فعلا بخوابی و استراحت کنی.

8. تو هنوز باید علم و دانش کسب کنی و راه رسم زندگی کردن را باید یاد بگیری.

9. در ابتدای هر کار باید روش آن را یاد بگیری، ابتدا باید بتوانی پا های خود را محکم بر روی زمین بگذاری، سپس فکر مستقل شدن و روی پای خود ایستادن باشی.

10. تو مانند گنج هستی و به مراقبت احتیاج داری و من مانند نگهبان و محافظ تو هستم. من باید رنج بکشم تا تو آسوده باشی.

11. من در دام های زیادی گرفتار شده ام و بارها کودکان بال و پرم را شکستند.

12. گاهی از در و گاهی از دیوار به من سنگ زدند، گاهی پنجه ها و گاهی سرم خونین شد.

13. حتی یک لحظه آسایش نداشته ام، گاهی از گربه و گاهی از پرنده شکاری ترسیدم.

14. حمله بلا های آسمانی به من درس زندگی آموخت.

15. شاخه بی ریشه، جوان و قوی نمی شود، مگر اینکه تو به پند و نصیحت من گوش داده و سعی و تلاش هم کنی.

  .......................................................................................................

 گل و گل

1. یک شب در مجلسی شنیدم که پیرمرد کفش دوزی با پیرزنی حرف می زد و گفت: روزی در حمام گل خوشبویی از یارم به دستم رسید.

2. آن گِل را گرفتم و با آن خمیری درست کردم که مانند ابریشم نرم بود. آن گِل خیلی خوش بو بود پرسیدم تومشکی یا عبیری، که بوی تو مرا مست کرده است.

3. من گِل های زیادی دیده ام ولی گِلی مانند تو ندیدم و از عطر تو تعجب می کنم وقتی گِل این حرف مرا شنید گفت: من گِل ناچیز و بی مقداری بودم ولی مدتی هم نشین گُل شدم.

4. گُل خودش را زیر پای من گسترد و به من افتخار هم نشینی با خودش را داد. وقتی بخشی از عمرم را با گل به عمرم بردم، صفات خوب و عطر هم نشینم در من اثر کرد و من خوشبو شدم و گرنه من همان خاکی هستم که بودم و تغییری نکردم.

  .......................................................................................................

 شعر رستگاری

1. قطعا علم و دین تو را نجات می دهد و تو باید راه رستگاری را جستجو کنی

2. اگر می خواهی که از تمام بدی ها نجات یابی و گرفتار بلا و آسیب نشوی؟

3. در هر دوجهان از بدی ها نجات یابی و نزد خدا نیکوکار باشی؟

4. راه سعادت را در کلام پیامبر جستجو کن و دل وجانت را از آلودگی ها با کلام پیامبر پاک ساز

5. اگر انتظار داری که به بهشت بروی به سخنان و گفتار پیامبر و جانشین او عمل کن. پیرو راه آنان باش

6. من این گونه دوستدار پیامبر به دنیا آمدم و به همین صورت زندگی ام را می گذرانم. بدان که من خاک پای علی هستم

  .......................................................................................................

 نیایش

1. خدایا تو را به انسان های صالح و نیکوکار قسم می دهم که کردار و عاقبت بد مرا خوب و نیکو کن.

2. ما را از پیشگاه خود محروم نکن. (لطف خود را از ما دریغ نکن.) ما مانند گنجشکانی هستیم که به این سرزمین پناه آورده ایم. ما را از درگاه خودت بیرون مکن.

3. به من توانایی و بیانی بده که بتوانیم اسرار وجودی تو را بازگوکنم. روحی بده که خواستار دیدار تو باشد و تاب و تحمل درک تو را داشته باشد.

4. بی خبری و ناآگاهی مانند آتش است دل مرا در این آتش نسوزان. (نگذار دچار غفلت شوم وتو را نشناسم.) جان مرا با نور حقیقت روشن کن.

5. اکنون سزاوار است که دستم را بگیری کمکم کنی، اگر دستم رانگیری و حمایتم نکنی، نابود می شوم.

6. مرا از کسانی قرار بده که به تو نزدیک هستند (ازخود و افراد صالح ونیکوکاری که به تو نزدیک هستند وتو را اطاعت می کنند، دورم نکن) مرا هدایت کن زیرا گمراه شده ام و راه راست را نمی شناسم.

7. من هر رازی را که می خوانم،و هر چیزی را که می دانم، وجود تو را درک می کنم. (تورا در گفته ها و دانسته هایم می بینم و وجودت را درک می کنم.)

0
به نام خدایی که جان آفرید

1. به نام خداوندی که روح و جان انسان را خلق کرد و درزبان حرف زدن را بوجود آورد

2. خداوندی که بخشنده و یاور و مهربانی که بخشنده اشتباه و پذیرنده عذر می باشد

3. همه اشیا و افراد از فرزندان آدم ومورچه و مرغ و مگس مطیع دستورش هستند

4. تاج خوشبختی را برسر فردی می گذارد (یکی را مقام ومنزلت می بخشد) و یکی را ازتخت به زمین می زند (به هرکسی هرچه بخواهد می دهد)

5. آتش را برحضرت ابراهیم تبدیل به گلستان می کند گروهی را درآب نیل به آتش جهنم می برد (اشاره به داستان حضرت ابراهیم و حضرت موسی دارد) (آرایه تلمیح)

6. در درگاه مهربانی و بزرگواری خداوند بزرگان هم سر تعظیم فرود آورده اند

7. همه مردم جهان بر پروردگاریش اتفاق نظر دارند اما از شناخت ذات و حقیقت خداوند عاجز ماندند

8. انسان آن روی شکوه و عظمت او را ندید چشم هم نهایت زیباییش را پیدا نکرد

9. اگر در دل آیینه مانند خود تفکر کنی کم کم پاکی دا بدست می آید

10. ای سعدی غیرممکن است که راه پاک دلی غیر از پیروی از حضرت مصطفی (ص) باشد

 .......................................................................................................

 پیش از این ها

1. قبل از این تصور می کردم که خدا خانه ای در بین ابرها دارد

2. خانه ای مانند کاخ پادشاه داستان ها که خشت دیوارش از الماس و طلا است

3. ستون و پایه های برج آن از چیزهای با ارزش مثل عاج و شیشه است و با تکبر بر روی تختی نشسته است

4. ماه نوری کوچک از تاج او می باشد و هرستاره پولکی از تاج اوست

5. رعد وبرق شب، صدای خنده اوست سیل و طوفان فریاد پرخروش اوست

6. هیچ فردی از مکان او خبر ندارد و هیچ فردی نمی تواند به پیش او برود

7. آن خدایی که می شناسم نامهربان و خشمگین بود خانه اش هم دور از زمین و در آسمان بود

8. او وجود داشت اما او را درمیان خود احساس نمی کردیم با محبت و ساده و قشنگ نبود

9. دوستی و محبت در او وجود نداشت برای او محبت و مهربانی بیگانه بود

10. هرچه از خودم از زمین و آسمان و از ابرها درباره خدا سوال می کردم

11. سریع می گفتند: این، مخصوص خدا می باشد سوال و پرس و جو از کار خدا اشتباه است

12. قصد و نیت من از خواندن نماز ودعا، به خاطر ترس و وحشت از خشم و عذاب خدا بود

13. قبل از این ها خاطر من ناراحت بود در ذهن من این وضعیت از خدا وجود داشت (تصویری خوب از خدا نداشتم)

14. تا وقتی که یک شب همراه پدر به نیت یک سفر حرکت کردم

15. دربین راه، داخل یک روستا خانه ای تمیز وآشنا دیدم

16. سریع از پدر سوال کردم اینجا چه جایی است؟ جواب داد: اینجا همان خانه خوب خدا می باشد

17. گفت: دراینجا می توان اندکی ماند در کناری تنهایی، یک نماز ساده ای هم خواند

18. با وضو گرفتن دست و صورت را صفا داد با خودش زمزمه ای تازه انجام داد

19. به او گفتم: پس خانه آن خدای عصبانی اینجاست؟ اینجا درزمین است؟

20. گفت: بله خانه او بدون نفاق و پاک است فرش های آن از گلیم و حصیر می باشد

21. با محبت و ساده و بی دشمنی است مانند نوری در دل آیینه زلال و صاف است

22. عصبانیت و دشمنی از عادت او نمی باشد نام خداوند نور و نشانه های او روشنی است

23. تازه متوجه شدم خدای من این خدا می باشد این خدای با محبت وآشنا می باشد

24. او دوستی است که از خود من هم به من نزدیک تر است از رگ گردن هم به من نزدیک تر است

25. از این به بعد می توانم با این خدا دوست باشم یک دوست پاک و صاف و صمیمی

.......................................................................................................

 صورتگر ماهر

1. به راستی کسی نمی داند که در فصل بهار این همه زیبایی و دلربایی چگونه و از کجا به وجود     می آید؟

2. وقتی که از خاک سرد و بی روح و غمناک و تاریک در فصل بهار این همه گل های خوب و زیبا و دلربا بیرون می آید، عقل انسان سرگشته و متعجب می شود

3. چگونه است که نمی پرسی این همه شکل ها و تصاویر زیبا از کجا و چگونه به وجود می آیند و چرا در جست و جوی آن نیستی که این شکل های زیبا چگونه پدید می آیند؟

4. رعد و برق آسمان از شوق و اشتیاق چه چیزی چنین مستانه می خندد و ابرهای آسمان به خاطر دوری و هجران چه کسی چنین گریه می کنند؟

5. آن نقاش چیره دست کیست که بدون اینکه از کسی تقلید و الگو برداری کند صورتهای زیبا و بی نقص در این دنیای بیکران به وجود می آورد. (خالق دنیا و موجودات گوناگون آن کیست)

 .......................................................................................................

 راه نیکبختی

1. از آن جا که من خواهان خوشبختی و سعادت تو هستم به آنچه می گویم گوش فرا ده و آن را به یاد بسپار

2. از خواب سحر گاهی دوری کن و در تمام عمر خود سحرخیز باش و زود از خواب برخیز

3. با تمام وجود به مادرت خدمت کن و با او با خوشی و مهربانی رفتار کن

4. به سخنان پدرت گوش فرا بده و مؤدبانه با او رفتار کن

5. هنگامی که پدرو مادر از تو راضی باشند در آن صورت خداوند هم از تو راضی و خشنود خواهد بود

6. اگر مؤدب و تمیز باشی در آن صورت نزد همگان گرامی و مورد احترام خواهی بود

7. تلاش کن تا هر چه معلم به تو می گوید با سرعت و به خوبی یاد بگیری

8. مبادا سخن دروغی بگویی همیشه راستگو باش حتی اگر موجب ضرر و زیان تو باشد

9. هر شب هنگام خواب و زمانی که لباس خواب به تن می پوشی در مورد آنچه به تو گفتم تفکر کن

10. فکر کن که در آن روز چه مطلب آموزنده ای آموخته ای و چه چیزی به دانش تو افزوده شده است و از اعمال خود چه نتیجه و بهره ای برده ای.

11. روزی که در آن کار مفیدی انجام نداده ای جز عمر خود به حساب نیاور

.......................................................................................................

 آزادگی ؛ ص 93

1. : شخص پیری لباس پشمی خشنی پوشیده بود و کوله باری از خار را با خود حمل می کرد .

2. آن پیرمرد باهر قدمی که برمی داشت خدا را شکر می کرد

3. ای خدایی که این روزگار و آسمان را برافراشته ای و ای کسی که آرامش دهنده ی دلهای غمگین هستی

4. وقتی که ازسر تا پای خودرا نگاه می کنم می بینم که همه نوع بزرگواری در حقم کرده ای

5. خوش بختی و سعادت را در مقابل چشمان من قرار داده ای و ارجمندی و بزرگی را مانند تاج بر سر من نهادی

6 من در حدی نیستم که بتوانم از عهده ی شکرگزاری و سپاس های تو برآیم

7. نوجوانی در حالی که اسب غرور را می راند به پیر نزدیک شد

8. جوان ستایش پیرمرد را شنید و به او گفت : ای پیر کودن خاموش شو

9. تو خار بر پشت نهاده ای و به سختی راه می روی ! بخت و اقبال و عزتت کدام است ؟

10. تو عمرت رادرخارکشی به سربرده ی و هنوز تفاوت خواری و سربلندی را نمی دانی ( زندگی را تلف کرده ای و بیهوده گذرانده ای)

11. پیر گفت چه سربلندی ازاین بهتر که محتاج به کسی چون تو نیستم

12. که ای فلانی به من صبحانه یا شام بده و یا نان و آبی که بخورم

13. خدا را شکر می گویم که مرا خوار و ذلیل نساخت و به شخصی پستی چون تو گرفتار نکرد

14. با وجود فقر و نداری خداوند به من آزادی و آزادگی بخشید (آزادی: در گذشته به معنی: شکرگزاری و آسودگی)

.......................................................................................................

 ص 64؛ دو بیت: در این دنیا خوشحالی و شادمانی من ناشی از همان خدایی است که دنیایی با این همه زیبایی و خوشی خلق کرده است و عاشق سراسر گیتی هستم چرا که همه ی دنیا مخلوق خداوند است.

بیت دو: با عشق و علاقه و شیرینی زهر را می نوشم (هر سختی و رنجی را می پذیرم) زیرا معشوق زیبا روی من آن را تعارف می کند و هر دردی که از جانب معشوق باشد با دل و جان و با میل و رغبت تحمل می کنم و می پذیرم زیرا درمان همه ی دردها همین معشوق زیبا روی من است.

 ص 67 : ستاره ای: ستاره ای در آسمان هستی پدیدار شد و در این دنیا ارجمند گردید و برای دل های پریشان یار و همدم شد . رسول اکرم (ص) به عنوان برگزیده ترین انسان پا به هستی نهاد. (این بیت در مورد رسول اکرم (ص) است.)

 ص 71؛ دوبیت: ای هد هد: ای باد صبا تو را به عنوان پیک به سرزمین سبا (به عنوان پیک حضرت سلیمان) می فرستم ببین که چه قدر و ارزشی به تو داده ام و تو را به کجا می فرستم (باد صبا نماد پیغام رسانی بین عاشق و معشوق است)

بیت دو. پرنده ای چون تو (انسان) حیف است که در این ماتمکده ی خاکی (زمین / دنیا) باشد بنابراین تو را به سمت سرمنشأ عشق و وفاداری می فرستم (جایگاه خاکی را به سوی جایگاه ابدی و معنوی ترک کن)

0

1.  در شرطی سازی کلاسیک رفتار پاسخ گر داریم اما در شرطی سازی کنش گر رفتار کنش گر داریم.

2. به علت وجود رفتار پاسخ گر در شرطی سازی کلاسیک، آزمودنی نسبت به محرک شرطی می شود و پاسخ می دهد، اما در شرطی سازی کنش گر به خاطر وجود رفتار کنش گر آزمودنی خود به خود اقدام به انجام دادن رفتاری می کند و به وسیله رفتارهای ما کنترل می شود.

3. یکی از مهم ترین تفاوت ها این است که در شرطی سازی کلاسیک آزمودنی منفعل است به خلاف شرطی سازی کنش گر که آزمودنی در این صورت فعّال است.

4. در شرطی سازی کلاسیک فقط رفتارهای ساده را می توان به آزمودنی آموزش داد به خلاف شرطی سازی کنش گر که قابلیّت آموزش رفتارهای پیچیده وجود دارد.

5. در شرطی سازی کلاسیک اصلا رفتار جدیدی را یاد نداده ایم زیرا آزمودنی همان رفتارهایی که از روی غریزه انجام میداده را الان هم انجام می دهد ولی در کنش گر شاهد وقوع رفتار جدید هستیم. مثلا متوانیم به آزمودنی پرش های مختلف و یا حرکت از داخل حلقه آتش را آموزش دهیم.

6. یکی از اصول شرطی سازی تقویت است. تقویت در شرطی سازی کلاسیک یعنی همراهی محرک های طبیعی و شرطی اما در شرطی سازی کنش گر، تقویت به تشویق آزمودنی است و در مقابل آن تنبیه است.

0

لغات مهم درس:

از بر می کردم: حفظ می کردم

یک هو: یکدفعه

از کوره در رفت: عصبانی شد

عین خیالم نبود: اهمیت نمی دادم

هفت پادشاه را خواب می بیند: در خواب عمیق است

نرم نرمک: یواش یپاش،  کم کم

بار و بندیل: اسباب سفر

ناشتایی: صبحانه

عازم: کسی که در حال رفتن به جایی است و تصمیم به رفتن گرفته

یک دم: یک لحظه

تک و دو: فعالیت،  برو و بیا

شهر را پر کردم: به همه گفتم

شوفر: راننده

معنی دو بیت: به دریا نگاه می کنم تو را می بینم،  به صحرا نگاه می کنم تو را می بینم

به کوه و دشت و هر جایی نگاه می کنم نشانه ای از قد و قامت بلند تو را می بینم. 

کله می کشید: سرک می کشید،  نگاه می کرد

کاغذ می نویسی: نامه می نویسی

زد تو ذوقم: ناامیدم کرد

بیتوته کردیم: ماندیم

دم دمای: نزدیک

بنا کرد: شروع کرد

قراضه: کهنه

غلات: گندم و جو

عظیم: بزرگ

مناره: گلدسته

خوش نقش و نگار: زیبا

علاف: بیکار

عیال: همسر

سر به فلک کشیده: بسیار بلند

کیف کرد: لذت برد

تصدیق کردن: تایید کردن