امروز جمعه 28 دی 1403
0

این درس نوشته  شاعر معاصر ایرج میرزا است که از نوادگان فتحعلی شاه قاجار بود تحصیلاتش در مدرسه دارلفنون  تبریز صورت گرفت .  ابتدا شاعر درباره  قاجاریه بو اما به زودی از شاعری درباره کناره گرفت. شعر ایرج میرزا ساده و روان و مشتمل بر کلمات و تعبیرات عامیانه است  و مسایل مختلف اجتماعی را با زبانی ساده و شوخی های نیشدار بیان می کند . 

 

 راه نیک بختی  یک ترکیب وصفی است .( راه ) موصوف / ( نیک بختی ) صفت 

متن درس  : یکی از مهارت های اصلی زبان ...... درک پیام متن .

دانش ادبی و زبانی و معنی کلمات متن : گام ( قدم ) / باز خوانی ( باز  قید تکرار  ) به معنی دوباره خوانی / تلفظ ( خواندن  )/مطابقت (هم خانواده اش تطبیق) در کنار هم قرار دادن و مقایسه کردن /  تلفظ ( نحوه خواندن ) / خوانش ( اسم مشتق ) خوان + -ِش  که ( بخوان ) بن فعل مضارع است /

متن درس : بنابر این  خواندن ...... مخاطب آن ا ندرز است .

دانش ادبی و زبانی و معنی متن : درون مایه ( محتوا ) / ( تناسب ) مناسب و هم خانواده متناسب و مناسب است / پیکارانه ( جنگی ) / ستایش ( حمد کردن ) / نیایش ( رازو نیاز کردن باخدا ) / فروتنی و خاکساری ( مترادف ) یعنی تواضع داشتن / محتوی ( درون مایه ) / می خوانیم ( مضارع اخباری) / به گونه ای ( به شکلی ) مخاطب آن اندرز است ( مورد پذیرش است ) / شنونده حس کند که خودش مخاطب می باشد . 

قالب این شعر مثنوی است و مثنوی شعری است که هر بیت قافیه ای جداگانه ای  دارد .

قافیه در  بیت اول ( جویم وگویم ) و در بیت دوم ( سحرخیز و بپرهیز) و در بیت سوم ( مهربان و جان ) و در بیت چهارم ( پدر و سر) و دربیت پنجم (خرسند و خداوند ) و در بیت ششم ( تمیز و عزیز ) و در بیت هفتم ( استاد و باد )  و در بیت هشتم ( راست و ضررهاست ) و در بیت نهم ( خواب و باب ) و در بیت دهم ( افزود و سود ) و دربیت یازدهم ( کار و شمار ) 

 

معنی بیت اول : هدف من از گفتن این نصیحت سعادت و خوشبختی توست بنابراین هر چه را می گویم گوش کن و بپذیر.

دانش ادبی :( جویم و  گویم ) قافیه است و جناس ناقص اختلافی است . 

دانش زبانی : ( زین ) مخفف از این /  ( زین گفته ) گروه اسمی ، هسته ( گفته ) وابسته پیشین ( از این ) / (سعادت تو) گروه اسمی ، هسته ( سعادت) و مفعول،  وابسته پسین ( تو ) که مضاف الیه است / مضارع اخباری (جویم ) فعل امر ( یاد بگیر) / گروه اسمی ( هرچه )  که ( هر ) صفت میهم ( چه ) هسته / مضارع اخباری ( گویم ) که می گویم بوده است / بیت سه جمله است 

معنی بیت دوم : در تمام زندگی خود سحرخیز باش و از خواب صبحگاهی دوری کن . 

دانش ادبی : (سحرحیز و بپرهیز) قافیه است . 

دانش زبانی : بیت از دو جمله تشکیل شده است/ ( می باش ) فعل امر / ( سحر خیز) مرکب / ( وز) مخفف  و  از / (سحر گهان ) مشتق به معنی هنگام سحر ، مخفف کلمه سحرگاهان و ( ان ) علامت زمان است و (سحر +گاه )( گاه ) پسوند زمان و مکان است / ( بپرهیز ) فعل امر به معنی دوری کن 

معنی بیت سوم : با مادر خودت مهربان باش و حالت رفتارت مهربانانه باش و از دل و جان خدمت به او باش 

دانش ادبی :  کنایه در مصرع دوم  ( آماده خدمت کسی بودن ) آماده خدمت باتما دل و جان بودن / واج آرایی در حرف (ش)

دانش زبانی :بیت دارای دو جمله است / ( مهربان ) مسند / ( به جان ) متمم قیدی ( چون حرف اضافه ( به ) و متمم ( جان ) هر دو قابل حذف هستند قید می شوند . ) 

معنی بیت چهارم : با پدرت محترمانه رفتار کن و از دستورش سر پیچی نکن ( از پدرت اطاعت کن ) 

دانش ادبی : ( چشم ادب ) تشخیص / ( چشم و سر ) مراعات النظیر/ ( سر مپیچ ) کنایه از نافرمانی /  ( را ) ردیف / ( پدر و سر ) قافیه 

دانش زبانی : ( چشم ادب ) اضافه استعاری / ( را ) حرف اضافه به معنی ( به )  ( به پدر ) که ( پدر ) متمم / (را ) در مصرع دوم نشانه مفعول است / ( نگر ) فعل امر است

معنی بیت پنجم : وقتی که پدر و مادر از تو راضی باشند حداوند هم ازتو راضی وخشنود می شود .

دانش ادبی : ( خرسند و خداوند ) قافیه / ( تو و دو  ) جناس / ( خرسند و خرسند ) تکرار  / مصرع دوم تلمیح دارد به آیه (رضی الله فی رضی الوالدین ) 

دانش زبانی : ( چون ) قید زمان / ( این دو  )  گروه اسمی  (این ) صفت شمارشی ( دو ) هسته 

معنی بیت ششم : اگر مودب و صاحب تشخیص  باشی نزد همه عزیز و دوست داشتنی خواهی بود.

دانش ادبی : باشی  و باشی  ( ردیف ) / تمیز و عزیز  (قافیه ) 

دانش زبانی : ( چون ) به معنی اگر حرف شرط / ( با ادب )  حرف اضافه و متمم  / ( باشی ) مضارع اخباری / ( پیش ) حرف اضافه به معنی ( نزد ) / ( همه کس ) متمم   ( همه ) حرف اضافه و صفت مبهم و وابسته پیشین ( کس ) هسته گروه اسمی  / ( عزیز )  گروه اسمی و چون یک کلمه هست خودش هسته هست و نقش آن مسند  / ( باشی ) فعل ا سنادی / 

معنی بیت هفتم : تلاش کن که هر چه را معلم به تو می گوید و آموزش می دهد همه را با سرعت و زیرکی یاد بگیری 

دانش ادبی : ( استاد و یاد ) قافیه 

دانش زبانی : ( می کوش ) فعل امر به معنی تلاش کن ( بکوش ) / ( گوید ) می گوید و مضارع اخباری است / ( یاد )  در اصل یاد بگیری بوده است و مضارع التزامی  / ( چابکی ) با سرعت 

معنی بیت هشتم : اگر که همیشه حرف راست بگویی و از دروغ دوری کنی حتی اگر گفتن سخنان راست و ضرر تو باشد .

دانش ادبی : مصرع اول تلمیح دارد به حدیث ( قل الحق ان کان مرا ) و ( النجاه فی الصدق )است که ترجمه ی آن ها چنین است ( حق را بگو اگر چه تلخ باشد ) و ( نجات انسان در راستی است ) / و تلمیح به حدیث پیامبر هم دارد که می فرماید ( قولو ا الحق و لو علی انفسکم ) 

دانش زبانی : ( زنهار ) اصوات و به معنی آگاه باش و شبه جمله است / ( مگو ) فعل نهی / ( تو را) برای تو که حرف اضافه و متمم / ( ضررهاست ) ضررها است  و ( است ) به معنای وجود داشتن است و فعل غیر ربطی است  / بیت دارای سه جمله است . 

معنی بیت نهم : هنگامی که هر شب برای خوابیدن به رختخواب می روی در این باره خوب فکر کن .

دانش ادبی : ( جامه خواب ) مجاز از رختخواب / بیت نهم و بیت دهم از نظر معنا کردن بهم ارتباط دارند که به این ارایه  موقوف المعانی می گویند . 

دانش زبانی : ( روی ) می روی مضارع اخباری / جامه ( لباس ) / ( اندر ) در / ( باب )  موضوع و زمینه ( تامل ) اندیشه کردن 

معنی بیت دهم : که امروز چه قدر به علم و دانش تو اضافه شد و از کارهایی که انجام دادی چقدر سود بردی 

دانش ادبی : این بیت با بیت نهم باید معنی کردو موقوف المعانی است 

دانش زبانی : ( کان ) که آن / ( چه ) در مصرع اول ضمیر پرسشی است و درمصرع دوم صفت پرسشی است به معنی چه سود برده ای ؟ 

معنی بیت یازدهم : روزی را که در آن کار مفیدی انجام نداده ای جز روزهای تلف شده بدان و از روزهای عمرت به حساب نیار 

دانش ادبی : ( کار و مشمار ) قافیه است 

دانش زبانی :( ی  )  در روزی  نکره است / ( مشمار ) فعل نهی است  

0
درس سوم ( زبان و ادبیات ) 

هر زمانی که بخواهیم  مقصود خود را بیان کنیم ، از ( زبان ) استفاده میکنیم .

اما وقتی بخواهیم همان مقصود و منظور را زیباتر و تاثیر گذار تر بیان کنیم؛ از ( اد بیات) استفاده میکنیم . 

ادبیات یعنی از کلمات زیبا و دلپذیر تر در جمله های خود استفاده کنیم . 

مانند : جوان و نوجوان ما با استعداد هستند . 

این جمله ساده و فقط برای بیان مقصود ما می باشد . 

همان جمله را با کلمات زیباتر بیان میکنیم مانند : جوان و نوجوان ما چشمه جوشان نیرو و استعداد هستند.

دانش ادبی در پنجم ( تکرار ) 

هر شاعر یا نویسنده به قصد تاثیر گذاری نوشته خود بر خواننده و یا تولید زیبایی ادبی  به وسیله ی ایجاد آهنگ زیبا در متن نوشته خود چیزی را تکرار می کنند .

که این دانش ادبی را ( صنعت یا آرایه تکرار ) می گویند . مانند شعر مولانا که می گوید : 

دانه تویی ، وام تویی ، باده تویی  ، جام تویی 

توجه کنید که نویسنده  یا شاعر وقتی بخواهد به چیزی تاکید کند آن را تکرار می کند . که این تکرار آگاهانه بر تاثیر سخن می افزاید که شاعران برای زیبا سازی و تاثیر گذاری شعر استفاده می کنند حتی گاهی به تکرار یک بیت در شعر می پردازند . 

دانش ادبی درس ششم ( جابه جایی در شعر و نثر ادبی ) 

گاهی در نوشته ها جا به جایی ایجاد می شود که شعر به نثر تبدیل شده و جا به جا می شود . مثلا در شعر گاهی فعل به اول جمله منتقل می شود .

نمودش بس که دور آن راه نزدیک    شدش گیتی به پیش چشم تاریک 

این شعر را به نثر بر می گردانیم : 

آن راه نزدیک آنقدر دور به نظرش رسید که گیتی ( دنیا )  پیش چشم او تاریک شد . 

این کار باعث زیبایی سخن می شود که در شعر  و نثر کلمات را جا به جا می کنیم 

0

نوشته اکبر شلدره 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

0
قال رسول الله ساعتی فکر کردن بهتر از هفتاد سال عبادت است. 

* هفت پادش برای بنده مومن جاری می شود در حالیکه او درقبرش بعد از مرگش : 

کسی که علمی را آموخت یا رودی را جاری کرد یا چاهی را حفر کرد یا درخت خرمایی کاشت یامسجدی بنا کرد یا قرآنی را به ارث گذاشت یا فرزندی را برجا گذاشت که آمرزش برای او می آورد بعد از مرگش . 

* خداوند رحمت را صد جزء قرار داد پس نزد خود 99 جزء را نگه داشت و در روی زمین یک جزء را نازل کردپس از این یک جزء مردم به مردم هم مهربانی می کنند . 

* همانا غذای یک نفر برای دو نفر کافی است و غذای دو نفر برای سه نفر و چهار نفر کافی است ، همگی بخورید و پراکنده نشوید  همانا برکت با جماعت است . 

* هر کس برای خدا چهل صبح خالص شود ، چشمه های رحمت از قلب او به زبانش جاری می شود.

* چهار چیز کمش زیاد است : فقر و درد و دشمنی و آتش کینه ( جهنم ) 

* عبادت ده جزء دارد  ، که نه جزء آن در طلب روزی حلال است . 

* هر گاه دو نفر راز می گویند میان آن دو وارد نشو . 

0

این شعر از پروین اعتصامی  می باشد که ازشاعران معاصر می باشد . اشعارش تحت عنوان دیوان  جمع آوری شده است که شامل قطعات و قصاید اوست . بیشتر قطعات او به صورت گفتگو میان اشیا و موجودات مختلف است که مناظره نام دارد . مثلا (مناظره سیر و پیاز ) ( مناظره نخ و سوزن ) 

 معانی ابیات 

بیت اول : جوجه کبوتر با شوق پرواز برای اولین بار بال و پرش را باز کرد آماده پرواز شد . 

دانش زبانی : ( ک ) نشانه تصغیر و کوچکی است . 

بیت دوم : از شاخه ی کوچکی بر شاخه ای دیگر پرید و از روی بامی کوچک به کنار جویباری پرید . 

دانش زبانی : نهاد محذوف است که در بیت قبل بوده ( کبوتر بچه ) / پرید  ( فعل )  /  از ( حرف اضافه )  شاخکی( متمم ) / ک تصغیر یعنی کوچک شمردن کلمه ای که به آن متصل است . 

(ک)سه نوع است:(ک) تصغیر مثل(شاخکی)/(ک) تشبیه یا شبیه چیزی بودند مثل (عروسکی)/(ک ) تحقیر مثل ( مردک) 

بیت سوم : آن راه نزدیک به چشم او بسیار دور به نظر آمد و دنیا جلوی چشمانش تاریک شد به دلیل بی تجربه بودنش .

گیتی ( جهان ، دنیا ) 

 

بیت چهارم : از ترس اولین پرواز کردن بر جای خودش سست شد و از شدت خستگی در راه ماند و بیچاره شد . 

نهاد ( محذوف ) است که ( کبوتر بچه بود )  / از ( نشانه متمم )  ، وحشت ( متمم ) 

در راه ماندن کنایه از عاجز شد / 

بیت پنجم : از شدت ناتوانی فریاد زد و مادرش راصدا کرد و مادرش از روی شاخه ایی دیگر جوابش را داد . 

فتاد مخفف : افتاد / عجز : ناتوانی 

بیت ششم : مادرش گفت : برای تو پرواز کردن زود است و خیلی دشوار است  و از افراد بی تجربه و تازه کار کسی انتظار ندارد . 

زنو کاران که خواهد کار بسیار ؟ ( پرسش انکاری ) که جواب این منفی است و کسی هم منتظر پاسخ آن نمی باشد . 

علامت ( گیومه ) نشانه دهنده این است که این نقل قول می باشد از کبوتر بچه .

بیت هفتم : هنوز توانایی رفتن به این جا و آنجا را نداری و الان وقت خواب و استراحت  و آرام گرفتن توست . 

هنوزت نیست : کنایه از موقع این نیست 

بیت هشتم : تو باید ابتدا کار یاد بگیری و در زندگی چیزهای زیادی را یاد بگیری .

توش :چیزهایی که همراه داریم 

بیت نهم : باید ابتدا پاهایت را محکم کنی  که قدرت داشته باشند و  بعد به فکر ایستادن روی پاهایت را کنی . 

پا محکم نهادن : کنایه از اینکه بدانی کجا ایستاده ایی . 

بیت دهم : تو باید آسودگی داشته باشی  و من باید رنج بکشم و من مانند نگهبان تو هستم و تو مانند گنج هستی .

تشبیه در این بیت است که مادر به نگهبان و کبوتر بچه به گنج تشبیه شده است و وجه شبه هم با ارزش بودن بچه برای مادر است . 

بیت یازدهم : چه بسیار دام هایی که من در آ نها افتادم و سختی هایی که کشیدم و کودکان بال های من را شکستند . 

ز بالم کودکان پرها شکستند : نهاد همیشه در اول جمله نمی اید و می تواند در بین جمله هم بیاید در این جمله ( کودکان ) نهاد است و در بین جمله امده است و ( بالم ) متمم و ( پرها ) مفعول و ( شکستند ) فعل است .

بیت دوازدهم : چه سنگ های بسیاری که کودکان به من زدند و گاهی به سر من می خورد و گاهی پنجه های من و من آسیب می دیدم . 

بیت سیزدهم : آسایش نداشتم  و گاهی از گربه ترسید م و  هر قدمم خطراطی را می دیدم  و تجربه ام  زیاد می شد .

گه مخفف گاهی /گهی مخفف گاهی 

بیت چهاردهم : تجربه های خطرناک به من علم زندگی آموخت . 

(را ) به معنی  ( به ) هست . مرا ( به من )  علم زندگانی را ( مفعول ) آموخت ( فعل )  حمله های خطرناک و عذاب های اسمانی ( نهاد )

برای شناخت اینکه ( را )  به چه معنی می آید باید بیت را معنی کرد. آموختن به چه کسی ؟  جوابش ( من ) است .

بیت پانزدهم : کبوتر می گوید: یک شاخه ی کوچک ضعیف هرگز به تنومندی نمی رسد مگر به پندهای با تجربه ها گوش دهد .  شایسته است تو سعی و عمل داشته باشی و من به تو پند بدهم . 

0

صحیح و غلط عبارت ها را بر اساس درس مشخص کنید : 

1-جاری می شود اجر حفر چاه برای بنده در حالیکه او بعد مرگش در قبر می باشد .  ( صحیح است) 

2- نازل می کند خداوند 99 جزء رحمت خود را برای بندگانش ( نادرست است ) 

3- جاری می شود اجر استغفار فرزندان برای والدین بعد مرگشان ( صحیح است ) 

4- غذای دو نفر برای سه نفر کافی نیست . ( نادرست است .  )

مورد پنجم حذف شده است . 

0

قواعد درس 

اعداد از یک تا صد 

در زبان عربی یکان  پیش از دهگان  می آید  مانند :  خمسه  و عشرون یعنی بیست و پنج 

0

به فارسی ترجمه کن و خودت را امتحان کن .

ردیف اول : اعداد عقود  ( سی شب ) 

ردیف دوم : اعداد عقود ( هفتاد مرد ) 

ردیف سوم : اعداد اصلی ( هفت در ) 

ردیف چهارم : اعداد عقود ( شصت فقیر) 

ردیف پنجم : اعداد اصلی ( شش روز ) 

ردیف ششم : صد دانه 

0

از بایزید بسطامی که خداوند او را رحمت کند پرسیدند : اول کار تو چگونه بوده است . 

گفت  : من ده ساله بودم که شب ها عبادت می کردم و خوابم نمی برد. 

شبی مادرم از من خواست که نزد ا و بخوابم به دلیل سرمای هوا و من مخالفت با خواهش مادرم برایم سخت بود و برای همین پذیرفتم و آن شب اصلا خوابم نبرد و از نماز شب هم باز ماندم و یک دست بر دست مادر و یک دست زیر سر مادرم قرار داشت . 

آن شب هزار  ( قل هوالله احد ) ( بگو خداوند یکتا هست ) خواندم . و آن دستی که زیر سر مادر بود خون در آن انقدر خشک شده بود که گفتم (  برای خدا رنج بکش ) 

چون مادرم چنان دید ، دعا کرد و گفت : یارب   تو از وی خشنود باش و درجنتش درجه دوستان خدا قرار بده . 

دعای مادر در حق او  پذیرفته  شد و برای همین من به این درجه رسیدم .