امروز پنجشنبه 03 آبان 1403
0

تمرین چهارم : بنویس وزن کلمات آینده وحروف اصلی آنها را

1- ناصر ، منصور ، انصار ( فاعل ،مفعول ،  ا فعال ) ( ن ،  ص ، ر)

2- صبار ، صبور ، صابر ( فعال ، فعول ، فاعل ) ( ص ، ب، ر)

 

تمرین پنجم : مترادف و متضاد ها را در مکان مناسب قرار بده .

رخیصه ( متضاد) غالیه  / معنی ارزان ، گران 

 راسب ( متضاد ) ناجح / مردود ، قبول 

یسار ( متضاد) یمین / چپ ، راست 

بیع ( متضاد) شراء / فروش ، خرید 

بدایه ( متضاد ) نهایه / آغاز ، پایان 

بعید ( متضاد ) قریب / دور ، نزدیک 

رقد ( مترادف ) نام / خوابید ، خوابید

قبیح ( متضاد) جمیل / زشت ، زیبا 

نور ( مترادف ) ضیاء / روشنایی ، روشنایی 

حزین ( متضاد) مسرور / غمگین ، شاد 

مجتهد( مترادف ) مجد / کوشا ، کوشا 

ممنوع ( متضاد) مسموح/ غیر مجاز ،مجاز 

 

تمرین ششم : عقرب  ها را رسم کنید .

                پنج و پانزده دقیقه                  هشت و سی دقیقه           پنج و چهل و پنج دقیقه 

 

0

در اینترنت یا کتابخانه مباحثه کنید از نثر کوتاه یا جمله های عربی پیرامون عظمت مخلوقات خداوند ، سپس ترجمه کنید به زبان فارسی با استفاده از کتاب معجم عربی به فارسی .

کوه کبیرکوه در شهر بدره  در استان ایلام 

و در خلقت آسمان و زمین تفکر کنید و خداوند هیچ چیز را باطل خلق نکرد . ( آل عمران 191)

0

حکایت از کتاب چهار مقاله است نوشته نظامی عروضی که از شاعران قرن ششم هجری می باشد،  چهارمقاله شامل چهار گفتار از دبیران، شاعران، منجمان و طبیبان است که نام قبلی این کتاب مجمع النوادر بوده است. 

متن: امیر خراسان را.... دو بیت بود. 

معنی روان متن : از امیر خراسان پرسیدند که تو شخصی تهیدست بودی و کار بی ارزشی داشتی چگونه به امیری خراسان سیدی؟

گفت: یک روز دیوان اشعار حنظله باد غیسی را می خواندم به این دو بیت رسیدم: 

اگر بزرگی و سروی در دهان شیر باشد برو و اقدام به کار خطرناک کن  و آن را از دهان شیر بگیر. 

یا باید بزرگی و ارجمندی و ثروت و مقام بیابی یا این که مثل مردان بزرگ با مرگ  روبه رو شوی. 

انگیزه ای  در دلم پیدا شد که اصلا نتوانستم  به وضعیتی که داشتم راضی باشم تمام ثروتم را فروختم و اسبی خریدم  و از سرزمین خود سفرکردم. به حکومت صفاریان پیوستم  هر روز عظمت و مقام و لشکر من بیش تر  می شد و کم کم در کارهایم پیشرفت و ترقی کردم  تا همه خراسان را تحت فرمان  خود در آوردم  علت این کار  تاثیر این دو بیت  در من بود. 

دانش ادبی: کام شیر (تکرار) / کام شیر بجوی (کنایه از کاری خطرناک و دشوار انجام بده) 

دانش زبانی: جمله اول چهار جزئی با مفعول و متمم (امیر: متمم / جمله بعد  مفعول برای پرسیدن / شغلی پست: ترکیب وصفی و مفعول) / شغل (موصوف) / پست (صفت بیانی پسین) / چون (قید پرسشی) / روزی (قید زمان) / همی خواندم (ماضی استمراری) / مهتری (مشتق) / کام در مصرع اول (متمم) با دو حرف اضافه (در، بر) که مربوط به سبک قدیم است / شو (فعل امر) / خطر کن و بجوی (فعل امر) / بزرگی (مشتق) / رویاروی (مشتق مرکب) 

 

0

برای اینکه  منظورمان را زیباتر ودلنشین تر بیان کنیم از  آرایه های ادبی یا همان دانش های ادبی استفاده می کنیم که آرایه های ادبی به نوشته ها و شعرها روح و نشاط می دهد یعنی با ایجاد تصویر های زیبا اثر را دلپذیر تر و تاثیر گذار تر می کنیم . 

اولین دانش های  ادبی  یا همان آرایه ادبی که در درس اول بیان شده است( تشبیه و جان بخشی و مراعات النظیر  ) می باشد .

تشبیه : هر گاه چیزی را به چیزی دیگر مانند می کنیم تشبیه به وجود می آید مانند : 

(به ماه که چون ظرف سیمگون  می درخشد ، می نگرم . 

در این مثال ماه به ظرف سیمگون ( به رنگ نقره ایی ) تشبیه شده است. 

هر تشبیه دارای چهار رکن است: 

1- مشبه : کلمه ایی که آن راتشبیه می کنیم مانند ( ماه ) در مثال بالا 

2- مشبه به : کلمه ایی که مشبه را به آن تشبیه کرده ایم مانند ( ظرف سیمگون) در مثال بالا 

3- وجه شبه : ویژگی مشترک بین  مشبه و مشبه به ، مانند ( درخشیدن ) در مثال بالا 

4- ادات تشبیه : کلمه هایی که مشبه را به مشبه به پیوند می دهند مانند ( چون)  در مثال بالا 

در تشبیه  مشبه ومشبه به  قابل حذف شدن نیستند ولی  ادات و  وجه شبه می تواند از جمله حذف شود. 

مانند: به پیش سپه آمد اسفندیار 

-------------------------------------------------------------------------------------------------

مراعات النظیر : به کلمه هایی گفته می شود که دیگر کلمه های مجموعه خود را به ذهن بیاورد یا اینکه به مجموع کلماتی گفته می شود که در یک دایره معنایی قرار می گیرند . 

مانند : 

ارغون جام عقیقی به سمن خواهد داد / چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد 

واژه های  ( ارغوان ) واژه های  (سمن و نرگس و  شقایق ) را به ذهن می آورد که مراعات النظیر می گویند.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند / تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری 

واژه های ابر و باد و مه وخورشید و فلک همه در یک دایره معنایی قرار دارند .

------------------------------------------------------------------------------------------------------

جان بخشی به اشیاء یا تشخیص : نسبت دادن اعمال و رفتار انسان را به غیر انسان را تشخیص می گویند.

مانند : 

کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند / نه همه مستمعی فهم کند این اسرار 

در این بیت نیایش کردن با خداوند که عمل انسانی است به کوه ودریا و درختان نسبت داده شده است.

برخاست صدا از در و دیوار  ولی ما / با این همه فریاد فرو خورده نشستیم 

دراین بیت که برخاستن صدا که از اعمال انسانی است به در و دیوار نسبت داده است.

گاهی آرایه تشخیص به صورت یک مضاف و مضاف الیه می آید مانند : 

دست عشق از دامن دل دور باد ! / می توان آیا به دل دستور داد ؟ 

دست عشق  آرایه تشخیص است چون که دست ویژگی انسان به عشق نسبت داده شده است یعنی به عشق جان داده است . 

گاهی بعد از ( ای ) حرف ندا ، غیر انسانی قرار می گیرد که اغلب آرایه تشخیص به وجود  می آید چون با غیر انسانی در حال حرف زدن هستیم مانند : 

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست ؟  / منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست؟

----------------------------------------------------------------------------------------------------

 پرسش انکاری : جهت تاکید در معنی و مفهوم است که در اصل این یک جمله خبری است . 

مانند :

فضل خدا را که تواند شمار کرد ؟  / یا کیست آن که شگر یکی از هزار کرد ؟ 

یعنی حتما هیچ کس نمی تواند خدا را شکر کند یا اینکه نعمت های او را بشمارد که هر دو مصرع به صورت پرسش انکاری آمده است با علامت سوال . 

مانند : 

پیاده ندیدی که جنگ آورد  /  سر سرکشان  زیر سنگ آورد ؟ 

یعنی حتما  دیدی که پیاده جنگ می کنند و سر سرکشان را به زیر سنگ می آورد .

--------------------------------------------------------------------------------------------------

0
گروه اسمی یکی از ارکان یا اجزای جمله است که می تواند یک کلمه یا بیش از یک کلمه باشد .

مانند :  

آن مرد توانای زحمتکش / مرد توانای زحمتکش / مرد توانا / مرد 

در تمام موارد بالا هر بخش یک گروه اسمی است . 

توجه: در یک گروه اسمی وجود هسته اجباری است ولی وجود وابسته اجباری نیست .

راه تشخیص هسته در گروه اسمی 

قبل از واژه هسته ( کسره ) نمی آید یعنی واژه هایی که بعد از ( کسره ) می آیند وابسته هستند . 

مانند : 

کشف حقیقت هستی   /   همین مردان  بزرگ 

( کشف ) و ( مرد)  هر دو هسته هستند و ( حقیقت ) و ( ان علامت جمع ) وابسته پسین هستند.

وابسته های گروه اسمی بر دو دسته هستند

1- وابسته های پسین  که بعد از هسته قرار می گیرند . 

2- وابسته های پیشین که قبل از هسته قرار می گیرند. 

-------------------------------------------------------------------------------------------------

وابسته های پسین که بعد از هسته( اسم) واقع می شوند اسم رابا مفاهیمی چون( اشاره )

( شمارش ) ( پرسش ) ( تعجب ) و ( مبهم ) وصف می کنند . 

وابسته های پسین عبارتند از

1- ( ی ) نکره  

2- نشانه های جمع 

3- صفت شمارشی ترتیبی  نوع دوم 

4- مضاف الیه  

5- صفت بیانی 

در این درس فقط ( صفت بیانی ) توضیح داده می شود و مابقی وابسته های پسین درسال های آینده تدریس می شود.

صفت بیانی : هر گاه کلمه ای  بعد از اسم بیاید که درباره چگونگی ویژگی های اسم توضیحاتی را بیان کند ( صفت بیانی ) نامیده می شود . 

مانند: 

دانشجوی کوشا / راه دشوار / دوستان زحمتکش 

که کوشا و دشوار و زحمتکش  صفت بیانی و وابسته پسین  می باشند که بعد از اسم واقع شده اند و ویژگی اسم رابیان می کنند. 

وابسته های پیشین عبارتند از : 

1- صفت اشاره 

2- صفت پرسشی 

3- صفت تعجب 

4- صفت شمارشی 

5- صفت مبهم 

6- صفت عالی ( برترین ) 

صفت اشاره : کلمه ایی که قبل از اسم قرار می گیرد مانند :این ،آن،همین ،همان ، چنان ،چنین و ..

مانند : این گونه کتاب ها کمک خوبی برای انسان ها هستند .

این گونه ( صفت اشاره ) و کتاب ( هسته ) 

صفت  پرسشی : اگر وازه هایی مانند: چگونه ، چه طور ،چند ، کدام ، کدامین ، چه مقدار ، چه و هیچ  قبل از اسم قرار بگیرند  صفت پرسشی و وابسته پیشین می باشند  . 

مانند : شماکدام روز به دنیا آمده اید؟ 

کدام ( صفت پرسشی ) روز ( هسته ) 

صفت تعجب : اگر قبل از اسم کلمه های ( چه ) و ( چه قدر ) و ( عجب ) قرار گیرد و مفهوم تعجب و احساس و عاطقه گوینده را در باره اسم بیان کند صفت تعجب و وابسته پیشین هستند. 

مانند : عجب صبری درکارها دارید !

عجب ( صفت تعجب ) و صبری ( هسته ) 

صفت شمارشی : که به دو قسمت تقسیم می شود صفت شمارشی اصلی که همان عددها هستند وصفت شمارشی ترتیبی که با پسوند ( ُمین ) ساخته می شود . 

مانند: دومین کتاب من  ( دومین) صفت شمارشی ترتیبی و وابسته پیشین و ( کتاب ) هسته 

یک گل به من داد. ( یک) صفت شمارشی اصلی و وابسته پیشین  و ( گل ) هسته 

صفت مبهم: صفتی که قبل از اسم واقع می شود نوع و یا چگونگی یا شمار یا مقدار اسمرا به طور نامعین نشان می دهد . کلماتی مانند ( هر، همه ، دیگر ، فلان ، هیچ ، برخی ، خیلی ، کم ، بسیاری ، بعضی ، چند،   چندان ، چندین ) 

مانند : این قباله  فلان زمین است . ( فلان ) صفت مبهم و وابسته پیشین ( زمین) هسته

---------------------------------------------------------------------------------------------

صفت برتر ( تفضیلی ): این صفت دوچیز را با هم مقایسه می کند  و یکی را بر دیگری برتری می دهد.

مانند : زهرا  با حجابتر  از مریم است . 

در این جمله زهرا با مریم مقایسه می شود که زهرا از مریم از نظر حجاب بهتر است.

صفت برترین ( عالی ) :این صفت برای مقایسه  یک چیز  به چند چیز به کار می رود. 

مانند: مرحوم تختی ، دلیرترین پهلوان بود . 

در این جمله مرحوم تختی را با پهلوانان دیگر مقایسه می کند که از نظر دلیری از دیگر پهلوانان دلیرتر است . 

صفت ساده : این صفت بدون نشانه به کار می رود .

مانند : موج های پریشان تو را می شناسند . 

که دراین جمله  ( پریشان ) صفت ساده می باشد. 

در درس نمودار صفت های سنجشی را بیان کرده است؛ که در کتاب مشخص است در یک ستون صفت ساده ، در یک ستون صفت ترتر و در ستون آخر صفت برترین را آورده است . 

--------------------------------------------------------------------------------------------------

گروه فعلی زمان حال ( مضارع ) 

درگذشته خواندیم که هر فعل دارای بن و شناسه هستند . 

بن فعل : جزء ثابت  و تغییر ناپذیر است که درساخت های شش گانه فعل ها می آید و مفهوم و پیام اصلی فعل را در بر دارد وهر یک از فعل های فارسی دو بن دارند : بن ماضی و بن مضارع 

شیوه ساخت بن ماضی  

با حذف ( ن) از آخر ( مصدر )  بن ماضی ساخته می شود. مانند ( گفتن )  با حذف ( ن )  می شود ( گفت ) که بن ماضی می باشد. 

خوردن : خورد  /  زدن : زد / بردن : برد / دویدن: دوید

شیوه ساخت  بن مضارع 

بن ماضی را به فعل امر می بریم و بعد (ب) از اول آن حذف م کنیم مانند :  دیدن که می شود ( دید

فعل امر ( ببین)  وقتی ( ب ) را برداریم می شود ( بین) که بن مضارع می باشد . 

 

0
دانش زبانی (درس اول ) جمله 

هنگام سخن گفتن یا نوشتن  ، برای انتقال پیام به شنونده یا خواننده  از ترکیب کلمات در زبان استفاده می کنیم که به آن جمله می گویند . 

جمله دارای بخش هایی است که  معنای کامل دارد مانند : 

زنگ تفریح را که زنجره  زد                    باز هم در کلاس غوغا شد 

هریک از بچه ها  به سویی رفت              و معلم دوباره تنها شد 

بیت های بالا از بخش هایی تشکیل شده است مانند :  ( زنگ تفریح که به صدا در آمد. در کلاس باز هم غوغایی شد . هر یک از بچه ها به سویی رفتند . و معلم دوباره تنها شد ) 

این بخش ها دارای معنای کاملی هستند و به این بخش ها  جمله  می گویند . 

در پایان هر جمله نشانه ( نقطه ) گذاشته می شود . 

 

نکته زبانی  ( درس دوم )

شناخت جملات  خبری  ، سوالی ،  امری  ، عاطفی / واژه های هم خانواده 

جملات در زبان  به چهار دسته تقسیم می شود: 

1- جمله خبری 

2- جمله سوالی یا پرسشی 

3- جمله امری 

4- جمله عاطفی  

از صحرا باز می گشتم / به این جمله که خبری را می دهد ؛ جمله خبری می گویند .

آیا درختان سر سبز باغ و صحرا را دیدی ؟ / به این جمله که با آهنگ و لحن پرسشی مطرح می شود ؛ جمله پرسشی یا سوالی می گویند . 

به خالق این زیبایی ها بیندیش . / به این جمله که انجام کاری را درخواست و یا خواستی را بیان می کند ؛ جمله امری می گویند . 

آب ،  جوشش چشمه ها ! / به جمله هایی که احساس ما را به چیزی یا کسی ، نشان می دهد ؛ جمله عاطفی می گویند . 

در زبان فارسی گروه هایی از واژه ها ویژگی های مشترکی دارند: الف) ریشه یا حروف اصلی آنها یک است . 

ب) این گروه ها از نظر معنا نزدیک به هم هستند . 

مانند : طفل، اطفال ، طفولیت 

فهم ، مفاهیم، مفهوم 

عجب  ،تعجب ، عجایب 

که در گروه اول ( طفل)  در گروه دوم ( فهم ) در گروه سوم ( عجب ) حروف اصلی می باشند و ارتباط  معنایی هم با یکدیگر دارند ؛ به این واژه ها ( واژه های هم خانواده ) می گویند .  

دانش زبانی درس سوم ( فعل  )  ( زبان و ادبیات ) 

در  جمله ها ،  بخشی است که معنا جمله را کامل می کند ،  که اگر در جمله نباشد مفهوم و معنایی آن جمله ندارد . به این بخش از حمله که انتقال دهنده پیام است ( فعل ) می گویند . 

فعل مهم ترین بخش هر جمله می باشد . 

توجه داشته باشید که جمله می تواند از یک کلمه تشکیل شده باشد مانند :

( رفت . ) 

که به ما خبر رفتن کسی یا چیزی را می دهد . ولی گاهی چندین کلمه کنار هم قرار می گیرند اما معنی کاملی ندارند و شنونده منتظر می ماند که مفهوم کلام دریافت نماید مانند :

همه دانش آموزان با دیدن آن منظره در کلاس درس ( ؟ ) .

این کلمات مفهوم ندارند چون بخش اصلی جمله وجود نداد و ما با گذاشتن کلمه ( خوشحال شدند ) این کلمات را به یک جمله معنا دار تبدیل می کنیم . 

همه دانش آموزان با دیدن آن منظره  در کلاس درس خوشحال شدند . 

پس ( فعل ) بخش  اصلی و مهم ترین قسمت یک   جمله می باشد . 

دانش زبانی درس چهارم ( نهاد ) 

نهاد  قسمتی از جمله است که در باره آن توضیح می دهیم و در واقع انجام کاری یا داشتن حالتی به آن نسبت داده می شود .

مانند : هوا سرد است  .  مریم خوشحال است .   زهرا آمد . 

در جملات بالا  ( است ،  آمد )  انجام کاری را نشان می دهد و یا صفت و حالتی را به کسی نسبت می دهد و برای تمام شدن معنی جمله به این بخش فعل اضافه شود و به آن  ( نهاد ) می گوییم . 

پس جمله تشکیل شده از دو بخش ( نهاد و گزاره ) که نهاد صاحب خبر است و خبر هم قسمتی از جمله است که از نهاد خبر می دهد . 

( هوا ، مریم ، زهرا ) نهاد است و ( است ، آمد ) خبر می باشد که چون از یک کلمه تشکیل شده و آن هم فعل  است که مهمترین بخش گزاره می باشد . 

گاهی نهاد حذف می شود و از روی شناسه فعل نهاد را بدست می آوریم . مثلا : 

به ایران می بالیم .

سوال می کنیم که چه کسانی می بالند ؟ ( ما ) که از روی شناسه متصل به فعل می شناسیم . که در اصل این جمله اینگونه است که ( ما به ایران می بالیم . ) که ( ما ) نهاد و ( به ایران می بالیم ) گزاره می باشد . 

توجه کنید که نهاد را در مقابل سوالاتی مانند ( چه کسی ؟ و چه چیزی ؟ ) می شناسیم که از فعل جمله سوال می شود . 

دانش زبانی درس ششم ( متمم و حروف اضافه ) 

فعل جمله اصلی ترین بخش جمله است که گاهی با چند کلمه کامل می شود ( نهاد ) و ( مفعول ) را در درس های قبل خواندیم در این درس با ( متمم ) آشنا می شویم .

متمم  بخشی از جمله است که برای کامل شدن معنای فعل بکار می رود . که کلمه هایی مانند ( از ، در ،  به و و... ) قبل از متمم به کار می رود که نشانه متمم ( حروف اضافه ) هستند . 

رامین کیف را از بازار  خرید . 

در این جمله ( رامین ) نهاد  ( کیف را ) مفعول  ( از بازار ) متمم ( خرید ) فعل جمله است . اگر هر کدام از این کلمات قبل از فعل نباشد معنی فعل و جمله ناقص می باشد . 

 

 

0

این درس نوشته  شاعر معاصر ایرج میرزا است که از نوادگان فتحعلی شاه قاجار بود تحصیلاتش در مدرسه دارلفنون  تبریز صورت گرفت .  ابتدا شاعر درباره  قاجاریه بو اما به زودی از شاعری درباره کناره گرفت. شعر ایرج میرزا ساده و روان و مشتمل بر کلمات و تعبیرات عامیانه است  و مسایل مختلف اجتماعی را با زبانی ساده و شوخی های نیشدار بیان می کند . 

 

 راه نیک بختی  یک ترکیب وصفی است .( راه ) موصوف / ( نیک بختی ) صفت 

متن درس  : یکی از مهارت های اصلی زبان ...... درک پیام متن .

دانش ادبی و زبانی و معنی کلمات متن : گام ( قدم ) / باز خوانی ( باز  قید تکرار  ) به معنی دوباره خوانی / تلفظ ( خواندن  )/مطابقت (هم خانواده اش تطبیق) در کنار هم قرار دادن و مقایسه کردن /  تلفظ ( نحوه خواندن ) / خوانش ( اسم مشتق ) خوان + -ِش  که ( بخوان ) بن فعل مضارع است /

متن درس : بنابر این  خواندن ...... مخاطب آن ا ندرز است .

دانش ادبی و زبانی و معنی متن : درون مایه ( محتوا ) / ( تناسب ) مناسب و هم خانواده متناسب و مناسب است / پیکارانه ( جنگی ) / ستایش ( حمد کردن ) / نیایش ( رازو نیاز کردن باخدا ) / فروتنی و خاکساری ( مترادف ) یعنی تواضع داشتن / محتوی ( درون مایه ) / می خوانیم ( مضارع اخباری) / به گونه ای ( به شکلی ) مخاطب آن اندرز است ( مورد پذیرش است ) / شنونده حس کند که خودش مخاطب می باشد . 

قالب این شعر مثنوی است و مثنوی شعری است که هر بیت قافیه ای جداگانه ای  دارد .

قافیه در  بیت اول ( جویم وگویم ) و در بیت دوم ( سحرخیز و بپرهیز) و در بیت سوم ( مهربان و جان ) و در بیت چهارم ( پدر و سر) و دربیت پنجم (خرسند و خداوند ) و در بیت ششم ( تمیز و عزیز ) و در بیت هفتم ( استاد و باد )  و در بیت هشتم ( راست و ضررهاست ) و در بیت نهم ( خواب و باب ) و در بیت دهم ( افزود و سود ) و دربیت یازدهم ( کار و شمار ) 

 

معنی بیت اول : هدف من از گفتن این نصیحت سعادت و خوشبختی توست بنابراین هر چه را می گویم گوش کن و بپذیر.

دانش ادبی :( جویم و  گویم ) قافیه است و جناس ناقص اختلافی است . 

دانش زبانی : ( زین ) مخفف از این /  ( زین گفته ) گروه اسمی ، هسته ( گفته ) وابسته پیشین ( از این ) / (سعادت تو) گروه اسمی ، هسته ( سعادت) و مفعول،  وابسته پسین ( تو ) که مضاف الیه است / مضارع اخباری (جویم ) فعل امر ( یاد بگیر) / گروه اسمی ( هرچه )  که ( هر ) صفت میهم ( چه ) هسته / مضارع اخباری ( گویم ) که می گویم بوده است / بیت سه جمله است 

معنی بیت دوم : در تمام زندگی خود سحرخیز باش و از خواب صبحگاهی دوری کن . 

دانش ادبی : (سحرحیز و بپرهیز) قافیه است . 

دانش زبانی : بیت از دو جمله تشکیل شده است/ ( می باش ) فعل امر / ( سحر خیز) مرکب / ( وز) مخفف  و  از / (سحر گهان ) مشتق به معنی هنگام سحر ، مخفف کلمه سحرگاهان و ( ان ) علامت زمان است و (سحر +گاه )( گاه ) پسوند زمان و مکان است / ( بپرهیز ) فعل امر به معنی دوری کن 

معنی بیت سوم : با مادر خودت مهربان باش و حالت رفتارت مهربانانه باش و از دل و جان خدمت به او باش 

دانش ادبی :  کنایه در مصرع دوم  ( آماده خدمت کسی بودن ) آماده خدمت باتما دل و جان بودن / واج آرایی در حرف (ش)

دانش زبانی :بیت دارای دو جمله است / ( مهربان ) مسند / ( به جان ) متمم قیدی ( چون حرف اضافه ( به ) و متمم ( جان ) هر دو قابل حذف هستند قید می شوند . ) 

معنی بیت چهارم : با پدرت محترمانه رفتار کن و از دستورش سر پیچی نکن ( از پدرت اطاعت کن ) 

دانش ادبی : ( چشم ادب ) تشخیص / ( چشم و سر ) مراعات النظیر/ ( سر مپیچ ) کنایه از نافرمانی /  ( را ) ردیف / ( پدر و سر ) قافیه 

دانش زبانی : ( چشم ادب ) اضافه استعاری / ( را ) حرف اضافه به معنی ( به )  ( به پدر ) که ( پدر ) متمم / (را ) در مصرع دوم نشانه مفعول است / ( نگر ) فعل امر است

معنی بیت پنجم : وقتی که پدر و مادر از تو راضی باشند حداوند هم ازتو راضی وخشنود می شود .

دانش ادبی : ( خرسند و خداوند ) قافیه / ( تو و دو  ) جناس / ( خرسند و خرسند ) تکرار  / مصرع دوم تلمیح دارد به آیه (رضی الله فی رضی الوالدین ) 

دانش زبانی : ( چون ) قید زمان / ( این دو  )  گروه اسمی  (این ) صفت شمارشی ( دو ) هسته 

معنی بیت ششم : اگر مودب و صاحب تشخیص  باشی نزد همه عزیز و دوست داشتنی خواهی بود.

دانش ادبی : باشی  و باشی  ( ردیف ) / تمیز و عزیز  (قافیه ) 

دانش زبانی : ( چون ) به معنی اگر حرف شرط / ( با ادب )  حرف اضافه و متمم  / ( باشی ) مضارع اخباری / ( پیش ) حرف اضافه به معنی ( نزد ) / ( همه کس ) متمم   ( همه ) حرف اضافه و صفت مبهم و وابسته پیشین ( کس ) هسته گروه اسمی  / ( عزیز )  گروه اسمی و چون یک کلمه هست خودش هسته هست و نقش آن مسند  / ( باشی ) فعل ا سنادی / 

معنی بیت هفتم : تلاش کن که هر چه را معلم به تو می گوید و آموزش می دهد همه را با سرعت و زیرکی یاد بگیری 

دانش ادبی : ( استاد و یاد ) قافیه 

دانش زبانی : ( می کوش ) فعل امر به معنی تلاش کن ( بکوش ) / ( گوید ) می گوید و مضارع اخباری است / ( یاد )  در اصل یاد بگیری بوده است و مضارع التزامی  / ( چابکی ) با سرعت 

معنی بیت هشتم : اگر که همیشه حرف راست بگویی و از دروغ دوری کنی حتی اگر گفتن سخنان راست و ضرر تو باشد .

دانش ادبی : مصرع اول تلمیح دارد به حدیث ( قل الحق ان کان مرا ) و ( النجاه فی الصدق )است که ترجمه ی آن ها چنین است ( حق را بگو اگر چه تلخ باشد ) و ( نجات انسان در راستی است ) / و تلمیح به حدیث پیامبر هم دارد که می فرماید ( قولو ا الحق و لو علی انفسکم ) 

دانش زبانی : ( زنهار ) اصوات و به معنی آگاه باش و شبه جمله است / ( مگو ) فعل نهی / ( تو را) برای تو که حرف اضافه و متمم / ( ضررهاست ) ضررها است  و ( است ) به معنای وجود داشتن است و فعل غیر ربطی است  / بیت دارای سه جمله است . 

معنی بیت نهم : هنگامی که هر شب برای خوابیدن به رختخواب می روی در این باره خوب فکر کن .

دانش ادبی : ( جامه خواب ) مجاز از رختخواب / بیت نهم و بیت دهم از نظر معنا کردن بهم ارتباط دارند که به این ارایه  موقوف المعانی می گویند . 

دانش زبانی : ( روی ) می روی مضارع اخباری / جامه ( لباس ) / ( اندر ) در / ( باب )  موضوع و زمینه ( تامل ) اندیشه کردن 

معنی بیت دهم : که امروز چه قدر به علم و دانش تو اضافه شد و از کارهایی که انجام دادی چقدر سود بردی 

دانش ادبی : این بیت با بیت نهم باید معنی کردو موقوف المعانی است 

دانش زبانی : ( کان ) که آن / ( چه ) در مصرع اول ضمیر پرسشی است و درمصرع دوم صفت پرسشی است به معنی چه سود برده ای ؟ 

معنی بیت یازدهم : روزی را که در آن کار مفیدی انجام نداده ای جز روزهای تلف شده بدان و از روزهای عمرت به حساب نیار 

دانش ادبی : ( کار و مشمار ) قافیه است 

دانش زبانی :( ی  )  در روزی  نکره است / ( مشمار ) فعل نهی است  

0
درس سوم ( زبان و ادبیات ) 

هر زمانی که بخواهیم  مقصود خود را بیان کنیم ، از ( زبان ) استفاده میکنیم .

اما وقتی بخواهیم همان مقصود و منظور را زیباتر و تاثیر گذار تر بیان کنیم؛ از ( اد بیات) استفاده میکنیم . 

ادبیات یعنی از کلمات زیبا و دلپذیر تر در جمله های خود استفاده کنیم . 

مانند : جوان و نوجوان ما با استعداد هستند . 

این جمله ساده و فقط برای بیان مقصود ما می باشد . 

همان جمله را با کلمات زیباتر بیان میکنیم مانند : جوان و نوجوان ما چشمه جوشان نیرو و استعداد هستند.

دانش ادبی در پنجم ( تکرار ) 

هر شاعر یا نویسنده به قصد تاثیر گذاری نوشته خود بر خواننده و یا تولید زیبایی ادبی  به وسیله ی ایجاد آهنگ زیبا در متن نوشته خود چیزی را تکرار می کنند .

که این دانش ادبی را ( صنعت یا آرایه تکرار ) می گویند . مانند شعر مولانا که می گوید : 

دانه تویی ، وام تویی ، باده تویی  ، جام تویی 

توجه کنید که نویسنده  یا شاعر وقتی بخواهد به چیزی تاکید کند آن را تکرار می کند . که این تکرار آگاهانه بر تاثیر سخن می افزاید که شاعران برای زیبا سازی و تاثیر گذاری شعر استفاده می کنند حتی گاهی به تکرار یک بیت در شعر می پردازند . 

دانش ادبی درس ششم ( جابه جایی در شعر و نثر ادبی ) 

گاهی در نوشته ها جا به جایی ایجاد می شود که شعر به نثر تبدیل شده و جا به جا می شود . مثلا در شعر گاهی فعل به اول جمله منتقل می شود .

نمودش بس که دور آن راه نزدیک    شدش گیتی به پیش چشم تاریک 

این شعر را به نثر بر می گردانیم : 

آن راه نزدیک آنقدر دور به نظرش رسید که گیتی ( دنیا )  پیش چشم او تاریک شد . 

این کار باعث زیبایی سخن می شود که در شعر  و نثر کلمات را جا به جا می کنیم 

0

نوشته اکبر شلدره 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

0
قال رسول الله ساعتی فکر کردن بهتر از هفتاد سال عبادت است. 

* هفت پادش برای بنده مومن جاری می شود در حالیکه او درقبرش بعد از مرگش : 

کسی که علمی را آموخت یا رودی را جاری کرد یا چاهی را حفر کرد یا درخت خرمایی کاشت یامسجدی بنا کرد یا قرآنی را به ارث گذاشت یا فرزندی را برجا گذاشت که آمرزش برای او می آورد بعد از مرگش . 

* خداوند رحمت را صد جزء قرار داد پس نزد خود 99 جزء را نگه داشت و در روی زمین یک جزء را نازل کردپس از این یک جزء مردم به مردم هم مهربانی می کنند . 

* همانا غذای یک نفر برای دو نفر کافی است و غذای دو نفر برای سه نفر و چهار نفر کافی است ، همگی بخورید و پراکنده نشوید  همانا برکت با جماعت است . 

* هر کس برای خدا چهل صبح خالص شود ، چشمه های رحمت از قلب او به زبانش جاری می شود.

* چهار چیز کمش زیاد است : فقر و درد و دشمنی و آتش کینه ( جهنم ) 

* عبادت ده جزء دارد  ، که نه جزء آن در طلب روزی حلال است . 

* هر گاه دو نفر راز می گویند میان آن دو وارد نشو .