امروز پنجشنبه 27 دی 1403
0

معنی بیت : اگر قرار است ایران نابود شود از خدا می خواهم که من هم نیست و نابود شوم و هیچ کسی دیگر هم در این سرزمین زنده نباشد . 

دانش ادبی : واج ارایی ( ن) / جناس بین ( تن و من ) 

دانش زبانی : چو ( اگر ) حرف ربط / مبادا ( فعل دعایی ) / زنده ( مسند ) / یک تن ( نهاد ) 

توضیح درس : در این درس بر اساس وضعیت زندگی دانش آموزان باید یک متن بنویسند که مربوط به محل زندگی خودشان باشد و از آثار تاریخی یا هر چیزی که نظرشان را جلب کرده است متنی در بخش آزاد نوشته و از روی آن  خود ارزیابی و فعالیت های نوشتاری طراحی نمایند و یک دانش زبانی مورد نظر خود را که در درس نوشته شده موجود است را بیان کنند و همینطور یک حکایت و یک شعر با نظر خودشان بنویسند . 

هدف از درس آزاد ، بازشناسی و معرفی چهره ها و شخصیت های ادبی ، تاریخی ، فکری و هنری مناطق مختلف کشور و آشنا شدن دانش آموزان با فرهنگ بومی و زادگاه و زیست  بومشان است . انتخاب عنوان ادبیات بومی و اهمیت دادن به حقوق همه مردم ، اقوام و گروه ها و احترام به آزادی ها  و سلایق ، قانونی و مشروع آنان به عنوان مهمترین عامل تقویت کننده و سامان بخش وحدت و همبستگی ملت است .

0
معنی بیت اول : در حالی که روزها روشن تر و گرم تر می شود و مردم مشغول زندگی هستند آسمان هم لبخند گشوده و باز شده است . 

دانش ادبی : تشخیص در لبخند زدن آسمان /  تشبیه آسمان به یک تبسم  وجه شبه هم لبخند زدن / روشن و گرم  مراعات ا لنظیر / ردیف  (شد ) / قافیه ( تبسم ) 

معنی بیت دوم : هر چه سرما و ناراحتی از مردم دور شد ند و از جلوی چشمان ما هم دور شد و قابل دیدن نبود . 

دانش ادبی : ( وا) قافیه  / ( شد ) ردیف / ( سرما ) مجاز از غم / ( دل سردی ) مجاز از ناراحتی 

معنی بیت سوم: با رسیدن فصل بهار نسیمی می آید که به مردم نوید شور و نشاط  و زندگی می دهد .

دانش ادبی : ( وا) قافیه / (شد ) ردیف / واشدن جوانه ( کنایه از گل شدن غنچه) / چشم جوانه ای ( تشخیص ) 

دانش زبانی : باز ( قید تکرار ) / جوانه ای ( ی ) نکره یک جوانه 

معنی بیت چهارم : با آمدن فصل بهار شکوفه ها روی درخت شکفته شدند و  در تمام جهان جلوه گر شد . 

دانش ادبی : خندیدن شکوفه ( تشخیص ) / درخت،شکوفه و بهار ( مراعات النظیر ) /( معنا ) قافیه / ( شد) ردیف 

دانش زبانی : درختی و شکوفه ای و  کتابی ( ی ) نکره 

معنی بیت پنجم : خطاب به انسان  می گوید که با بهاری که از راه می رسد  تو سبز شو و با طراوت و شاداب شو . 

دانش ادبی : قافیه ( بهاری ) ردیف ( شو ) 

دانش زبانی : بیت دارای 4 جمله می باشد وجه جملات خبری و امری و امری و امری است / ویژگی های بهار را در مصرع دوم بیان کرده است ./ نهاد ( تو ای انسان ) که محذوف است / با و از حروف اضافه  / بهاری و راه متمم 

معنی بیت شش : تو هم ای انسان با آمدن بهار دوباره زندگی خود را  تغییر بده و به زندگی خودت حرکت بده . 

دانش ادبی : تشبیه ( تو ) مشبه ( شاخه گل ) مشبه به  ( جوانه بزن ) وجه شبه ( مثل ) ادات تشبیه / تشبیه دوم  ( تو ) مشبه ( چشمه سار) مشبه به ( جاری شدن ) وجه شبه ( مثل ) ادات تشبیه ( تو مثل یک شاخه گل جوانه بزن / تو مثل یک چشمه جاری شو) 

دانش زبانی : جوانه بزن ( امر ) / جاری شو ( امر ) / بیت دارای دو جمله است 

معنی بیت هفتم : زندگی بر وقف مراد تو شده است  و امروز در این زمان وقت شکوفایی و سر سبزی تو است . 

دانش ادبی : قافیه ( شکفتنت )  ردیف ( امروز ) / تشخیص ( لبخند زدن زندگی ) 

دانش زبانی : هست به معنی شدن است / شکفتنت ( شکوفا شدن ) / امروز ( قید زمان ) 

معنی بیت هشتم : بهترین کار برای تو در دنیا است که با خدای خودت راز و نیاز کنی 

دانش ادبی : قافیه ( گفتنت ) ردیف ( امروز ) 

دانش زبانی : خدا ( متمم ) دنیا ( متمم ) 

0

متن : نوجوانی ، دوره ..... نسازیم . 

دانش ادبی : کودکی و بزرگسالی ( تضاد ) / پرفراز و فرود ( تضاد) / وابستگی و استقلال ( تضاد) / تشبیه  (دوره نوجوانی ) مشبه  ( رویا ) مشبه به  ( زیبا ) وجه شبه ( شبیه یعنی مثل ) ادات تشبیه / زیبایی و قشنگی ( مترادف و مراعات النظیر ) / زندگی به جویبار تشبیه شده است ( زندگی ) مشبه ( جویبار ) مشبه به ( زلال و گوارای ) وجه شبیه

دانش زبانی : نوجوانی ( نهاد )/ انتقال ( منتقل شدن ) / پر فراز ( بلندی ) / فرود ( پستی ) / وابستگی ( متکی به دیگران ) / استقلال (خود کفایی ) / رویا ( خیال) /دلخوری ها ( رنجش ) / بیهوده ( بی فایده ) لذت ( هم خانواده لذیذ ، التذاذ) 

متن : رابطه و رفتار .....ما دارند . 

دانش ادبی : ایمان و مهربانی ( مراعات النظیر ) / امیدواری و نشاط ( مراعات النظیر ) / دوست خوب  ( مشبه ) کیمیا ( مشبه به ) گرانقدر و با ارزش ( وجه شبه ) تشبیه بلیغ / ستقلال طلبی و کنجکاوی وشوق یادگیری و دانایی و ... ( مراعات النظیر)

دانش زبانی:شوق ( اشتیاق داشتن ) هم خانواده مشوق و اشتیاق/ رفتارش ( عملکردش ) / پسندیده ( موردپسند و خوشایند) / جلوه می دهد(نشان می هد) / بیهوده ( بی فایده ) / نیازها ( ها علامت جمع ) /علایق ( جمع علاقه ) جمع مکسر

متن : تا می توانیم......سرشار می سازد.

دانش ادبی : جوانی و شادابی و چالاکی ( مراعات النظیر ) / تامل و تفکر و بصیرت ( مترادف و مراعات النظیر ) / تمیزی و پاکیزگی و آراستگی وپاکدلی ( مراعات النظیر ) / محبت ( مشبه ) شکوفه ها ( مشبه به )  

دانش زبانی :بیاموزیم ( یاد بگیریم) / این همه کتاب خوب و مطالب آموختنی ( گروه نهادی ) / اندرزهاست ( پند و نصیحت است ) / می خوانند ( فرا می خواند) کتاب پر راز و رمز آفرینش و شگفتی های طبیعت ( گروه نهادی ) / تامل ( اندیشیدن ) / بصیرت ( آگاهی ) خواهیم رسید ( مستقبل ) / آراستگی ( از نظر ظاهرزیبا بودن  )  / پر شکوه ( با عظمت ) / الهی ( خدایی ) خط خوش ( ترکیب وصفی ) تصاویر ( جمع مکسر تصویر ) 

توجه : هر گاه  نقش در جمله بر بیش از یک کلمه دلالت می کند یک گروه راتشکیل می دهد .

متن : آفریدگار .....به یاد بیاوریم. 

دانش ادبی : همه کار و کردارها ( مترادف )

دانش زبانی : آفریدگار ( خالق ) نهاد / گاه ( مکان )  جا ( مکان ) قید مکان و زمان / 

0

اقوام روزگار به اخلاق  زنده اند       قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی است 

معنی بیت : مردم دنیا به خاطر ادب و اخلاق نیک زنده و ماندگار هستند مردمی که اخلاق خوب ندارند شایسته مرگ هستند.

دانش ادبی : مردنی ( قافیه ) است ( ردیف ) / زنده ، مردنی  ( تضاد ) 

دانش زبانی : است ( فعل اسنادی )مردنی(صفت نسبی )( مشتق)( مسند )/فاقد اخلاق ( ترکیب اضافی )

تاریخ ادبیات : محمد تقی بهار از شاعران معاصر متولد در سال 1266 در شهر مشهد و استادش ادیب نیشابوری بود که محمد تقی بهار اشعارش سیاسی و اجتماعی است که ابتدا در روزنامه خراسان به چاپ رسید از آثارش  سبک شناسی در زبان فارسی و تاریخ احزاب سیاسی و دیوان اشعار وی می باشد .

 متن : ( بدان و آگاه باش .......به کار آید .)

معنی روان متن : آگاه باش  که انسان بدون فضیلت وبی لیاقت همیشه بی فایده است، مانند درخت مغیلانکه شاخه دارد  اما سایه ای برای استراحت  کردن دیگران ندارد. بنابر این  نه به خود فایده ای می رساند ، نه به دیگران . تلاش کن اگر چه با اصل  و نسب و نجیب هستی  علم و  دانش هم داشته باشی  زیرا دانش ذاتی از نژاد و تبار  با  ارزش تر است. همان طور که گفته اند : برزگی هر کس ، به خاطر داشتن  عقل و دانش است نه نژآد و  نسب اگر انسان به همراه گوهر اصل و نژاد از لیاقت و فضیلت  بهره ای  نداشته باشد .  برای هم نشینی  هیچ کس فایده ای ندارد. اگر کسی را پیدا کردی که این دو گوهر( نسب و تبار ( نژاد)وعلم و دانش ) را با هم داشته باشد به او متوسل شو و رهایش مکن  چون که او به همه فایده می رساند. 

دانش ادبی : تشبیه ( مردم ) به (مغیلان ) تشبیه شده است/ جناس  ( اصل واصیل ) / تکرار ( گوهر تن و گوهر تن ) / کنایه از متوسل شدن ( چنگ در وی زدن ) / کنایه از رها مکن ( از دست مگذار ) 

دانش زبانی : فعلا ( سود کند) بعداز ( نه غیر خود را) حذف به قرینه لفظی شده است/ بی هنر ( مشتق ) / فعل های ( باشی و داری  )  مضارع التزامی 

 متن : سخن نا پرسیده .....و دور اندیش )

معنی روان متن: تا حرفی را از تو نپرسیدند چیزی نگو  واز سخن بیهوده  دوری کن  وقتی از تو چیزی می پرسند  فقط حرف راست  بگو  تا  از تو نخواسته اند  کسی رانصیحت نکن وپند نده  مخصوصا کسی که پند نمی شنود ونمی پذیرد  زیرا  چنین کسی خودش گرفتار می شود (  روزی  به خاطر پند نشنیدن گرفتار می شود .)  در میان جمع کسی رانصیحت نکن  از رفتن به جایی  که مردم به آن گمان بد دارند دوری کن  و از دوستی که فکر بد  دارد و کارهای  زشت  را یاد می دهد  فرار کن  با غم و اندوه مردم خوشحال  نشو تا این که  مردم نیز در غم تو شادی نکنند. د رمورد مردم  عادل باش تا دیگران نسبت  به تو عادل باشند  سخنان  خوب بگوی  تا سخنان  خوب بگوی تاسخنان  خوب بشنوی  اگر  خواهان دانش هستی  پرهیزکار  و خرسند باش ودوست دار علم  ، شکیبا ، کم حرف وآینده نگر باش .

دانش ادبی : غم و شادی  ( تضاد ) 

دانش زبانی : باز پرسند ( فعل پیشوندی ) / راست ( صفت جانشین است ( حرف راست ) / مگوی (فعل نهی ) /  پرهیز کن ( فعل امر ) / تهمت زده ( مشتق مرکب ) / بد اندیش وبد آموز ( صفت مرکب)/ مردمان ( ساده ) /  شادی ( مشتق ) / مده و مکن ( فعل نهی ) / پرهیزکار  (مشتق ) / علم دوست بردبار  ، کم سخن و دور اندیش ( مرکب ) / باش ( فعل اسنادی ) بعد از دور اندیش به قرینه لفظی حذف شده است  و تمام واژه های ( پرهیزکار وقانع  و علم دوست و بردبار و کم سخن  و دور اندیش  )  نقش مسندی دارند . 

تاریخ ادبیات :  قابوس نامه  کتابی است که به فارسی تالیف  عنصر المعالی کیکاووس بن اسکندر در قرن 5 که این نام قابوس نامه از نام نویسنده ایی که در تاریخبه قابوس دوم معروف بود گرفته شده  است  وکتابی اخلاقی و تربیتی که برای تربیت فرزندش نوشته است.  

 

متن : آدمی باید .....مداخلت نکند . 

معنی روان متن : انسان نباید بسیار حرف بزند و نباید حرف دیگری را با حرف خود قطع کند . اگر از گروهی پرسشی شود که او هم در میان آنهاست در جواب دادن بر دیگری پیشی نگیرد و اگر کسی مشغول جواب دادن باشدو او قادر است بهتر جواب دهد باید صبر کند تا سخن و جواب آن شخص تمام شود آنگاه جواب خود را به گونه ای بگوید که شخص قبلی مورد تحقیر و نکوهش قرار نگیرد .

به گفت و گو هایی که در حضور او بین دو نفر انجام می گیرد دقت و فکر نکند و اگر آنها سخنشان را از او مخفی می کنند دزدیده گوش نکند تا وقتی که او را در گفت و گوی خود شرکت ندادند دخالت نکند.

تاریخ ادبیات : نثر های کتاب اخلاق ناصری نثر های تاریخی است که مهمترین  ویژگی نثرهای تاریخی عبارتنداز :  کوتاه بودن جملات  /  تکرار کلمه ها / حذف فعل به قرینه.

خواجه نصیرطوسی از علمای بزرگ ریاضی و نجوم و حکمت ایرانی  در قرن 7 از وزیران بزرگ آن دوره که هلاکو خان را به ایجاد رصد خانه مراغه تشویق کرد . از فقهای شیعه مذهب بوده که مشهورترین اثر ایشان اخلاق ناصری که سخنان افلاطون  و ارسطو  را  در حکمت عملی بررسی می کند.

0

تمرین چهارم : بنویس وزن کلمات آینده وحروف اصلی آنها را

1- ناصر ، منصور ، انصار ( فاعل ،مفعول ،  ا فعال ) ( ن ،  ص ، ر)

2- صبار ، صبور ، صابر ( فعال ، فعول ، فاعل ) ( ص ، ب، ر)

 

تمرین پنجم : مترادف و متضاد ها را در مکان مناسب قرار بده .

رخیصه ( متضاد) غالیه  / معنی ارزان ، گران 

 راسب ( متضاد ) ناجح / مردود ، قبول 

یسار ( متضاد) یمین / چپ ، راست 

بیع ( متضاد) شراء / فروش ، خرید 

بدایه ( متضاد ) نهایه / آغاز ، پایان 

بعید ( متضاد ) قریب / دور ، نزدیک 

رقد ( مترادف ) نام / خوابید ، خوابید

قبیح ( متضاد) جمیل / زشت ، زیبا 

نور ( مترادف ) ضیاء / روشنایی ، روشنایی 

حزین ( متضاد) مسرور / غمگین ، شاد 

مجتهد( مترادف ) مجد / کوشا ، کوشا 

ممنوع ( متضاد) مسموح/ غیر مجاز ،مجاز 

 

تمرین ششم : عقرب  ها را رسم کنید .

                پنج و پانزده دقیقه                  هشت و سی دقیقه           پنج و چهل و پنج دقیقه 

 

0

در اینترنت یا کتابخانه مباحثه کنید از نثر کوتاه یا جمله های عربی پیرامون عظمت مخلوقات خداوند ، سپس ترجمه کنید به زبان فارسی با استفاده از کتاب معجم عربی به فارسی .

کوه کبیرکوه در شهر بدره  در استان ایلام 

و در خلقت آسمان و زمین تفکر کنید و خداوند هیچ چیز را باطل خلق نکرد . ( آل عمران 191)

0

حکایت از کتاب چهار مقاله است نوشته نظامی عروضی که از شاعران قرن ششم هجری می باشد،  چهارمقاله شامل چهار گفتار از دبیران، شاعران، منجمان و طبیبان است که نام قبلی این کتاب مجمع النوادر بوده است. 

متن: امیر خراسان را.... دو بیت بود. 

معنی روان متن : از امیر خراسان پرسیدند که تو شخصی تهیدست بودی و کار بی ارزشی داشتی چگونه به امیری خراسان سیدی؟

گفت: یک روز دیوان اشعار حنظله باد غیسی را می خواندم به این دو بیت رسیدم: 

اگر بزرگی و سروی در دهان شیر باشد برو و اقدام به کار خطرناک کن  و آن را از دهان شیر بگیر. 

یا باید بزرگی و ارجمندی و ثروت و مقام بیابی یا این که مثل مردان بزرگ با مرگ  روبه رو شوی. 

انگیزه ای  در دلم پیدا شد که اصلا نتوانستم  به وضعیتی که داشتم راضی باشم تمام ثروتم را فروختم و اسبی خریدم  و از سرزمین خود سفرکردم. به حکومت صفاریان پیوستم  هر روز عظمت و مقام و لشکر من بیش تر  می شد و کم کم در کارهایم پیشرفت و ترقی کردم  تا همه خراسان را تحت فرمان  خود در آوردم  علت این کار  تاثیر این دو بیت  در من بود. 

دانش ادبی: کام شیر (تکرار) / کام شیر بجوی (کنایه از کاری خطرناک و دشوار انجام بده) 

دانش زبانی: جمله اول چهار جزئی با مفعول و متمم (امیر: متمم / جمله بعد  مفعول برای پرسیدن / شغلی پست: ترکیب وصفی و مفعول) / شغل (موصوف) / پست (صفت بیانی پسین) / چون (قید پرسشی) / روزی (قید زمان) / همی خواندم (ماضی استمراری) / مهتری (مشتق) / کام در مصرع اول (متمم) با دو حرف اضافه (در، بر) که مربوط به سبک قدیم است / شو (فعل امر) / خطر کن و بجوی (فعل امر) / بزرگی (مشتق) / رویاروی (مشتق مرکب) 

 

0

برای اینکه  منظورمان را زیباتر ودلنشین تر بیان کنیم از  آرایه های ادبی یا همان دانش های ادبی استفاده می کنیم که آرایه های ادبی به نوشته ها و شعرها روح و نشاط می دهد یعنی با ایجاد تصویر های زیبا اثر را دلپذیر تر و تاثیر گذار تر می کنیم . 

اولین دانش های  ادبی  یا همان آرایه ادبی که در درس اول بیان شده است( تشبیه و جان بخشی و مراعات النظیر  ) می باشد .

تشبیه : هر گاه چیزی را به چیزی دیگر مانند می کنیم تشبیه به وجود می آید مانند : 

(به ماه که چون ظرف سیمگون  می درخشد ، می نگرم . 

در این مثال ماه به ظرف سیمگون ( به رنگ نقره ایی ) تشبیه شده است. 

هر تشبیه دارای چهار رکن است: 

1- مشبه : کلمه ایی که آن راتشبیه می کنیم مانند ( ماه ) در مثال بالا 

2- مشبه به : کلمه ایی که مشبه را به آن تشبیه کرده ایم مانند ( ظرف سیمگون) در مثال بالا 

3- وجه شبه : ویژگی مشترک بین  مشبه و مشبه به ، مانند ( درخشیدن ) در مثال بالا 

4- ادات تشبیه : کلمه هایی که مشبه را به مشبه به پیوند می دهند مانند ( چون)  در مثال بالا 

در تشبیه  مشبه ومشبه به  قابل حذف شدن نیستند ولی  ادات و  وجه شبه می تواند از جمله حذف شود. 

مانند: به پیش سپه آمد اسفندیار 

-------------------------------------------------------------------------------------------------

مراعات النظیر : به کلمه هایی گفته می شود که دیگر کلمه های مجموعه خود را به ذهن بیاورد یا اینکه به مجموع کلماتی گفته می شود که در یک دایره معنایی قرار می گیرند . 

مانند : 

ارغون جام عقیقی به سمن خواهد داد / چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد 

واژه های  ( ارغوان ) واژه های  (سمن و نرگس و  شقایق ) را به ذهن می آورد که مراعات النظیر می گویند.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند / تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری 

واژه های ابر و باد و مه وخورشید و فلک همه در یک دایره معنایی قرار دارند .

------------------------------------------------------------------------------------------------------

جان بخشی به اشیاء یا تشخیص : نسبت دادن اعمال و رفتار انسان را به غیر انسان را تشخیص می گویند.

مانند : 

کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند / نه همه مستمعی فهم کند این اسرار 

در این بیت نیایش کردن با خداوند که عمل انسانی است به کوه ودریا و درختان نسبت داده شده است.

برخاست صدا از در و دیوار  ولی ما / با این همه فریاد فرو خورده نشستیم 

دراین بیت که برخاستن صدا که از اعمال انسانی است به در و دیوار نسبت داده است.

گاهی آرایه تشخیص به صورت یک مضاف و مضاف الیه می آید مانند : 

دست عشق از دامن دل دور باد ! / می توان آیا به دل دستور داد ؟ 

دست عشق  آرایه تشخیص است چون که دست ویژگی انسان به عشق نسبت داده شده است یعنی به عشق جان داده است . 

گاهی بعد از ( ای ) حرف ندا ، غیر انسانی قرار می گیرد که اغلب آرایه تشخیص به وجود  می آید چون با غیر انسانی در حال حرف زدن هستیم مانند : 

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست ؟  / منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست؟

----------------------------------------------------------------------------------------------------

 پرسش انکاری : جهت تاکید در معنی و مفهوم است که در اصل این یک جمله خبری است . 

مانند :

فضل خدا را که تواند شمار کرد ؟  / یا کیست آن که شگر یکی از هزار کرد ؟ 

یعنی حتما هیچ کس نمی تواند خدا را شکر کند یا اینکه نعمت های او را بشمارد که هر دو مصرع به صورت پرسش انکاری آمده است با علامت سوال . 

مانند : 

پیاده ندیدی که جنگ آورد  /  سر سرکشان  زیر سنگ آورد ؟ 

یعنی حتما  دیدی که پیاده جنگ می کنند و سر سرکشان را به زیر سنگ می آورد .

--------------------------------------------------------------------------------------------------

0
گروه اسمی یکی از ارکان یا اجزای جمله است که می تواند یک کلمه یا بیش از یک کلمه باشد .

مانند :  

آن مرد توانای زحمتکش / مرد توانای زحمتکش / مرد توانا / مرد 

در تمام موارد بالا هر بخش یک گروه اسمی است . 

توجه: در یک گروه اسمی وجود هسته اجباری است ولی وجود وابسته اجباری نیست .

راه تشخیص هسته در گروه اسمی 

قبل از واژه هسته ( کسره ) نمی آید یعنی واژه هایی که بعد از ( کسره ) می آیند وابسته هستند . 

مانند : 

کشف حقیقت هستی   /   همین مردان  بزرگ 

( کشف ) و ( مرد)  هر دو هسته هستند و ( حقیقت ) و ( ان علامت جمع ) وابسته پسین هستند.

وابسته های گروه اسمی بر دو دسته هستند

1- وابسته های پسین  که بعد از هسته قرار می گیرند . 

2- وابسته های پیشین که قبل از هسته قرار می گیرند. 

-------------------------------------------------------------------------------------------------

وابسته های پسین که بعد از هسته( اسم) واقع می شوند اسم رابا مفاهیمی چون( اشاره )

( شمارش ) ( پرسش ) ( تعجب ) و ( مبهم ) وصف می کنند . 

وابسته های پسین عبارتند از

1- ( ی ) نکره  

2- نشانه های جمع 

3- صفت شمارشی ترتیبی  نوع دوم 

4- مضاف الیه  

5- صفت بیانی 

در این درس فقط ( صفت بیانی ) توضیح داده می شود و مابقی وابسته های پسین درسال های آینده تدریس می شود.

صفت بیانی : هر گاه کلمه ای  بعد از اسم بیاید که درباره چگونگی ویژگی های اسم توضیحاتی را بیان کند ( صفت بیانی ) نامیده می شود . 

مانند: 

دانشجوی کوشا / راه دشوار / دوستان زحمتکش 

که کوشا و دشوار و زحمتکش  صفت بیانی و وابسته پسین  می باشند که بعد از اسم واقع شده اند و ویژگی اسم رابیان می کنند. 

وابسته های پیشین عبارتند از : 

1- صفت اشاره 

2- صفت پرسشی 

3- صفت تعجب 

4- صفت شمارشی 

5- صفت مبهم 

6- صفت عالی ( برترین ) 

صفت اشاره : کلمه ایی که قبل از اسم قرار می گیرد مانند :این ،آن،همین ،همان ، چنان ،چنین و ..

مانند : این گونه کتاب ها کمک خوبی برای انسان ها هستند .

این گونه ( صفت اشاره ) و کتاب ( هسته ) 

صفت  پرسشی : اگر وازه هایی مانند: چگونه ، چه طور ،چند ، کدام ، کدامین ، چه مقدار ، چه و هیچ  قبل از اسم قرار بگیرند  صفت پرسشی و وابسته پیشین می باشند  . 

مانند : شماکدام روز به دنیا آمده اید؟ 

کدام ( صفت پرسشی ) روز ( هسته ) 

صفت تعجب : اگر قبل از اسم کلمه های ( چه ) و ( چه قدر ) و ( عجب ) قرار گیرد و مفهوم تعجب و احساس و عاطقه گوینده را در باره اسم بیان کند صفت تعجب و وابسته پیشین هستند. 

مانند : عجب صبری درکارها دارید !

عجب ( صفت تعجب ) و صبری ( هسته ) 

صفت شمارشی : که به دو قسمت تقسیم می شود صفت شمارشی اصلی که همان عددها هستند وصفت شمارشی ترتیبی که با پسوند ( ُمین ) ساخته می شود . 

مانند: دومین کتاب من  ( دومین) صفت شمارشی ترتیبی و وابسته پیشین و ( کتاب ) هسته 

یک گل به من داد. ( یک) صفت شمارشی اصلی و وابسته پیشین  و ( گل ) هسته 

صفت مبهم: صفتی که قبل از اسم واقع می شود نوع و یا چگونگی یا شمار یا مقدار اسمرا به طور نامعین نشان می دهد . کلماتی مانند ( هر، همه ، دیگر ، فلان ، هیچ ، برخی ، خیلی ، کم ، بسیاری ، بعضی ، چند،   چندان ، چندین ) 

مانند : این قباله  فلان زمین است . ( فلان ) صفت مبهم و وابسته پیشین ( زمین) هسته

---------------------------------------------------------------------------------------------

صفت برتر ( تفضیلی ): این صفت دوچیز را با هم مقایسه می کند  و یکی را بر دیگری برتری می دهد.

مانند : زهرا  با حجابتر  از مریم است . 

در این جمله زهرا با مریم مقایسه می شود که زهرا از مریم از نظر حجاب بهتر است.

صفت برترین ( عالی ) :این صفت برای مقایسه  یک چیز  به چند چیز به کار می رود. 

مانند: مرحوم تختی ، دلیرترین پهلوان بود . 

در این جمله مرحوم تختی را با پهلوانان دیگر مقایسه می کند که از نظر دلیری از دیگر پهلوانان دلیرتر است . 

صفت ساده : این صفت بدون نشانه به کار می رود .

مانند : موج های پریشان تو را می شناسند . 

که دراین جمله  ( پریشان ) صفت ساده می باشد. 

در درس نمودار صفت های سنجشی را بیان کرده است؛ که در کتاب مشخص است در یک ستون صفت ساده ، در یک ستون صفت ترتر و در ستون آخر صفت برترین را آورده است . 

--------------------------------------------------------------------------------------------------

گروه فعلی زمان حال ( مضارع ) 

درگذشته خواندیم که هر فعل دارای بن و شناسه هستند . 

بن فعل : جزء ثابت  و تغییر ناپذیر است که درساخت های شش گانه فعل ها می آید و مفهوم و پیام اصلی فعل را در بر دارد وهر یک از فعل های فارسی دو بن دارند : بن ماضی و بن مضارع 

شیوه ساخت بن ماضی  

با حذف ( ن) از آخر ( مصدر )  بن ماضی ساخته می شود. مانند ( گفتن )  با حذف ( ن )  می شود ( گفت ) که بن ماضی می باشد. 

خوردن : خورد  /  زدن : زد / بردن : برد / دویدن: دوید

شیوه ساخت  بن مضارع 

بن ماضی را به فعل امر می بریم و بعد (ب) از اول آن حذف م کنیم مانند :  دیدن که می شود ( دید

فعل امر ( ببین)  وقتی ( ب ) را برداریم می شود ( بین) که بن مضارع می باشد . 

 

0
دانش زبانی (درس اول ) جمله 

هنگام سخن گفتن یا نوشتن  ، برای انتقال پیام به شنونده یا خواننده  از ترکیب کلمات در زبان استفاده می کنیم که به آن جمله می گویند . 

جمله دارای بخش هایی است که  معنای کامل دارد مانند : 

زنگ تفریح را که زنجره  زد                    باز هم در کلاس غوغا شد 

هریک از بچه ها  به سویی رفت              و معلم دوباره تنها شد 

بیت های بالا از بخش هایی تشکیل شده است مانند :  ( زنگ تفریح که به صدا در آمد. در کلاس باز هم غوغایی شد . هر یک از بچه ها به سویی رفتند . و معلم دوباره تنها شد ) 

این بخش ها دارای معنای کاملی هستند و به این بخش ها  جمله  می گویند . 

در پایان هر جمله نشانه ( نقطه ) گذاشته می شود . 

 

نکته زبانی  ( درس دوم )

شناخت جملات  خبری  ، سوالی ،  امری  ، عاطفی / واژه های هم خانواده 

جملات در زبان  به چهار دسته تقسیم می شود: 

1- جمله خبری 

2- جمله سوالی یا پرسشی 

3- جمله امری 

4- جمله عاطفی  

از صحرا باز می گشتم / به این جمله که خبری را می دهد ؛ جمله خبری می گویند .

آیا درختان سر سبز باغ و صحرا را دیدی ؟ / به این جمله که با آهنگ و لحن پرسشی مطرح می شود ؛ جمله پرسشی یا سوالی می گویند . 

به خالق این زیبایی ها بیندیش . / به این جمله که انجام کاری را درخواست و یا خواستی را بیان می کند ؛ جمله امری می گویند . 

آب ،  جوشش چشمه ها ! / به جمله هایی که احساس ما را به چیزی یا کسی ، نشان می دهد ؛ جمله عاطفی می گویند . 

در زبان فارسی گروه هایی از واژه ها ویژگی های مشترکی دارند: الف) ریشه یا حروف اصلی آنها یک است . 

ب) این گروه ها از نظر معنا نزدیک به هم هستند . 

مانند : طفل، اطفال ، طفولیت 

فهم ، مفاهیم، مفهوم 

عجب  ،تعجب ، عجایب 

که در گروه اول ( طفل)  در گروه دوم ( فهم ) در گروه سوم ( عجب ) حروف اصلی می باشند و ارتباط  معنایی هم با یکدیگر دارند ؛ به این واژه ها ( واژه های هم خانواده ) می گویند .  

دانش زبانی درس سوم ( فعل  )  ( زبان و ادبیات ) 

در  جمله ها ،  بخشی است که معنا جمله را کامل می کند ،  که اگر در جمله نباشد مفهوم و معنایی آن جمله ندارد . به این بخش از حمله که انتقال دهنده پیام است ( فعل ) می گویند . 

فعل مهم ترین بخش هر جمله می باشد . 

توجه داشته باشید که جمله می تواند از یک کلمه تشکیل شده باشد مانند :

( رفت . ) 

که به ما خبر رفتن کسی یا چیزی را می دهد . ولی گاهی چندین کلمه کنار هم قرار می گیرند اما معنی کاملی ندارند و شنونده منتظر می ماند که مفهوم کلام دریافت نماید مانند :

همه دانش آموزان با دیدن آن منظره در کلاس درس ( ؟ ) .

این کلمات مفهوم ندارند چون بخش اصلی جمله وجود نداد و ما با گذاشتن کلمه ( خوشحال شدند ) این کلمات را به یک جمله معنا دار تبدیل می کنیم . 

همه دانش آموزان با دیدن آن منظره  در کلاس درس خوشحال شدند . 

پس ( فعل ) بخش  اصلی و مهم ترین قسمت یک   جمله می باشد . 

دانش زبانی درس چهارم ( نهاد ) 

نهاد  قسمتی از جمله است که در باره آن توضیح می دهیم و در واقع انجام کاری یا داشتن حالتی به آن نسبت داده می شود .

مانند : هوا سرد است  .  مریم خوشحال است .   زهرا آمد . 

در جملات بالا  ( است ،  آمد )  انجام کاری را نشان می دهد و یا صفت و حالتی را به کسی نسبت می دهد و برای تمام شدن معنی جمله به این بخش فعل اضافه شود و به آن  ( نهاد ) می گوییم . 

پس جمله تشکیل شده از دو بخش ( نهاد و گزاره ) که نهاد صاحب خبر است و خبر هم قسمتی از جمله است که از نهاد خبر می دهد . 

( هوا ، مریم ، زهرا ) نهاد است و ( است ، آمد ) خبر می باشد که چون از یک کلمه تشکیل شده و آن هم فعل  است که مهمترین بخش گزاره می باشد . 

گاهی نهاد حذف می شود و از روی شناسه فعل نهاد را بدست می آوریم . مثلا : 

به ایران می بالیم .

سوال می کنیم که چه کسانی می بالند ؟ ( ما ) که از روی شناسه متصل به فعل می شناسیم . که در اصل این جمله اینگونه است که ( ما به ایران می بالیم . ) که ( ما ) نهاد و ( به ایران می بالیم ) گزاره می باشد . 

توجه کنید که نهاد را در مقابل سوالاتی مانند ( چه کسی ؟ و چه چیزی ؟ ) می شناسیم که از فعل جمله سوال می شود . 

دانش زبانی درس ششم ( متمم و حروف اضافه ) 

فعل جمله اصلی ترین بخش جمله است که گاهی با چند کلمه کامل می شود ( نهاد ) و ( مفعول ) را در درس های قبل خواندیم در این درس با ( متمم ) آشنا می شویم .

متمم  بخشی از جمله است که برای کامل شدن معنای فعل بکار می رود . که کلمه هایی مانند ( از ، در ،  به و و... ) قبل از متمم به کار می رود که نشانه متمم ( حروف اضافه ) هستند . 

رامین کیف را از بازار  خرید . 

در این جمله ( رامین ) نهاد  ( کیف را ) مفعول  ( از بازار ) متمم ( خرید ) فعل جمله است . اگر هر کدام از این کلمات قبل از فعل نباشد معنی فعل و جمله ناقص می باشد .