رسوم اخلاقی علاوه بر انتزاعی بودن به جهان عملی و زندگی روزانه مربوط می شوند و در این زمینه راهنمایی هایی ارائه و حیات معینی را برای افراد طرح ریزی می کند.
واکنش آگاهانه بدترین دشمن رسوم اخلاقی اند. زیرا رسوم اخلاقی بطور ناخودآگاه شروع می شوند و اهدافی را بطور ناخودآگاه دنبال می کنند که این اهداف اغلب در یک فرایند خودبخودی و بوسیله واکنش ناآگاهانه تنها بعد از یک زمان طولانی شناخته شده اند. از طرف دیگر شناخت آنها اغلب به این فرض مبتنی است که چون معمول و متداول اند،مورد پذیرش قرار می گیرند به همین علت با واکنش های آگاهانه مغایرت دارند.رسوم اخلاقی در هر گروهی متداول است.آنها نیازهای حیاتی طبیعی از قبیل خوردن و خوابیدن را بیان نمی کنند و برای آنها شیوه ای خاص متصور نیست. از سوی دیگر رسوم اخلاقی جدای از افرد هستند (یعنی از اختیار افراد مستقل و مجزا هستند)و عموما بعنوان رفتار های خوب و درست، مناسب و با ارزش مورد پذیرش واقع می شوند.
رسوم اخلاقی به عنوان شعائر و تشریفات اجتماعی:
رسوم اخلاقی شعائر و تشریفات اجتماعی هستند.به این معنی که همه ما بطور ناخودآگاه در آنها مشارکت داریم. عادات رایج مانند ساعات کار،زندگی خانوادگی،روابط جنسی،تفریحات،مسافرت،تعطیلات،آموزش،خواندن نشریه های ماهانه و مناسب و دیگر جزئیات بیشمار زندگی همگی جزء تشریفات و شعائر اجتماعی اند.هر یک از این عادات توسط هر فرد به نحو مطلوب انجام می گیرد و بر اثر تکرار بصورت عادات جمعی در می آیند و برای ما و عده بسیاری از افراد بصورت قانون-آنهم قانون مناسب-در میآیند.
ما همیشه با القاء و تلقین افراد رفتار می کنیم و به این باور می رسیم که آنچه ما انجام می دهیم منطقی و مفید می باشد. بسیاری از این باورها و قضاوت ها، اصول وموازین رفتاری را مشخص و از آداب و رسوم رایج حمایت می کنند.به همین جهت ما نمی توانیم رفتارهایی را انجام دهیم مگر اینکه از قبل قضاوت ها ی ما در مورد آن رفتارها شکل گرفته باشد.بنابر این،قضاوت ها همیشه ما را مجبور می سازند که به نوعی رفتار کنیم در غیر اینصورت فشارهایی که بر ما وارد می سازند،غیر قابل تحمل است.بااین وجود،رسوم اخلاقی دارای سود و مزایایی هستند و ما را در برابر مشکلات مختلف بیمه می کنند.
رسوم اخلاقی بر روی رفتارها اقتدار دارند:
رسوم اخلاقی از گذشته به ما می رسند،در نتیجه هر شخصی در این رسوم متولد می شود _همانطور که او در یک محیط بدنیا می اید _ و نمی تواند نسبت به آنها واکنش نشان دهد.و یا انتقاد به آنها به مشابه جدایی او از محیطش می باشد قبل از آنکه در آن محیط بتواند زند گی کند.هر فردی تحت تاثیر رسوم اخلاقی قرار گرفته و قبل از آنکه قادر باشددر مورد آنها دلیل یا سوالی مطرح سازد،شخصیتش را می سازذ.(یعنی بطور نا خودآگاه و جبری مورد پذیرش واقع می شوند).
امروزه،رسوم اخلاقی اصولی هستند که مورد انتقادند یا اینکه بطور کل رد می شوند به این علت که رسوم اخلاقی بدون هیچ کوششی و بطور ناخودآگاه از گذشته به ما رسیده اند. اگر همه موارد از امور و واقعیت ها را بطور کل یا نسبی در رسوم اخلاقی مورد توجه قرار دهیم،خواهیم دید که اینچنین نیست.دمو کراسی در جامعه آمریکا یک شیوه اخلاقی پسندیده است زیرا دموکراسی برای ما موقعیت های زیستی و اقتصادی مطلوبی پدید آورده است.از همین رو بحث و انتقاد در مورد آن غیر ممکن است. افراد از دموکراسی تعریف و تمجید می کنند زیرا ایده ای است که برای عموم پسندیده و مطلوب است.یعنی یک شیوه اخلاقی است.هیچ کس به دموکراسی بطور دقیق و از روی خلوص عمل نمی کند و هیچ کس نیز شهامت تجزیه و تحلیل آن را ندارد همانطور که آنها جرات انتقاد و بحث در مورد حکومت اشرافی یا حکومت مطلقه را ندارند.واقعیتی که در همه موارد فوق مورد توجه می باشد اینست که افراد با هر گونه بحث بر ضد رسوم اخلاقی مخالفت می کنندو آنها را گوش نمی دهند.اما وقتی که این ایده ها از رسوم اخلاقی به شکل قوانین تغییر یافته و بصورت نهاد واقعی در آمدند می توان در مورد آنها بحث و استدلال نمود.رسوم اخلاقی هنجارها را در بر می گیرد و اگر ما در مورد رسوم اخلاقی بحث می کنیم تنها از طریق هنجار هاست.ما رسوم اخلاقی را به همان اندازه بطور ناخودآگاه یاد می گیریم که شیوه راه رفتن،خوردن و حرف زدن را یاد می گیریم.هرگز افراد نمی آموزند که چگونه قدم بزنند،بخورند،صحبت کنند و هیچ دلیل و استدلالی را نمی دانند که چرا رسوم اخلاقی اینگونه هستند.
رسوم اخلاقی از ثبات و دوام بر خوردارند:
ما رسوم اخلاقی را بعنوان یک نظام وسیع و متداول درک می کنیم که همه ابعاد زندگی،علائق و نیازهای انسان را در بر می گیرد.همچنین صحت و درستی آنها بوسیله آداب و رسوم،عرف،عادات،احکام جادوئی و افسانه ای و واکنش عقلی و تعمیم کلی و اخلاقی شان-که بهبود و توسعه یافته اند-ارزیابی می شوند. رسوم اخلاقی از ایجاد بدعت تازه به شدت جلوگیری می کنند.آنها هیچ نوع تفکری را بر نمی انگیزند بلکه بر عکس فکری که تا کنون وجود داشته در مجموعه رسوم اخلاقی بوده است.رسوم اخلاقی هیچ تغییر و تحولی را در مجموعه خودش نمی پذیرد.آنها سئوال نیستند بلکه جواب های هستند برای مسائل زندگی.نیز آنها اهداف و ایده های غایی اند به همین جهت خودشان را بصورت شیوه های حقیقی نشان می دهند.رسوم اخلاقی در کشورهای جنوب غربی آسیا دوام و ثبات خود را نشان می دهند.روح ترس و پرستش اجداد،همراه با اقتدار جزمی،تابو های شدید و مجازات های سنگین موجب ثبات و دوام رسوم اخلاقی می شوند.(به مفاهیم کلیشه ای بدل می شوند).